دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن
دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

زندگی زیباست...





باید راهی یافت، برایِ زندگی را زندگی کردن،

نه فقط زندگی را گُذَراندَن ..

باید راهی یافت،

برایِ صبح ها با اُمید چشم گُشودَن،

برایِ شب ها با آرامشِ خیال خوابیدن..

اینطور که نمیشود،

نمیشود که زندگی را فقط گذراند ،

نمیشود که تمام شدنِ فصلی و رسیدنِ فصلی جدید را فقط خُنَکایِ ناگهانیِ هوا یادَت بیاورد،

نمیشود تا نوکِ دماغَت یخ نکرده حواسَت به رسیدنِ پاییز نباشد..

اینطور پیش بِرَوی یک آن چَشم باز میکنی

خودَت را میانِ خزانِ زردِ زندگی ات میابی ،

و یادت هم نمی آید چطور گذَرانده ای مسیرِ بهاری و سبزِ زندگی ات را..

اصلا خدا را هم خوش نمی آید،

راهَت داده به دنیایَش که نقشَت را ایفا کنی،

یک روز خوبُ حتی یک روز بد ،

یک روز شیرینُ حتی یک روز تلخ ،

یک روز آرامُ حتی یک روز پُرهیاهو ،

وظیفه ی تو زندگی را با تمام و کمالَش زندگی کردن است،

با تمامِ سِکانس هایِ تلخ و شیرینَش..

نمیشود که همه اش خسته باشی

و سَرِ سکانس هایِ تلخ بهانه بیاوری و گوشه ای به قهر کِز کنی و بازی نکنی ..

حق داری که خستگی ات را در کنی،

اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهی ..

اینطور که نمیشود،

تا دیر نشده باید راهی پیدا کرد،

باید زندگی را زندگی کرد ..


نظرات 54 + ارسال نظر
فهیمه شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 10:21 ب.ظ

"تجسم" یعنی
تو تمام وقت کنار منی؛
بی آنکه بدانی...!

فهیمه شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 10:20 ب.ظ

و عشق این است

وقتی تمــام دنیــا

برایت مشکـــی بپــوشند

یک نفر باشد که

هیچ وقت مرگــت را

بــاور نکند

فهیمه شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 10:18 ب.ظ

‏....عشــــــق....

ایستادن زیر باران و خیس شدن با هم نیست... !
عشق، آن است که یکی برای دیگری چتری شود، و او هیچوقت نداند که چرا خیس نشد...

فهیمه شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1401 ساعت 10:15 ب.ظ

متن زیبا و دلنشینی بود
و زندگی را باید زندگی کرد
و نباید فقط زنده باشی
ارادتمند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد