دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
بخاطر تنهایی و دلتنگی های پاییزی ام
بخاطر پیاده روی های شبانه ام
بخاطر بغض های سنگین انتظار
بخاطر اشک های بی صدایم
بخاطر سالها خاطرات پاییزی ام . . .
غم انگیز است پاییز
و غم انگیزتر
وقتی تو باشی
من برگها را با خیالَت
تنها قدم بزنم
من سیاه می نویسم
تو سپید بخوان
خدا را چه دیدی
شاید به همین راحتی شدم شاعر شعر سپید
چند صباحی بعد
من می نویسم
تو نخوان
دیگر مهم نیست
من مالک شعر سپیدم
بعد از این دیگر من ننوشته هم تو می خوانی
باور نداری
شاعران را خوب نگاه کن
سلام شادی جون
فدات شم همین الان درست ۴ دقیقه هست که دارم اینو برات میزارم .
یا میگه امکان تایید نیست و یا کد امنیتی اشتباه است
سلام عزیز دلم خوبی خانومم؟ شبت بخیر عزیزم من چک کردم مشکل از سایته بلاگ اسکای هستش به چند نفر از دوستان که تو همین سایتن نطر دادم بعد 4؛5 تا نظر میگه امکان پذیر نیست و باید مدتی بگذره تا پذیرا شه راستش از سایتِ بلگفا ایراد گرفتیم سرمون اومد متآسفانه فعلآ کاریش نمیشه کرد اما امیدوارم زودتر برطرف شه
mojtaba
پنجشنبه 11 مهرماه سال 1392 ساعت 10:47 ب.ظ
زمـآن هیـج دردی را دوآ نکــرد..
این مَن بودَم
که به مــرور زمـآن عـآدت کردم..
و بـآ این هـَمه،
چهـ اجبـآر سخـتی اســت،خــَنده...
و بـآور کنیــد که مـَن خوشحـالــَم!
امام رضا (ع):
مَن رَضى عن الله تعالى بالقَلیل مِن الرّزق رضَى الله منه بالقَلیل مِنَ العَمل؛
هر کس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضى خواهد بود.
(بحارالانوار،ج 78 ،ص 357)
ای تمام عاشقان هرکجا!
ازشماسوال میکنم:
نام یک نفرغریبه را
درشمارنامهایتان اضافه میکنید؟
یک نفرکه تاکنون
ردپای خویش را
لحن مبهم صدای خویش را
شاعرسروده های خویش رانمیشناخت
گرچه بارهاوبارها
نام این هزارنام را
اززبان این وآن شنیده بود
یک نفرکه تاهمین دوروزپیش
منکرنیازگنگ سنگ بود
گریه ی گیاه رانمی سرود
آه رانمی سرود
شعرشانه های بی پناه را
حرمت نگاه بی گناه را
وسکوت یک سلام
درمیان راه رانمی سرود
نیمه های شب
نبض ماه رانمیگرفت
روزهای چارشنبه ساعت چهار
بارهاشماره های اشتباه رانمی گرفت
ای شما!
ای تمام نامهای هرکجا! زیرسایبان دستهای خویش
جای کوچکی به این غریب بی پناه میدهید؟
این دل نجیب را
این لجوج دیرباورعجیب را
درمیان خویش
راه می دهید
لا به لای ساز نفسهایت ، پنهان می شوم
اشک می شوم ! تا بمانم … تا نرانی مرا …!
من ” آه ” می کشم و تو ” انگ ” می زنی!
و این غم انگیز ترین ” آهنگ ” دنیاست…!
به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم
بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان
بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست
شما بگویید ، حتی اگر نشنوند . . .
اینجا زمین است...
جایی که وقتی زانوهایت را از شدت تنهایی ،
بغل گرفته ای ;
به جای همدردی ،
برایت پول خرد می اندازند /!
ممنون از حضورت عزیزم
قربونت خانومی
دوستت داشتم
آنقدر که نفهمیدی
تو قدت به عشق
نمی رسید
لحظاتی هست که هیچ چیز این زندگی قانعت نمی کند
و فقط و فقط نیاز به اندکی مردن داری !
طــعـــم بـــوســه هــای مـــرا مــی دهـد تــمـــامِ تـــنــَـــت
حــالا مــی خـــواهــی بــــروی ؟!
بــــــــــــــــرو !!
بــ ـی هـَــوا رَفـتــی !
بــی” نـفـس ” مـــانــدَم . . . !
بــ ـی هـَــوا رَفـتــی !
بــی” نـفـس ” مـــانــدَم . . . !
ُسَلآم
آپَم
حَتما بیآ
نَظَریآدت نَره
سلام
چشم عزیزم
احمق بودن از اونجا
شروع میشه که میگی:
این یکی با بقیه فرق
داره!!!
بـــاران همیشه می بارد، اما مردم ستـاره را بیشتر دوست دارند
نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن
پاییز را دوست دارم
بخاطر شب های سرد و طولانی اش
بخاطر تنهایی و دلتنگی های پاییزی ام
بخاطر پیاده روی های شبانه ام
بخاطر بغض های سنگین انتظار
بخاطر اشک های بی صدایم
بخاطر سالها خاطرات پاییزی ام . . .
غم انگیز است پاییز
و غم انگیزتر
وقتی تو باشی
من برگها را با خیالَت
تنها قدم بزنم
مـن فـقـط آن ثـانـیـه هـایـی را بـه واقـعـیـت زنـدگـی کـردم..
کـه در آغــوش تـو بـودم و عـطـرت را اسـتـشـمـام مـی کـردم
اگه کسی بهت خیانت کرد بهش خیانت نکن ,
اگه کسی بهت بد کرد بهش بد نکن ,
اما اگه کسی با احساساتت بازی کرد بزن لهش کن ...
من سیاه می نویسم
تو سپید بخوان
خدا را چه دیدی
شاید به همین راحتی شدم شاعر شعر سپید
چند صباحی بعد
من می نویسم
تو نخوان
دیگر مهم نیست
من مالک شعر سپیدم
بعد از این دیگر من ننوشته هم تو می خوانی
باور نداری
شاعران را خوب نگاه کن
ژیلا افلاکی
میدونی چرا پاییز دلگیره؟
چون "دلت" گیره!
چون دقیقا اون لحظه ای که کسی باید کنارت باشه
نـــــــــیست
چون باید سوز این سرما رو تنهایی تحمل کنی!
کجـــــــــــــــــــایی...!!
هــــی پشت این گوشی
جای شماره
گریه ام را می گیرم...
نه از مهتاب دورم
نه از آفتاب
از تو دورم
که اینگونه
سردم...
ایــرج.تمجیــدی
دفتر نقاشی خدا همیشه زیباست !
اما فصل پاییز را برای دل خودت آرام تر برگ بزن ...
و تمامی رنگ ها را به خاطر بسپار
که عشق لابلای همین رنگهای زیباست
سلام شادی جون
فدات شم همین الان درست ۴ دقیقه هست که دارم اینو برات میزارم .
یا میگه امکان تایید نیست و یا کد امنیتی اشتباه است
سلام عزیز دلم
خوبی خانومم؟
شبت بخیر
عزیزم من چک کردم مشکل از سایته بلاگ اسکای هستش
به چند نفر از دوستان که تو همین سایتن نطر دادم بعد 4؛5 تا نظر میگه امکان پذیر نیست و باید مدتی بگذره تا پذیرا شه
راستش از سایتِ بلگفا ایراد گرفتیم سرمون اومد
متآسفانه فعلآ کاریش نمیشه کرد اما امیدوارم زودتر برطرف شه
nazarayee k mizaray vasam behtaryn nazarate khodaee
kheilyyy ghashango ehsasy hastan
chetory jobran konammmmmmmmmmmmm???
خیلی خوشحالم که خوشت اومده مجتبی جان
همین که اومدی پیشم جبران شده گل پسر
kheilyyyyyyyyyyyyyyyy mokhlesiamaaaaaaa
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــروری
سلام شادی جونم
مطلبت عالی بود!
سلام مریم گلی خودم
مرسی عزیز دل
زمـآن هیـج دردی را دوآ نکــرد..
این مَن بودَم
که به مــرور زمـآن عـآدت کردم..
و بـآ این هـَمه،
چهـ اجبـآر سخـتی اســت،خــَنده...
و بـآور کنیــد که مـَن خوشحـالــَم!
امام رضا (ع):
مَن رَضى عن الله تعالى بالقَلیل مِن الرّزق رضَى الله منه بالقَلیل مِنَ العَمل؛
هر کس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضى خواهد بود.
(بحارالانوار،ج 78 ،ص 357)
[گل]منتظر نظرات شما عزیز می باشم [گل]
چشم
خواستن ِ تو طبیعی ترین حق من است در این دنیا، هیچکس بخاطر نفس کشیدن مجازات نمی شود
دلگرمی های تو بال های منند چیزی بگو گاهی چنانم بی تو که عبور گربه ی لاغری از کنارم نگرا م میکند..
به خود احترام می گذارم
یک چای داغ می ریزم
داخل زیباترین بشقاب خانه
شیرینی می گذارم
همراه یک آهنگ دلنشین
به خود می گویم "بفرمائید، چایتان سرد نشود"
و از تمام تنهائیم لذت می برم!!
و این نــهایت شعــر است :
"دوسـتت دارمــ ــ ــ"
.
.
عبارتی کـه هیــچ شاعــری
تــوی گیومــه
محــدودش نمی کـــند…
خداوندا...
تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت
خداوندا مرا مگذار تنها لحظه ای حتی . . .
این بزرگراه
تا انتهای جهان دور برگردان ندارد
و تمامی خروجی هایش
به دو راهیِ چشمان تـ♥ـو می رسند
که بمانم و دوستت بدارم
یا برگردم و
دوسـ♥ـــتت بدارم...
تلنگــــــــــــــــرِ کوچکی است باران
وقتــــــــــی فراموش میکنیم
آســـــــــــــــــــمان
کجاست!!!!!!!!!!!!
سلام شادی جون نظردهی برات خیلی مشکل شده از ۵ نظر فقط یکی تایید میشه چرا ؟
همین الان درست نیم ساعت شده که برات این ۲۰ نظر رو گذاشتم
سلام دریا جون
ای بابا جدی میگی؟
یعنی فقط مال من اینطوریه یا دوستانِ دیگه که در این سایت هستنم این مشکلو دارن؟نمیدونم دیگه چیکار کنم والا
من شرمندم
ای تمام عاشقان هرکجا!
ازشماسوال میکنم:
نام یک نفرغریبه را
درشمارنامهایتان اضافه میکنید؟
یک نفرکه تاکنون
ردپای خویش را
لحن مبهم صدای خویش را
شاعرسروده های خویش رانمیشناخت
گرچه بارهاوبارها
نام این هزارنام را
اززبان این وآن شنیده بود
یک نفرکه تاهمین دوروزپیش
منکرنیازگنگ سنگ بود
گریه ی گیاه رانمی سرود
آه رانمی سرود
شعرشانه های بی پناه را
حرمت نگاه بی گناه را
وسکوت یک سلام
درمیان راه رانمی سرود
نیمه های شب
نبض ماه رانمیگرفت
روزهای چارشنبه ساعت چهار
بارهاشماره های اشتباه رانمی گرفت
ای شما!
ای تمام نامهای هرکجا! زیرسایبان دستهای خویش
جای کوچکی به این غریب بی پناه میدهید؟
این دل نجیب را
این لجوج دیرباورعجیب را
درمیان خویش
راه می دهید
از آنسوی تنهایی
از آنسوی بغض
از آنسوی باران
کسی صدایم میکند؛
تو بگو… بروم یا بمانم؟!
هیــس !
کــــمی آرامــــتـــر تنـــــها شــــو
بی صـــــدا تــــر بـــشــــکــــن
آهــــســــتــــه تـــر سراغـــــش را بگـــــیـــــر
مـــمــــکــن است بــــیـــدار شــــود
وجــــــــدان نــــــداشتــــــه اش!!
تو رگ شوخی ات با دیگران گُل می کند
و من رگ غیرتم باد !
عجب
نمی دانستم رگها هم قدرت انتخاب دارند . . . !
غیر از “مرگ”
چیز دیگری جدایمان نمی کند
این قرار ِ اول من و تو بود
بعد ، ما “جدا” شدیم
“مرگ” “دیر” کرده بود . . .
بیچاره گل فروش
تنها کسی است که ، وقتی با گل وارد خانه میشود همه غمگین میشوند . . .
خاک بر سرِ تمامِ این کلمات
اگر تو از میانِ تمامشان
نفهمی من دلتنگم . . . !
هرگز تمامت را برای کسی رو نکن
بگذار کمی دست نیافتنی باشی
آدمها تمامت که کنند، “رهـــــایت” می کنند . . .
گفتی بهار قشنگ است چشم خمار قشنگ است
وقتی که یار بیاید این انتظار قشنگ است
اسب سپید که آمد از پیچ کوچه که پیچید
وقتی سوار تو باشی رقص غبارقشنگ است
شب گفته بودمت آری وقتی کنار تو باشم
خورشید اگر که بیفتد صبح از مدار قشنگ است
دردا که یار نیامد گل با بهار نیامد
حتی اگر که نیاید دل بیقرار قشنگ است
قلبی کشیده به چاقو تیری بریده به پهلو
گفتم درخت بمانم در یادگار قشنگ است
گفتی سوال و عسل بود گفتم شراب غزل شد
مثل انار که افتاد حالا دو بار قشنگ است
به تو بدهکارم
دست کم یک جان ، برای هر لبخند . . .
سرم را پنهان می کُنم
در گودی گلویت تمام ِ
غم ها راه گُم می کُنند . . .
خدا را چه دیدی ؟
یک روز بیشتر
” ساعتی ” ” لحظه ای ” با من بمان
شاید خنده ای پشت لب هایت
قطره ای پشت پلک هایت جا مانده باشد . . .
در سرم تویی
در چشمم تویی
در قلبم تو
من ، عکس دسته جمعی توام . . .
توبه نمی کُنم
من برای ِ به تو رسیدن
از گُرگ هم سِ مِ ج ترم . . .
لا به لای ساز نفسهایت ، پنهان می شوم
اشک می شوم ! تا بمانم … تا نرانی مرا …!
من ” آه ” می کشم و تو ” انگ ” می زنی!
و این غم انگیز ترین ” آهنگ ” دنیاست…!
به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم
بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان
بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست
شما بگویید ، حتی اگر نشنوند . . .
همه بهانه هایم از نبودن توست
اگر باشی…
اگرباشی..
از هزار و یک بلاهم بهانه نمی گیرم . . .
نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشمهایم چیست ؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم ، یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟