دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن
دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

من تعطیلم










                     گل گرفته ام تا اطلاع ثانوی در قلبم را  



                                   لطفا نگوید کسی



                                  دوستم داشته باش



                             این یک قلم جنس را نداریم



                                         تمام شد



                                        من تعطیلم




                                                               
نظرات 1026 + ارسال نظر
شورش سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:03 ق.ظ http://www.nureiman.blogfa.com

سلام خداوند بر شما باد.
خداوند منان رحمت و برکت و بخشش از قهر و غضبش سبقت گرفته انشالله خداوند همه ما را عفو بخشش نماید و مارا با بهشت ابدی شاد نماید و دیدار با ذات پاکش نماییم و با دستان مبارکش آب کوثر بنوشیم انشاالله[گل] به امید اینکه ما و شما هم جزء آندسته باشیم.

سلام

مریم سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:05 ق.ظ http://smaryam76.blogfa.com

ﻋﺸــــــﻖ …
ﻧــــﻪ ﭘــــﻮﻝ ﻣﯿﺨــــﻮﺍد …
ﻧــــﻪ زیبایــــی …
و ﻧــــﻪ هیــــچ چیــــز دیگـــــه ….
ﻓﻘـــــــــــﻂ ” ﺩﻭ ﺗــــﺎ ﺁﺩﻡ ” ﻣﯿﺨــــــــﻮﺍﺩ …
ﺗﺎﮐــــــــﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨــــﻢ : ﺁﺩﺩﺩددﺩﺩﻡ …!!!

eraj سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 ق.ظ http://eraj.blogsky.com

شادی جان سلام همیشه باید سربزنم بهم سربزنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این جطور دوستییییییییییییییهههههه؟؟؟؟؟؟

سلام آق ایرج
شرمنده نبودم
چند روزی رفته بودم سفر

eraj سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:23 ق.ظ http://eraj.blogsky.com

چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند تا میز گذاشته بود برای مشتریها ، افراد زیادی اونجا نبودن ، ۳ نفر ما بودیم با یه زن و شوهر جوان و یه پیرزن پیر مرد که نهایتا ۶۰-۷۰ سالشون بود .



ما غذا مون رو سفارش داده بودیم که یه جوان نسبتا ۳۵ ساله اومد تو رستوران یه چند دقیقه ای گذشته بود که اون جوانه گوشیش زنگ خورد ، البته من با اینکه بهش نزدیک بودم ولی صدای زنگ خوردن گوشیش رو نشنیدم ، بگذریم شروع کرد با صدای بلند صحبت کردن و بعد از اینکه صحبتش تمام شد رو کرد به همه ما ها و با خوشحالی گفت که خدا بعد از ۸ سال یه بچه بهشون داده و همینطور که داشت از خوشحالی ذوق میکرد رو کرد به صندوق دار رستوران و گفت این چند نفر مشتریتون مهمونه من هستن میخوام شیرینیه بچم رو بهشون بدم . . .

به همشون باقالی پلو با ماهیچه بده ، خوب ما همه گیمون با تعجب و خوشحالی داشتیم بهش نگاه میکردیم که من از روی صندلیم بلند شدم و رفتم طرفش ، اول بوسش کردم و بهش تبریک گفتم و بعد بهش گفتم ما قبلا غذا مون رو سفارش دادیم و مزاحم شما نمیشیم ، اما بلاخره با اسرار زیاد پول غذای ما و اون زن و شوهر جوان و اون پیره زن پیره مرد رو حساب کرد و با غذای خودش که سفارش داده بود از رستوران خارج شد . . .



خب این جریان تا این جاش معمولی و زیبا بود ، اما اونجایی خیلی تعجب کردم که دیشب با دوستام رفتیم سینما که تو صف برای گرفتن بلیط ایستاده بودیم , ناگهان با تعجب همون پسر جوان رو دیدم که با یه دختر بچه ۴-۵ ساله ایستاده بود تو صف ، از دوستام جدا شدم و یه جوری که متوجه من نشه نزدیکش شدم و باز هم با تعجب دیدم که دختره داره اون جوان رو بابا خطاب میکنه . . .



دیگه داشتم از کنجکاوی میمردم ، دل زدم به دریا و رفتم از پشت زدم رو کتفش ، به محض اینکه برگشت من رو شناخت ، یه ذره رنگ و روش پرید ، اول با هم سلام و علیک کردیم بعد من با طعنه بهش گفتم ، ماشالله از ۲-۳ هفته پیش بچتون بدنیا اومدو بزرگم شده ! همینطور که داشتم صحبت میکردم پرید تو حرفم گفت ریال داداش او جریان یه دروغ بود ، یه دروغ شیرین که خودم میدونم و خدای خودم . . .



دیگه با هزار خواهشو تمنا گفت ، اون روز وقتی وارد رستوران شدم دستام کثیف بود و قبل از هر کاری رفتم دستام رو شستم ، همینطور که داشتم دستام رو میشستم صدای اون پیرمرد و پیر زن رو شنیدم البته اونا نمیتونستن منو ببینن که دارن با خنده باهم صحبت میکنن ، پیرزن گفت کاشکی می شد یکم ولخرجی کنی امروز یه باقالی پلو با ماهیچه بخوریم ، الان یه سال میشه که ماهیچه نخوردم ، پیر مرده در جوابش گفت , ببین امدی نسازیها قرار شد بریم رستوران و یه سوپ بخریم و برگردیم خونه اینم فقط بخاطر اینکه حوصلت سر رفته بود ، من اگه الان هم بخوام ولخرجی کنم نمیتونم بخاطر اینکه ۱۸ هزار تومان بیشتر تا سر برج برامون نمونده . . .



همینطور که داشتن با هم صحبت میکردن او کسی که سفارش غذا رو میگیره اومد سر میزشون و گفت چی میل دارین ، پیرمرده هم بیدرنگ جواب داد ، پسرم ما هردومون مریضیم اگه میشه دو تا سوپ با یه دونه از اون نونای داغتون برامون بیار . . .



من تو حالو هوای خودم نبودم همینطور اب باز بود و داشت هدر میرفت ، تمام بدنم سرد شده بود احساس کردم دارم میمیرم ، رو کردم به اسمون و گفتم خدا شکرت فقط کمکم کن ، بعد امدم بیرون یه جوری فیلم بازی کردم که اون پیر زنه بتونه یه باقالی پلو با ماهیچه بخوره همین . . .



ازش پرسیدم که چرا دیگه پول غذای بقیه رو دادی ماهاکه دیگه احتیاج نداشتیم ، گفت داداشمی ، پول غذای شما که سهل بود من حاضرم دنیای خودم و بچم رو بدم ولی ابروی یه انسان رو تحقیر نکنم ، این و گفت و رفت . . .



یادم نمیاد که باهاش خداحافظی کردم یا نه , ولی یادمه که چند ساعت روی جدول نشسته بودم و به درودیوار نگاه میکردم و مبهوت بودم ، واقعا راسته که خدا از روح خودش تو بدن انسان دمید . . .

ღ ღ.•*´¨`*•.¸ eli ¸.•*´¨`*•.¸ღ ღ دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:02 ب.ظ http://hesartanhaeeman.blogfa.com

حوصلـه ام سر رفتـه است !
کآش مـی شد . . .
بـﮧ جای دست روی دست گذاشتن دست توی دستت مـی گذاشتم

ღ ღ.•*´¨`*•.¸ eli ¸.•*´¨`*•.¸ღ ღ دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:02 ب.ظ http://hesartanhaeeman.blogfa.com

امروز براتـــون عشــــق آرزو میکنم
از اون عشقایــــی کـــه ..
هــــر روز با لبخنــــد از خــــواب بیدار بشید و بگیــــد :
” زنـدگــــی یـعـنـی ایــن چقــــــــدر خوشبختـــــــم .. ”

ღ ღ.•*´¨`*•.¸ eli ¸.•*´¨`*•.¸ღ ღ دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:02 ب.ظ http://hesartanhaeeman.blogfa.com

خیلی سخت است عاشق کسی باشی
که روحش هم خبرنداشته باشد.
اماخیلی شیرین است که آهسته
وعاشقانه نگاهش کنی ودر دلت
بگی خیلی دوستت دارم

ღ ღ.•*´¨`*•.¸ eli ¸.•*´¨`*•.¸ღ ღ دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:01 ب.ظ http://hesartanhaeeman.blogfa.com

اگه یه روز فکر کردی نبود کسی بهتر از بودنش
چشماتو ببند و نبودنشو تصور کن.....
اگه چشات خیس بدون هنوز دوسش داری
پس رهاش نکن!!!!!!

ღ ღ.•*´¨`*•.¸ eli ¸.•*´¨`*•.¸ღ ღ دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:01 ب.ظ http://hesartanhaeeman.blogfa.com

بوسید مجنون پای سگ .مردم گفتند این چه بود؟
گفت:این گاه گاهی سوی لیلی میرود...

محمد دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:09 ب.ظ http://http://kolbehsabz2015.blogfa.com/

هزار گل تقدیم به آیینه ی شکسته ای که گل لبخند تو را هزار بار تکرار میکند.

شورش دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:40 ق.ظ http://www.nureiman.blogfa.com

سلام رفتی مشهد مقدس مرا فراموش کردی انشاالله دعا یادت نرفته

سلام آق رضا
نائب الزیاره بودم

[ بدون نام ] دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:00 ق.ظ

عالی بود بپر بیا عمه شدم تولد دارم بدو بیا زوووووووووووووووووووووود

مبـــــــــــــــــــارکه خانومی
واااای که منم چقده دوست دارم عمه بشم

مشکی پوش دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:08 ق.ظ http://havvaye-takabi.blogfa.com

به رسم عادت
تولدم مبارک




آپم

تولدت مبارک عزیزم

ابوالفضل یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:41 ب.ظ http://abolfazl1400.mihanblog.com/

سرش به سنگ خورد،اما دلش سنگ شد!گفتم برمیگردد!با من میماند!باوفا میشود!خواستم نامم را بر قلب سنگی اش قلم بزنم،تا ماندگار شوم!با اولین ضربه دلش شکاف برداشت!ترسیدم دل شکسته شود...اما...قلبش معدن بود!ودر عمقش الماسی!!!الماسی که نامی بر آن حک بود.همانی که سرش را به سنگ زده بود!

bahareh یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:41 ب.ظ http://bahareh-eshgh-7842.blogfa.com

باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم …
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …
باز باید مواظب اشک هایم باشم …
باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم …

ali یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:15 ب.ظ http://softa.ir

ممنون که سر زدی.

خواهشات

نفس یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:13 ق.ظ http://sunlove66.blogfa.com

از باغ می برند چراغانیت کنند

تا کاج جشن های زمستانیت کنند

پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار

تنها به این بهانه که بارانی ات کنند

یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند

این بار می برند که زندانی ات کنند

ای گل گمان مبر به شب جشن می روی

شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند

یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست

از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند

امید شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:47 ب.ظ http://taranehebaran1392.blogfa.com/

وبلاگ زیبایی داری من تازه به خانواده بلاگفا اومدم خوشحال میشم به منم سر بزنیی[بوسه][لبخند][بوسه]

ممنونم امید خان
خیلی خوش اومدی
به روی چشم

morteza شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:32 ب.ظ http://sm-mosavi.blog.ir

آبجی شادی سلام ..............
همیشه برقرار باشی و مانا ..........
نمیخوای از من سر بزنی ؟

سلام آق مرتضی
ممنونم دوست من
چرا نخوام ؟؟؟
الانه میـــــــــــــــــــام

هومن شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:41 ب.ظ http://alban.blogfa.com

زیارتت قبول خواهر منم دعا کن

ممنونم هومن جان
نائب الزیاره بودم
انشالله قسمت شما

فرزانه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:01 ب.ظ http://www.ruzhayeabri64.blogfa.com

وقـتی از چـشمِ کـسی بیُــفتی ،
مثلِ یــک قـــطره اشک ..
دیگه فــرقـی نمیــکنه کجـــا بـــاشی !؟
گوشه ی چشم ..
رویِ گونه ..
و یا ..
رویِ خــاک !
تـــو دیـگه چــکیــدی…

فرزانه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:00 ب.ظ http://www.ruzhayeabri64.blogfa.com

دوست داشتنی ترین رابطه ها،
رابطه هایی دو طرفه اند…
یعنی هر دو میکوشند برای ادامه دار شدنش…!
هر دو خطر می کنند…!
هر دو وقت می گذارند…!
هزینه می کنند…!
هر دو برای یک لحظه بیشتر،
در کنار هم بودن با زمان هم میجنگند…!

مریم شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:00 ب.ظ http://sooskesiah.blogsky.com

ای جانتو بشم

فرزانه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:59 ب.ظ http://www.ruzhayeabri64.blogfa.com

همه ی ما//

فقط حسرت بی پایان یک اتفاق ساده ایم//

که جهان را بی جهت//

جور عجیبی جدی گرفته ایم ..//

فراموشی، فراموشی، فراموشی//

سرآغاز سعادت آدمی ست!//

فرزانه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:58 ب.ظ http://www.ruzhayeabri64.blogfa.com

چگونه استـــ حال من…//
با غمـــ ها می سازمــــ…//
باکنایه ها می سوزمــــــــــ…//
به آدم هایی که مرا شکستند لبخند می زنمـــــــــ…...//
لبخندی تـــلخـــــــ….//
خــــــــــداونــــــــــــــــــــدا…//
می شود بگویی کجای این دنیـــــــــــــا جای من استــــــــ…...//
از تــــــــــــــو و دنـــیایی که آفـــــــــــریدی//
فقط در اعماق زمینـــــ اندازه یه قـــــــبر//
فقط یک قبـــــــــــــــر…//
در دور تـــــــــــرین نقطه جــــــهانــــ می خــــــــــــواهمـــــــــ//
خــــــــدایـــــا خــــــسته ام خــــــستهـــــــ.//

فرزانه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:57 ب.ظ http://www.ruzhayeabri64.blogfa.com

سلام شادی جان خوبی عزیزم

سلام عزیزم
سلام خانومم
مرسی گلم

فاطمه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:55 ب.ظ http://deldadeh959.blogfa.com/

$$$$$$_______________________________$$$$$
__$$$$$$$$*_____________________,,$$$$$$$$*
___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$*
____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$
______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$****
__________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,,
_____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,,
____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$
___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,,
_,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',,
*____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____*
______,;$*$,$$**'____________**'$$***,,
____,;'*___'_.*__________________*___ '*,,
,,,,.;*____________---____________ _ ____ '**,,,,
*.°
?
...°
....O
.......°o O ° O
.................°
.............. °
............. O
.............o....o°o
.................O....°
............o°°O.....o
...........O..........O
............° o o o O
......................?
...................?
...............?
...........?
_________*¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....
*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸..
آپــــــــــــــم
زودبیــــــــــا منتظرتمااااا
[چشمک]

اومدم

آرام شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:33 ب.ظ

بالاخره حکمت ” آی سی یو ” رو در بیمارستان دریافتم !
جمله ای حکیمانه از جناب عزراییل خطاب به بیمار : “I See You”

آرام شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:19 ب.ظ

می دونید تنفر برانگیزترین آدم کیه؟ اونی که تو جواب ابراز علاقه، بهت میگه مرسی!

رویای خیس شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:19 ب.ظ http://royayekhis987.blogfa.com

خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
خوشگل بود........................................................................................................................................................................................................................................................................................................
چطور می تونم کلی نظر داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مرسی عزیز
کار خاصی نمیخواد

آرام شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:18 ب.ظ

آیا می دانید زبان ایرانی ها مختصرترین زبان دنیاست؟ مثال: جمله «میری سریع این کار و انجام میدی و برمی گردی»، فقط با یک کلمه بیان می شود: «اومدیا»!

آرام شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:17 ب.ظ

تو چین اگه شکست عشقی بخوری چند برابر زجر می کشی، لامصب هر طرفو که نگاه می کنی قیافه عشقت میاد جلو صورتت.

آرام شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:16 ب.ظ

دیشب ضربه روحی عجیبی خوردم؛ وسط خواب بالشتمو اونوری کردم دیدم اونورشم گرمه، خدا قسمت نکنه

محمد شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:01 ب.ظ http://http://kolbehsabz2015.blogfa.com/

به حساب قلبت هزار بوسه واریز میکنم هر وقت یادم کردی برداشت کن...

راستی وبلاگ زیبای دارین

ممنونم محمد جان

ابوالفضل شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:08 ب.ظ http://abolfazl1400.mihanblog.com/

ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ:

ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ

ﺑﺪﻭﻥ ﻓﮑﺮ ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ

ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻩ

ابوالفضل شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:07 ب.ظ http://abolfazl1400.mihanblog.com/

حقیقت دارد ...

که من مـــــیتوانم

با شعــــــــرهای تـــــو

با باران مشاعره کنم و ...

بند نیایم . . . !!!

ابوالفضل شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:07 ب.ظ http://abolfazl1400.mihanblog.com/

کسی را که قسمت کس دیگریست

سر راهمان قرار نده

تا شب های دلتنگیش برای ما باشد

و روزهای خوشش برای دیگری

ابوالفضل شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:06 ب.ظ http://abolfazl1400.mihanblog.com/

احســاســم را نمــی فــروشـــم


حتــــی بــه بـالاتــریــن بهـــا


ولــــــی...


آنــگونــه کـه بــخواهــم خـــرج میــکنـم ...




بـــرای آنــی کـــه لایـــق آن اســت ...!!!

شورش شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:30 ق.ظ http://www.nureiman.blogfa.com

سلام شادی جونم بدون خداحافظی رفتی مشهد مقدس خداقبول کند انشاالله
برام دعا کن

سلام
شرمنده یهویی شد
ظهر تصمیم گزفته شد غروب رفتم

فرشاد شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:50 ق.ظ http://www.farshadebrahimi.blogfa.com

الهی غصه تو قلبت بمیره

الهی دشمنت عقده بگیره

الهی هر کجایی مهربانم

تنت سالم دلت هیچ وقت نگیره

الهی قصه از قلبت جدا شه

الهی صاحب قلبت خدا شه

الهی هر کجا با هر که هستی

خدا بر صحن قلبت گل بپاشه

[گل][گل][بدرود][بدرود]

شورش شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:36 ق.ظ http://www.nureiman.blogfa.com

سلام شادی جونم خوبی خوار مهربونم؟
دلم برات تنگ شده از 5شنبه ازت خبر ندارم

سلام برادر
مرسی

هنگامه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:40 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

غم انگیز است….
شب از پهلویی به پهلوی دیگر شوی
ببینی تاریکی
از جای خود تکان نخورده است!

هنگامه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:39 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

گریه شاید زبان ضعف باشد
شاید کودکانه، شاید بی غرور
اما هروقت گونه هایم خیس میشود، می فهمم
نه ضعیفم،نه کودکم ،بلکه پر از احساسم…

هنگامه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:37 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

باران مرا یاد چتر می اندازد و چتر مرا یاد قرارمان
قرارمان که یادت هست ؟
اینکه آغوشت را چتر کنی تا چشمهایم بیش ازین خیس نشوند ؟؟؟!

هنگامه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:35 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

مادر بزرگ خیال می کند
هر چه بیشتر برایش
قرص بنویسند
بیشتر زنده می ماند
مثل من که خیال می کنم
هر چه بیشتر برایت شعربگویم..

هنگامه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:33 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

بیمارم اما...
قرص آرامم نمی کند!!!
آغوش تو...
تنها آرام بخش من است

هنگامه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:31 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

مــــاه را
بیشــــتر از همه دوست می داشتی
و حالا
ماه، هر شب
تـــو را به یاد مـــن می آورد
می خواهم فراموشت کنم
اما این مــــاه
با هیچ دســـتمالی
از پنجــــره پــاک نمی شـــود . .

هنگامه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:30 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

شازده کوچولو چه زیبا گفت:
گل من گاهی بد اخلاق، کم حوصله و مغروربود...
اما ماندنی بود...
این بودنش بود...
که او را تبدیل به گل من کرده بود...

هنگامه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:27 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

یادم می آید گفته بودی ساده و کوتاه نویسی را دوست داری !
تقدیم به تو . . .
ساده و کوتاه تنها همین ۲ کلمه :
برگرد ، دلتنگم . . .

هنگامه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:25 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

که شعر هایم را بتکانی....

چرا ک رسوا خواهم شد....!

و همه خواهند دید!!

لحظه لحظه تو را میان واژهایم !!!!..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد