شمارش معکوس آغاز می شود...
به روز رفتنت نزدیک میشویم
رفتنی اجباری و طولانی
چقدر غمگینانه و شاد
چه احساس عجیبی
شمارش معکوس آغاز میشود...
نمیدانم این روزهای آخر
این لحظات پایانی با تو بودن را
دلتنگی کنم و اشک بریزم
بیتاب رفتنت شوم
یا بیخیال و خندان
از ثانیه های خاموش آخر
لذت برم
شمارش معکوس آغاز میشود...
ساعت روی دیوار
حریص شکنجه ی من میشود
و نیشخند میزد
این روزهای پایانی را
باز به سراغ این دفتر آمده ام
که گذشته مان را در آن نوشتیم
غم و شادیمان
گلایه هایمان از دنیا و آدمها
قرارهای پنهانی و عاشقانه
و دل سپردن های ممنوعمان
اکنون چه بنویسم؟
که خواب به چشمانم نمیاید
که میخواستم همسفر تو باشم
که در نبودت گریه ها خواهم کرد
دل شکسته خواهم شد
بیتابی خواهم کرد
و غریبانه خاموش خواهم شد...
چقدر این حرفها تکراریست
هزاران بار به تو گفته ام
و مهربانانه شنیده ای
و صبورانه وعده ها داده ای
و دلگرمم کرده ای
که چشم برهم زنی
مرا دوباره کنارت خواهی یافت
قلمم را با خود ببر
اگرنه
تلخ خواهم نوشت
شعرهای تنهایی را
این شمارش معکوس
عجب با عجله میگذرد...
به سلامتی تنهاییم
که هروقت بهش خیانت کردم
بازم اومد سراغم .......
خونه مادربزرگه 2013 :
.
.
خونه ی مادر بزرگه الان آپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره
کنار خونه ی اون همیشه پارتی برپاست/
پارتیهای محله پر شور و شوق و غوغاست
مادر بزرگه الان مازراتی سواره/
رنگ موهاشم هر روز جور واجورو باحاله..
خونه ی مادر بزرگه الان اپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره
مادر بزرگه الان شلوار جین می پوشه/
کفش کالج و کیفش همیشه روبه روشه
مادر بزرگه هرشب Gem Tv رو میبینه/
خرم سلطان و سنبل لامیارو میبینه
خونه ی مادر بزرگه هنوز خیلی باحاله
خونه ی مادر بزرگه حرفای خاصی داره...
سهــم من از دنیــــــــــــا
نداشتن استــــــــــــ ...
تنهـــــا قدم زدن در پیاده رو هــــــا
و فکـــــــر کردن به کســـــی که
هیــــچ وقتـــ نبود...!!!
برهنه ات می کنند که بهتر دیده شوی...
غصه نخور گردوی کوچک،
آنچه سیاه می شود دستان آنهاست نه روی تو!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺎﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺶ
ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﯿﻢ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺎﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺶ
ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﯿﻢ...
اگر ماه بودم، بهرجا که بودم
سراغ تو را از خدا می گرفتم
وگر سنگ بودم، بهرجا که بودی
سر رهگذار تو جا می گرفتم
اگر ماه بودی، به صد ناز شاید
شبی بر لب بام من می نشستی
وگر سنگ بودی، بهرجا که بودم
مرا می شکستی، مرا می شکستی
پاهایم را که در آب میزنم ، ماهی ها جمع میشوند
شاید اینها هم فهمیده اند که یک عمر طعمه ی روزگار بوده ام !
کنارپنجره سیگارمیکشید! خسته بودآنقدرخسته ک یادش رفت بعدازآخرین کام بایدسیگاررابه پایین پرت کندنه خودش را...
راحت از من گذشت...
اگر خــــدا هم از او بگذرد،
قیامت را مــــن به پا میکنم!
همیشه فکر میکردم
اینکه بی دریغ به کسی محبت کنی
هواشو دا
شته باشی
به یادش باشی
باهاش صادق باشی
بهش آرامش بدی
دوستش داشته باشی
میتونی اون آدم رو برای همیشه
تو زندگیت داشته باشی
چیزی نگذشت که
فهمیدم زهی خیال باطل
اگر قرار باشه کسی برای همیشه بمونه
باید تشنه نگهش داشت
تشنه محبت و دوست داشتن
و اگه سیر بشه میره
تازه فهمیدم
چقدر آدما بی لیاقت هستن
کسی که باید ازش دریغ بشه تا همیشگی بشه
موندنش هیچ ارزشی نداره
حضورت در قلبم مثل نفس کشیدن است
ارام
بیصدا
اما همچیشگی ...
من همون سارای زیبایی های زندگی من هستم
برهنه ات می کنند که بهتر دیده شوی...
غصه نخور گردوی کوچک،
آنچه سیاه می شود دستان آنهاست نه روی تو!
سسلام مرسی شادی جان
سلام
خواهش میشه عزیزم
دردناکترین خداحافظی ها
آنهایی هستند
که هرگز نه گفته شدند
و نه توضیح داده شدند ....
کوچ پرندگان به من آموخت؛وقتی هوای رابطه سرد است؛باید رفت
تنها تفاوت ما این است؛تو به خاطر نمی آوری؛اما من از خاطر نمیبرم
چند ساعتی باهم بودیم؛تو به ساعتت نگاه میکردی و من به تو؛تو قرار داشتی و من بی قراری
بی نمک ترین مکان جهان احتمالا “دست من” است!
وقتی سعی میکنی یه نفرو دوست نداشته باشی؛تازه می فهمی که چقدر دوستش داری!
دلتنگ که می شوم
تنها پناهم
عکس های توست
چقدر خوب نگاهم می کنی
"باران" که می زنـد
هـمه چیز تازه می شود
حتّی داغِ نبودن ِتـــــــــو
آن چیزی که تنگ شده،
دل است برای تو
و جهان است، برای من
کشف جدیدم را شنیده ای ؟
اکنون پی برده ام که عجایب دنیا
هشت گانه اند!
بی شک " آغوش تو "
هشتمین عجایب دنیاست
... واردش که میشوی زمان بی معنا میشود
...
هیچ بُعدی ندارد
بی آنکه نفس بکشی روحت تازه میشود
تمام ثروت دنیا را به یک وجبش خواهم بخشید..
گاهی آنقدر
دلم هوایت را میکند!
که شک میکنم به اینکه،این دل
مال من است یا تو...!؟
مـبـادا "گـرفـتـه" بـاشـی؛
کــه شـهـری را بـه نـمـاز آیـــات وا مــیــدارم...
مراقب من باش ؛
گاهى
از تنهایى ، سَر مى رَوَم ...
باز باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر
باز باران بی ترانه دانه دانه بر بام خانه
یادم آید روز باران پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم
می دریدم قلب خود را
دور می گشتی تو از من
با دو چشم خیس و گریان
می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه
پر بهانه زود برگردی به خانه
یادت آید هستی من آن دل تو جار می زد
این ترانه باز باران باز می گردم به خانه
سردش بود دلم را برایش سوزاندم!!!
گرمش که شد با خاکستر قلبم نوشت:
خـداحـافـظ ...
تــو مقصـــری اگــــر مــن دیگــــر ” مــن ســابـق ” نـیـستـــــم !
مــن را بـــ ـہ مـــن نـبـودن مـحـکــــــوم نکــــن !
مــن همـــانـم کــ ـہ درگیــــر عشقــش بــودی !
یـادت نمـــی آیــَد ؟!
مـــن همــــانـم !
حتـــی اگــــر ایـن روزهـا هـــر دویمــــان بـوی بــــی تفــاوتــی بـدهـیــــم !
دیگر تقدیر را برای نیامدنت بهانه نکن
مرد باش و بگو نخواستمت...
کوروش می گوید:
بودن با کسی که دوستش نداری
و نبودن با کسی که دوستش داری , همه اش رنج است..!
اگر همچون خود نیافتی
مثل خدا تنها باش.....!
کوروش می گوید:
بودن با کسی که دوستش نداری
و نبودن با کسی که دوستش داری , همه اش رنج است..!
اگر همچون خود نیافتی
مثل خدا تنها باش.....!
کوروش می گوید:
بودن با کسی که دوستش نداری
و نبودن با کسی که دوستش داری , همه اش رنج است..!
اگر همچون خود نیافتی
مثل خدا تنها باش.....!
کوروش می گوید:
بودن با کسی که دوستش نداری
و نبودن با کسی که دوستش داری , همه اش رنج است..!
اگر همچون خود نیافتی
مثل خدا تنها باش.....!
کوروش می گوید:
بودن با کسی که دوستش نداری
و نبودن با کسی که دوستش داری , همه اش رنج است..!
اگر همچون خود نیافتی
مثل خدا تنها باش.....!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام و درود
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام و درود
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام و درود
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام و درود
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام ودرود بر شما عمویِ وبلاگ
چقد قشنگ
سلام عسیس دلم [لبخند] وبم مسابقه اس اگه دوسداشتی بیا خوشحال میشم [قلب][گل]
سلام لیالی جان
ممنونم عزیزم
میام الان
ﺑﻠــﺎ ﺗﮑﻠﯿﻔـــﻢ
ﻣﺜــﻞِ ﮐــﺘﺂﺏّ ﻓﺮﺍﻣـــﻮﺵ ﺷــﺪﻩ ﺍﯼ
ﮐــﻪ ﺭﻭﯼ ﻧﯿﻤﮑــﺖِ ﯾــﮏ
ﭘــﺎﺭﮎِ ﺳــﻮﺕ ﻭ ﮐـــﻮﺭ
ﺑــﺎﺩِ ﺩﯾــﻮﺍﻧــﻪ
ﻧﺨــﻮﺍﻧﺪﻩ
ﻭﺭﻗــﺶ ﻣﯽ ﺯﻧــﺪ...
ﻫــﺮ ﻭﺭﻗـــﺶ.....
ﺑﯿــﺖ ﺑﯿـــﺖِ ﻏﺰﻟــﺶ...
ﻗﺼـــﻪ ﯼِ ﻣـــــﻦ...
ﺑﻠــﺎ ﺗﮑﻠﯿﻔـــﻢ
ﻣﺜــﻞِ ﮐــﺘﺂﺏّ ﻓﺮﺍﻣـــﻮﺵ ﺷــﺪﻩ ﺍﯼ
ﮐــﻪ ﺭﻭﯼ ﻧﯿﻤﮑــﺖِ ﯾــﮏ
ﭘــﺎﺭﮎِ ﺳــﻮﺕ ﻭ ﮐـــﻮﺭ
ﺑــﺎﺩِ ﺩﯾــﻮﺍﻧــﻪ
ﻧﺨــﻮﺍﻧﺪﻩ
ﻭﺭﻗــﺶ ﻣﯽ ﺯﻧــﺪ...
ﻫــﺮ ﻭﺭﻗـــﺶ.....
ﺑﯿــﺖ ﺑﯿـــﺖِ ﻏﺰﻟــﺶ...
ﻗﺼـــﻪ ﯼِ ﻣـــــﻦ...
ﺑﻠــﺎ ﺗﮑﻠﯿﻔـــﻢ
ﻣﺜــﻞِ ﮐــﺘﺂﺏّ ﻓﺮﺍﻣـــﻮﺵ ﺷــﺪﻩ ﺍﯼ
ﮐــﻪ ﺭﻭﯼ ﻧﯿﻤﮑــﺖِ ﯾــﮏ
ﭘــﺎﺭﮎِ ﺳــﻮﺕ ﻭ ﮐـــﻮﺭ
ﺑــﺎﺩِ ﺩﯾــﻮﺍﻧــﻪ
ﻧﺨــﻮﺍﻧﺪﻩ
ﻭﺭﻗــﺶ ﻣﯽ ﺯﻧــﺪ...
ﻫــﺮ ﻭﺭﻗـــﺶ.....
ﺑﯿــﺖ ﺑﯿـــﺖِ ﻏﺰﻟــﺶ...
ﻗﺼـــﻪ ﯼِ ﻣـــــﻦ...
ﺑﻠــﺎ ﺗﮑﻠﯿﻔـــﻢ
ﻣﺜــﻞِ ﮐــﺘﺂﺏّ ﻓﺮﺍﻣـــﻮﺵ ﺷــﺪﻩ ﺍﯼ
ﮐــﻪ ﺭﻭﯼ ﻧﯿﻤﮑــﺖِ ﯾــﮏ
ﭘــﺎﺭﮎِ ﺳــﻮﺕ ﻭ ﮐـــﻮﺭ
ﺑــﺎﺩِ ﺩﯾــﻮﺍﻧــﻪ
ﻧﺨــﻮﺍﻧﺪﻩ
ﻭﺭﻗــﺶ ﻣﯽ ﺯﻧــﺪ...
ﻫــﺮ ﻭﺭﻗـــﺶ.....
ﺑﯿــﺖ ﺑﯿـــﺖِ ﻏﺰﻟــﺶ...
ﻗﺼـــﻪ ﯼِ ﻣـــــﻦ...
ﺑﻠــﺎ ﺗﮑﻠﯿﻔـــﻢ
ﻣﺜــﻞِ ﮐــﺘﺂﺏّ ﻓﺮﺍﻣـــﻮﺵ ﺷــﺪﻩ ﺍﯼ
ﮐــﻪ ﺭﻭﯼ ﻧﯿﻤﮑــﺖِ ﯾــﮏ
ﭘــﺎﺭﮎِ ﺳــﻮﺕ ﻭ ﮐـــﻮﺭ
ﺑــﺎﺩِ ﺩﯾــﻮﺍﻧــﻪ
ﻧﺨــﻮﺍﻧﺪﻩ
ﻭﺭﻗــﺶ ﻣﯽ ﺯﻧــﺪ...
ﻫــﺮ ﻭﺭﻗـــﺶ.....
ﺑﯿــﺖ ﺑﯿـــﺖِ ﻏﺰﻟــﺶ...
ﻗﺼـــﻪ ﯼِ ﻣـــــﻦ...
سلامممممممممممممم
نظر من کو؟
خوبی؟
چه خبرا؟
خیلی مخلصیم
سلام
ممنونم خوبم گل پسر
صفحه دوم نظر 44 مال شماست
سخت است بغض داشته باشی و بغضت را هیچ آهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست !
قلبم این روزها سخت درد میکند !
کاش یک لحظه می ایستاد تا ببینم دردش چیست ؟
تو با من تموم کردی ، من هم بی تو …
کلافه ام شبیه کرمی که نمیداند ماهی را از زندگی رها کند یا گنجشک را از مرگ !
هنوز مثل سابق “مهربانم” اما دیگر کسی صدایم نمی کند “مهربانم” …
خیلی قشنگ مینویسی ایول
مرسی دوستِ من