دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
پشت چراغ قرمرپسرک با چشمانی معصوم ودستانی کوچک گفت:چسب زخم نمیخواهید؟ پنج تا صدتومن، آهی کشیدم و با خود گفتم تمام چسب زخمهایت را هم که بخرم نه زخمهای من خوب میشودنه زخمهای تو…
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده .....
قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده .....
خیلی وقته دیگه بارون نزده .....
رنگ عشق به این خیابون نزده .....
خیلی وقته ابری پر پر نشده .....
دل آسمون سبکتر نشده
نه به اون عشقو امیدو آرزو،نه به این جنگ و جدال و گفتگو،
نه به اون گریه و دوست دارمو دلتنگی ، نه به این خنده و این
نفرت و این دلزدگی ، نه به دلبستگیات نه به ایت خستگیات!
کاش تو ی فصلای زشت سرنوشت یکی این دلتنگیامو می نوشت
یکی از دستای سرد ارزو گرمی دستای عشق و می گرفت
یکی که سکوت تنهاییم رو با صدای ساز شکستش بشکنه
یکی که تو قاب خالی دلم نقش زیبای خدا رو بکشه
عبور میکنم
هر روز
از کنار نیمکت های خالی پارک
طوری که انگار کسی
در آخرین نیمکت
انتظارم را میکشد !
و به آنجا که میرسم
باید وانمود کنم ، که باز دیر رسیده ام !
...............................................خسته ام از این تظاهر
عشق چیره نمی شود، عشق می پرورد.
عشق توان آن دارد
که در یک لحظه آن کند
که رنج به سختی می تواند در یک عمر فراهم آورد
از این که در کنارم هستی بسیار شادمانم
بودنت یاریم میکند که در یابم
جهان تا کجا زیباست..
چه صادقانه پذیرفتم
چه ابلهانه با تو خوش بودم
چه کودکانه همه چیزم شدی
چه زود نیازمندت شدم
چه حقیرانه ترکم کردی
چه ناجوانمردانه واژه غریب خداحافظی به میان آمد
چه بی رحمانه من سوختم
ولی هنوزم......
یادمان باشد:
مهربانی ترحم نیست
مهربانی دلسوزی نیست
مهربانی یعنی مهرورزی
مهربانی یعنی آنچه را که بر خود نمی پسندیم به دیگران روا نداریم
مهربانی یعنی حق دیگران را هر چند جزئی محترم بداریم
مهربانی یعنی خطاهای دیگران را با خطایی بزرگتر پاسخ ندهیم
ومهربانی یعنی انسان بودن
پس مهربان باشیم[
مرسی شادی جان که اومدی وبم الهی قربونت برم چشم حتما دعا می کنما امروز تا ظهر نتم خواستی بیا بحرفیم چون تا یه 10 روزی نیستم ما
ممنونم عزیزکم
امیدوارم بهت خوش بگذره که در جوار آقا مطمئنم خوش میگذره
التماس دعا خانومم
دلم کمی خدا می خواهد...
دلم!!!
تمام شدن میخواهد
از ان تمام شدن هایی
که بشود
نقطه سر خط.
انگاه
دیکته تمام شود
ومن دیگر آغاز نشوم....
دلــم کــَمى خــُدا مــى خــوآهـَد
کـــَمى سکــوت
دلــَم دل بـــُریدن مــى خــوآهـَد
کــَمى اَشک
کــَمى بــُهت
کــَمى آغــوش آسمــآنى
کــمى دور شــُدن اَز ایــن جــنس آدم ...
راستی خدا ! اگر من نبودم ...
این همه غمهایت را چه میکردی؟؟؟!!!
نووووووووووووووچ من مطمنم تو نخوندیش
وووی وووووووی وووووووووووووی از دستِ تو پسره یِ لجبــــــــــاز
من که خوندمش
از دست زمان تیر باید بخوری،دائم غم ناگزیر باید بخوری، ۱۰۰ مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست، بچه تو هنوز شیر باید بخوری!
پشت چراغ قرمرپسرک با چشمانی معصوم ودستانی کوچک گفت:چسب زخم نمیخواهید؟ پنج تا صدتومن، آهی کشیدم و با خود گفتم تمام چسب زخمهایت را هم که بخرم نه زخمهای من خوب میشودنه زخمهای تو…
لباس هایم که تنگ می شد
می بخشیدم به این و آن
ولی دل تنگم را ، حالا
چه کسی می خواهد !؟
وقتی که دیگران گفتند او تو را به خاطرخودت نمی خواهد رویم را برگرداندم افسوس که باورشان نکردم و حالا آنها رویشان را برمیگردانند
انگشتم را نخ بسته ام تا به یاد آورم فراموشت کرده ام
هیچ انتظاری ازکسی ندارم، و این نشان دهنده قدرت من نیست! مسئله ، خستگی از اعتمادهای شکسته است
اینروزها
دلم بیمار است..
هی دارد بالا میآورد
پسماندههای تو را …!
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده .....
قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده .....
خیلی وقته دیگه بارون نزده .....
رنگ عشق به این خیابون نزده .....
خیلی وقته ابری پر پر نشده .....
دل آسمون سبکتر نشده
ای که از تازگی زخم دلم باخبری یاکه ازقصه ی دلتنگی من باخبری
مثل مهتاب که از خاطره ی شب میگذری هرشب آهسته از آفاق دلم میگذری
از این به بعد تو زندگیم همه چیز پر.روزای بی تو پر..دلتنگیام پر.
شکستن دل پر..جز تو همه چیز پر..نازنینم:فقط تو نپر...
نه به اون عشقو امیدو آرزو،نه به این جنگ و جدال و گفتگو،
نه به اون گریه و دوست دارمو دلتنگی ، نه به این خنده و این
نفرت و این دلزدگی ، نه به دلبستگیات نه به ایت خستگیات!
کاش تو ی فصلای زشت سرنوشت یکی این دلتنگیامو می نوشت
یکی از دستای سرد ارزو گرمی دستای عشق و می گرفت
یکی که سکوت تنهاییم رو با صدای ساز شکستش بشکنه
یکی که تو قاب خالی دلم نقش زیبای خدا رو بکشه
اگه چشمات تر شد، اگه دلت تنگ شد ،اگه دیگه نبود کسی،
امید و هم نفسی ، بدون که هست اینجا کسی ،که تو واسش همه کسی .
قلبی داری به وسعت دریا و به بینهایت آسمانها
باید منطقی باشم , حق داری اگه دلت برام تنگ نمیشه
فکر میکنی اس ام اس میدم ، کارم پیشت لنگه ؟
یا دستم زیر سنگه ؟
نه ، فقط دلم برات تنگه !!!!!!!!
نردبامی که به اندازه ی دلتنگی من قد بکشید پشت دیوار کسی یافت نشد
تکیه بر حسرت خود خواهم زد
.
بی تو نه کار دنیا لنگ می مونه
نه بین زمین و آسمون جنگ میشه
نه کوه آب میشه
نه آب سنگ میشه
فقط دل منه که برات تنگ میشه
فدای اون مهر و وفات
دلم شده تنگ برات
چطور بگم ؟ باور کنی !
چقدر عزیزی تو برام
بازم دلگیر دلگیرم
دارم بهانه میگیرم
همش دلتنگ چشماتم
بازم من بی تو میمیرم
بازم دلگیر دلگیرم
دارم بهانه میگیرم
همش دلتنگ چشماتم
بازم من بی تو میمیرم
اشک از دوریست
سکوت از تنهایی
لبخند از مهربانی
پیام دادن از دلتنگی
وقت دل تنگ میشم پشت در قلبت هی در می زنم
پس هر وقت قلبت میزنه بدون دلم برات تنگ شده
دل تنگیهامو بردار پیش خودت نگهدار
وقتی که تنها شدی منو به یادت بیار
قلبی داری به وسعت دریا و به بینهایت آسمانها
باید منطقی باشم , حق داری اگه دلت برام تنگ نمیشه
هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ، دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم که درهای باز را نمی بینیم
میـــــــ ـان دِلتَنگــــــی هایَــــــم باشــ ـــــــ تا فَراموشَـــ ـــت نَکُــــــنَم…
تا بــــه یاد داشـــ ـــته باشَمَـــــت…
تا بویَـــ ــــت را حِــس کُنَـــــــم…
تا بِــــــ ـدانَــــم که هَستـ ـــــی…
تَـــــــ ـمامِ دُنیـــ ــــام قَلبَــــمه…
دنیـــ ــــام باشــــ ـــه واسه تــ ـــــــو…
تا بِدانــــ ـــی میانِ ثانیــــ ـــه هایِ دِلتَنگیـــــهامـــ تــــــو وجــــــ ــــود داریــــ ـــ….
فَــقَط تـــ ــــو
انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ می رود
دست دلم می لرزد
اما به خواجه می سپارم تا امید را از دلم نگیرد ;
دلم می خواهد همیشه بگوید :
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور......
عبور میکنم
هر روز
از کنار نیمکت های خالی پارک
طوری که انگار کسی
در آخرین نیمکت
انتظارم را میکشد !
و به آنجا که میرسم
باید وانمود کنم ، که باز دیر رسیده ام !
...............................................خسته ام از این تظاهر
خستـه اَم
دیگـر دِلمـ نه تــُو را میخواهـَد ، نه دیگـری
ِدلمـ فقَط خـوَدمـ را میخواهـَد
دِلتنگمـ بـرایِ آن دختـَرک ِخنــدانِ قبل از تـُو ...
عشق چیره نمی شود، عشق می پرورد.
عشق توان آن دارد
که در یک لحظه آن کند
که رنج به سختی می تواند در یک عمر فراهم آورد
از این که در کنارم هستی بسیار شادمانم
بودنت یاریم میکند که در یابم
جهان تا کجا زیباست..
گاهی سر می چرخانم و به گذشته نگاه میکنم
چقدر خستگی پشت سرم جا مانده …
مـی خواهــم مــوهـــام را شانــه نـــــزنم
انگــشت هــــات گیــــــر بیفتــد
لای
مـوهــــام...
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻟﺖ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ
ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺷﻪ.
ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺘﯽ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﯼ ﺍﯾﻨﻮ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺸﻨﻮﯼ
" ﭼﺮﺍ ﻣﺴﯿﺠﻤﻮ ﺩﯾﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﯼ ؟"
ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺻﻦ ﺩﻟﺖ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﺕ ﺭﻭ ﺻﺮﻑ
ﺍﯾﻦ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪﺵ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ.
ﮔﻮﺷﯿﺘﻮ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﯼ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﺮﺳﯽ.
ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺗﺎ ﺩﯾﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﭼﺖ ﮐﻨﯽ.
ﯾﻪ ﺷﺎﺭﮊ ﺩﻭ ﺗﻮﻣﻨﯽ ﮐﻢِ ﮐﻢ ﯾﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﻭﺍﺳﺖ.
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﺕ، ﭼﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﺎﺷﻦ ﻭ ﭼﻪ ﺩﺧﺘﺮ،
ﺭﺍﺣﺖ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﯽ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻨﻢ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺲ ﻓﺮﺩﺍ
ﺑﮕﻪ "ﻓﻼﻧﯽ ﮐﯽ ﺑﻮﺩ؟"
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺍﻧﻘﺪ " ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ " ﻭﺍﺳﺖ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻪ
ﺩﯾﮕﻪ ﺟﺎﯼِ ﺧﺎﻟﯽِ ﮐﺴﯽ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺣﺲ ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺒﺨﺶ
ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﻧﺪ
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺣﺴﺮﺗﯽ می گذاری ﺑﺮ ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ!
چه صادقانه پذیرفتم
چه ابلهانه با تو خوش بودم
چه کودکانه همه چیزم شدی
چه زود نیازمندت شدم
چه حقیرانه ترکم کردی
چه ناجوانمردانه واژه غریب خداحافظی به میان آمد
چه بی رحمانه من سوختم
ولی هنوزم......
هرگز تمامت را برای کسی رو نکن
بگذار کمی دست نیافتنی باشی
آدمها تمامت که کنند، “رهـــــایت” می کنند
.
مثل او که در کنار ساحل دریا نشسته
به امواج دریا دل بسته
من هم نشسته ام در کنار ساحل قلب تو
و دل بستم به تو
دل بستم به امواج خروشان عشق تو
مواظبم باشید ، دست هایم را بگیرید
می گویند آلزایمر گرفته ام اما من فقط دنیایتان را نمی شناسم !
وفادارترین زن ها نه موطلایی ها هستند،
نه مو خرمایی ها و نه مو مشکی ها….
بلکه مو خاکستری ها هستند!
"ش" گفتم و گفتی شعــر شویم
شوق شویم
شراب شویم
اما
شمع شدیم و
مست از خاطره ها میسوزیم ...
دستهایت را که بازکنی...به هیچ جا بند نیستم...سقوط میکنم
خواهری فدات بشم ایشالا ک سلامت و شاد باشی بوس سفت
سلام ب خواهری هاتم برسون
قربونت برم خواهر جون
بزرگیتو میرسونم عزیز دلم
یادمان باشد:
مهربانی ترحم نیست
مهربانی دلسوزی نیست
مهربانی یعنی مهرورزی
مهربانی یعنی آنچه را که بر خود نمی پسندیم به دیگران روا نداریم
مهربانی یعنی حق دیگران را هر چند جزئی محترم بداریم
مهربانی یعنی خطاهای دیگران را با خطایی بزرگتر پاسخ ندهیم
ومهربانی یعنی انسان بودن
پس مهربان باشیم[
دلم نوازش دستاتو میخواست رو یه برگه نوشتم دستای تو و نوازشش کردم......
جاذبه ی سیب آدم را به زمین زد
و جاذبه ی زمین سیب را
فرقی نمی کند
سقوط سرنوشت دل دادن به هر جاذبه ای غیر از خداست
به جاذبه ای می اندیشم که پروازم می دهد...
نه من کنار آمدم نه روزگار…
نه من گذر کردم … نه او
اما من به راه خود رفتم و روزگار به راه خود…
من با خود دل بردم و روزگار او را برد …
هیچکدام حاضر به شکست نشدیم
من … دل دارم … روزگار او را
برد با من است؛
من، دیوانه او می مانم …
آدمها هرگز کسانی را که دوست دارند فراموش نمی کنند ،
فقط عادت می کنند که دیگر کنارشان نباشند !