چه سوال عجیبی!
"نشانهء قلبم؟!"
دستم را می برم به چانه ام
و میگویم:
"نور نگاهم را که دنبال کردی
و به مهر لبخندم که رسیدی
دریچهء احساساتم را می بوسی
و از پوست خاموشم عبور میکنی
با شیرین زبانی وارد رگهایم می شوی
همراه جریان خونم می روی
و می روی
و می روی
آنگاه
به مزرعهء احساساتم
-قلبم-
می رسی
بـعـضـی وقـت هـا کـه ..
ازت نـاراحـت مـیـشـم یـا عـصـبـانـی ..
بـهـت مـیـگـم بــرو بـه زنـدگـیـت بـرس
هـمـه بـدنـم میـلـرزه نـکنـه بـری ..
و وقـتـی کـه بـهـم مـیـگی :
زنــــــــــدگی مـن تـــــویی
کجـا بـرم ؟؟ پـیـش زنـدگیـمـم
انـگـار دنیــــــا رو بـهـم دادنـد
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
زیباترین جامه ات را
بر تن کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
بوسه ای از لبانت ،
برای من غنیمت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
با حضورت ، جشنم را
پر حلاوت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
با همه ی زیبایی ها
رقابت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
چشمانم را ،
فرش قرمزی
به زیر پایت کن ...
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
زیباترین جامه ات را
بر تن کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
بوسه ای از لبانت ،
برای من غنیمت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
با حضورت ، جشنم را
پر حلاوت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
با همه ی زیبایی ها
رقابت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
چشمانم را ،
فرش قرمزی
به زیر پایت کن ...
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
زیباترین جامه ات را
بر تن کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
بوسه ای از لبانت ،
برای من غنیمت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
با حضورت ، جشنم را
پر حلاوت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
با همه ی زیبایی ها
رقابت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
چشمانم را ،
فرش قرمزی
به زیر پایت کن ...
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
زیباترین جامه ات را
بر تن کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
بوسه ای از لبانت ،
برای من غنیمت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
با حضورت ، جشنم را
پر حلاوت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
با همه ی زیبایی ها
رقابت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
چشمانم را ،
فرش قرمزی
به زیر پایت کن ...
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
زیباترین جامه ات را
بر تن کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
بوسه ای از لبانت ،
برای من غنیمت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
با حضورت ، جشنم را
پر حلاوت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
با همه ی زیبایی ها
رقابت کن
امشب تورا به یک جشن
دعوت خواهم کرد
چشمانم را ،
فرش قرمزی
به زیر پایت کن ...
میخواهــــم راحـــــت باشم
بی جسـارت و بـی خجالت
در جواب چه خــــــــبر ها ؟!
چشمانم را ببندم و بگویم :
ناخـــــوشی . . .[گل]
salam duste aziz
balakhare up shodam
montazeretam
[لبخند][گل]
سلام
الانـــــــــــــه میــــــــــــــــــــــــــــــــام
پشــت پنجــره شعــر ایستــاده ام،
بــه تــو نگــاه مــی کنــم!
تــو تنهــا دلخــوشــی منــی
و فقــط از پشــت همیــن پنجــره،
دیــده مــی شــوی ...
ﻋﺸــــﻖ” ﯾﻌﻨﯽ..حـــــتی اگــه
ﺑﺪﻭﻧـــﯽ ﻧﻤﯿﺨـــﻮﺍﺩﺕ!! بدونـــی نمیـــشه !!
ﺍﻣﺎ ﻧﺘــﻮﻧﯽ ﺗﺮﮐـــﺶ ﮐـــﻨﯽ!ﻧﻪ ﺧﻮﺩﺷــــﻮ…ﻧــــﻪ ﻓﮑﺮﺷــﻮ…
هــزار بـار دیـگــر هــم ،
از شــانــهـ ای
بــهـ شــانــهـ دیـگــر بـغــلتــی
ایـــن شبــــ صبــــح نــمـیـشــود . . .
وقــتــــی
دلــتـــــ❤ــــــ گــرفــتــــهـ بــاشــد..
قلمت را بردار بنویس از همه خوبیها
زندگـــی ،عشق ، امیــــــد
و هر آن چیز که بر روی زمین زیبا هست
گل مریــــم ، گل رز
بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال
از تمنــــــا بنویس ...
از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود
از غروبـی بنویس که چو یاقوت و شقایق ســـرخ است
بنویس از لبخنــــد
از نگاهی بنویس
که پر از عشق به هر جای جهان می نگرد....
قلمت را بردار روی کاغذ بنویس ...
زندگی با همه تلخی ها باز هم شیرین است!
خوبی اجو؟؟
خوش میگذره؟
قربونت عزیزم
خوبم به خوبیت خانومی
شکر خدا
خیلی زیبا بود شادی جون
مرسی عزیزم
قرار بر این شد هدیه بهم بدهیم.
من جانم تقدیم کردم او عشقش را…
جانم ب لب آمد عشقش ب سر آمد
سلام عزیزم مرسی از وبت
من چند روزیه که منو ماه رو دارم تنهام نزار
مرسی
سلام تارا جان
خوش اومدی عزیزم
چشــــــم حتمآ
برای تمــــــام رنـج هایـی که می بری
صــبـــــــــــر کن
«صبـــــــــــر»
اوج احترام به حکمت خداست .
بعضیا تو زندگیت نقش دیوارو بازی میکنن
نه دوست داری خرابشون کنی ؛ نه میتونی بهشون تکیه بدی … !!!
سلام شادی جان اصلا نمیتونم واست نظر بزارم قضیه چیه نمیدونم ؟
آپت قشنگ بود مرسی که دعوتم کردی
سلام حدیث جان
چـــــــــــــــــــــــــرا؟؟؟؟
مرسی عزیزم
زندگی، بدون روزهای سخت نمی شود.. روزهای سخت، همچون برگهای پاییزی شتابان فرو می ریزند، در زیر پاهای تو، اگر بخواهی… فراموش نکن ! برگهای پاییزی بی شک در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت و مفهوم بخشیدن به تداوم درخت، سهمی از یاد نرفتنی دارند… " نـــادر ابراهیمــی "
زندگی یعنی!!!!
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط می بافی
نقشه را خوب ببین!
نکند آخر کار قالیه زندگیت را نخرند
زندگی یعنی!!!!
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط می بافی
نقشه را خوب ببین!
نکند آخر کار قالیه زندگیت را نخرند
زندگی یعنی!!!!
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط می بافی
نقشه را خوب ببین!
نکند آخر کار قالیه زندگیت را نخرند
زندگی یعنی!!!!
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط می بافی
نقشه را خوب ببین!
نکند آخر کار قالیه زندگیت را نخرند
زندگی یعنی!!!!
زندگی بافتن یک قالیست
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده
تو در این بین فقط می بافی
نقشه را خوب ببین!
نکند آخر کار قالیه زندگیت را نخرند
معجزه یعنی....
تو در خیالت...
گاهی به من فکر میکنی!
روزگاری جاده بودم جاده ای غرق تردد. جاده ای که لحظه ای خالی نمیشد ما بسیاری از دوستان را به مقصد رساندیم عاقبت من ماندمو تنهایی خود.................................
گرگه باهر نقشه ای رفت درخونه شنگول ومنگول نقشه هاش شکست خورد وبزغاله ها ازخونه بیرون نیومدن تا اینکه رفت کابل اینترنتشونو قطع کرد.
بعضی ها آنقدر خوبند که از نبودنشان دل که هیچ... دنیا هم تنگ می شود.
ببند در آن دلت را
که به روی همه باز است
یخ کردم
.............................................................................
هزاران دست هم به سویم دراز شود پس خواهم زد!!
من... تنها... تمنای دستان تو را دوست دارم...
.........................................................................
بدترین چیز اینه که محبت مادرو با “هان” و “چیه؟ ” جواب بدی ولی زنگ یه غریبه رو با “جانم! ”متاسفم برای بعضیا..
با چتر باشم یا بدون چتر فرقی نمیکند...
بی دوست خیس بارانم...
تلخی قصه انجاست که وقتی دلم سوخت
دلش خنک شد...
شایدهمه انچه را ک میخاهم نداشته باشم اما هرانچه ک برای زیستن نیازدارم برایم فراهم است برای همین ازخدا "سپاس گزارم"
تو رفاقت از همه چیزمون گذشتیم
انقدر گذشتیم که حالا شدیم گذشته ی دیگران
تو رفاقت همه چیز گذاشتیم
انقدر گذاشتیم که اخرش گذاشتنمون کنار
کاش توی زندگی هم مثل فوتبال وقتی زمین می خوردی و از درد به خودت می پیچیدی یه داور می اومد از آدم می پرسید :می تونی ادامه بدی؟ تو هم می گفتی نه باید برم بیرون...
ای بنده ی من سالها نظرگاه خلایق را که ظاهر توست پاک ساختی...
آیا شده که لحظه ای نظرگاه مرا که قلب توست پاک سازی...?
...........................................
برگ پاییزی
راهی ندارد جز سُقوط....
وقتی می داند
درخت...
عِشقِ بَرگ تازه ای را در دِل دارد.....
معبودا...
التماس بزرگی در دلم جاریست:
"تا پاکم نکرده ای، خاکم نکن"...
افتخارنکن ک ب اندازه تارموهات رفیق داری; وقتی محتاجشون میشی میفهمی کچلی
گلها بهشت سایه بانت، یک دسته ستاره ارمغانت، یک باغ پر ازگلهای نیلوفر تقدیم دل مهربانت.
بخشنده ترین شماپس از من، کسی است که دانشی بیاموزد وآن را نشر دهد. (رسول اکرم (ص))
کوچیک ک بویم فک میکردیم تنهآیی وقتاییه ک هیچکی خونه نیس"هنوز تنهایی تواوج شلوغی روتجربه نکرده بودیم
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
خیلی سخته…
که برای دیگران مثل کوه استوار باشی
اما تو خودت آروم آروم بشکنی..
ﮔﺎﻩ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻓﺖ
ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ برای یک نفر باشد....
بهـتر از جمله
دوســتـت دارم
جملــه بهـت اعـتماد دارمـه
هر کســـی میتـونه هـر کـی رو دوسـت داشـته باشـه
ولی به هـر کسی نـمیشـه اعتمـاد کــــرد.....!
... به سلامتی اونائی که بهشون اعتماد داریم
سهــم من از دنیــــــــــــا
نداشتن استــــــــــــ ...
تنهـــــا قدم زدن در پیاده رو هــــــا
و فکـــــــر کردن به کســـــی که
هیــــچ وقتـــ نبود...!
یادم باشد
حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
راهی نروم که بیراه باشد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد
که روز و روزگار خوش است!
همه چیز روبراه و بروفق مراد است!
تنها
دل ما دل نیست!!
سقف آرزوهای ما،ته آرزوی دیگریست...
دنیا بطور ناجوانمردانه ای آپارتمان است...!