دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن
دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

تقصیر تو نیست










تقصیر من نیست


به تــــــــــــــــــو که می رســــــــــــــــم


تب می کنــــــــم


به تــــــــــــــــو که می رســـــــــــــــم


هوس آغوشتـــــــــــــ میسوزاندم


به تــــــــــــــــو که می رســــــــــــــــم


لبــــــــــــــانم از عطش له له میزنند


به تــــــــــــــــو که میرســـــــــــــــــــم


نگاهم خمـــــــــــــار نگاهت میشود


به تـــــــــــــــــو که میرســـــــــــــم


..........


تقصیر تو نیست


نفسهــــــــــــــــایت دیوانه ام میکند...






نظرات 290 + ارسال نظر
elham چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:49 ب.ظ http://afsuneyeshgh.blogfa.com

مـن بـا تـمـام کـنـار "او" بـودن هـایـت کـنـار مـی آیـم . .
مـحـض رضـای خـدا ...
حـداقل دسـت از سـر خـواب هـایـم بـردار...
لـعـنـتـی

elham چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:48 ب.ظ http://afsuneyeshgh.blogfa.com

دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون
تو زندگیم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی، تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون دست رفاقت نمی دم

elham چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:46 ب.ظ http://afsuneyeshgh.blogfa.com

یــــــــک روز
به خودت می آیـــــی
آن روز می فهمـــــی خــــــودت را
به پـــــای کســـی کـــــه هیـــــچ وقــــت
پیـــــشت نبـــــــوده ، پیـــــر کــــردی

elham چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:45 ب.ظ http://afsuneyeshgh.blogfa.com

گفت:بزن به سلامتی پت و مت
گفتم:حتما به خاطره اینکه خنده دار بودن؟؟
گفت:نه ، به این خاطر که تا تهش باهم بودن!

elham چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:45 ب.ظ http://afsuneyeshgh.blogfa.com

یک وقتایــــی هســت کــه
بایــد لـــــم بدی یه گــــوشه...
و جــریان زندگیــت رو فقـــط مــــرور کنی
بعــدشم بگـــی:
"به سلآمتــــــــی خــــودم که اینقـــدر تحمـــل داشتـــم!"

ـآـرـزـوـ :'( چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:28 ب.ظ http://foryoum2.blogfa.com

خسته ام... از تـــــو نوشتن...!
کمی از خود می نویسم
این "منم" که،

دوستت دارم...!

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:39 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

کـآش میـבـآنـِـستـــے

בُنـیـآے مـَלּ בر لـَبـخـَنـבهـآے تــُو

لــَمس کـَـرבלּ احسـآسـَت

گرفـتـَלּ בستـآنـَت خُلـآصــﮧ میشـَوב....

بــِﮧ هـَمیـלּ سـآבگــے

بـَرـآے تـَمـآم لـَحظــﮧ هـآے بـآ مـَלּ نـَبوבنت

בلـتـَنگــے میکـُنـَم !

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:39 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

•.♥•══ ೋღ☼ღೋ ══ •♥• •♥• ══ ೋღ☼ღೋ ══ •♥•

دیشب که باران آمد ، میخواستم سراغت را بگیرم اما خوب میدانستم

باز هم که پیدایت کنم ، زیر چتر دیگرانی . . .

•.♥• ══ ೋღ☼ღೋ ══ •♥• •♥• ══ ೋღ☼ღೋ ══ •♥•

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:39 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

جَهَـنَـمـــے ڪـﮧ مَــטּ مـــے رَوَمـ

شُعلـــﮧ اے بَــرآےِ آتَــشــ زَدَטּ خیــآلَتــ نَــدآرَد ...

.. جَهَـنَـمـــے ڪـﮧ مَــטּ مـــے رَوَمـ

حَتـــے آטּ قَـــدر گَـــرمــ نیـــســتــ ڪـﮧ یَخِــ خــآطِرهـ اَتـ رآ آبـــ

ڪـُنَــد ...

جَهَـنَـمـــے ڪـﮧ مَــטּ مـــے رَوَمـ

فَـقَـطـ جَهَـنَــمــ اَســتـــ ...

جـــآیـــے ڪـﮧ تــُـو آטּ جـــآ نیــســتـــے..

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

آرامش این روزهایم را مدیون همین انتظاری هستم که دیگر از کسی ندارم!

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

بجز زبان مادری زبان دیگری بلد نیستم و الا سکوتم را با چند زبان زنده دنیا فریاد می زدم تا شاید کسی آنرا بفهمد!

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

سیب سرخی را به من بخشید و رفت

ساقه ی سبز وجودم را چید و رفت

عاشقی های مرا باور نکرد

عاقبت بر عشق من خندید و رفت


اشک در چشمان سردم حلقه زد

بی مروت گریه ام را دید و رفت

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:37 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

قدیما خیلی باحال بود ... ولی ما نبودیم ...
بعدنا هم خیلی باحاله ... ولی ما نیستیم...

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:37 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

دلـَمـ یــک دستخــــط میخــــوآهـَد

کــه برآیمـ بنویسـَد:

زود بـــرگرد منتظـرمـ!.

مسعود چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:56 ب.ظ http://2taehsas.blogfa.com/



وقتی می گویم دوستت دارم….

این تعارف نیست….

زندگی من است…..

سحر چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:50 ب.ظ http://www.dutamun.mihanblog.com

ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان چقدر زود دیر میشود...

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:49 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

نگذار دیگران نام تو را بدانند

همین زلال چشمانت

برای پچ پچ هزار ساله آنان کافیست...

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:48 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

نــها نشسته ‌ای ..
چــای می ‌نوشی ...
و بغــض می کنی ....
سیگار پشت سیگار .....
هیچ‌ کس تـو را به یاد نمـی ‌آورد ......
این همـه آدم .....
روی کهکشان به ایـن بزرگی ....
و تــو ...
حتــی ..
آرزوی یکی نبــودی .!

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:47 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

زیرزمین خانه ی مادربزرگ …
جاییست که من به دنبال “چراغ جادو” می گردم …
خدا را چه دیدی؟شاید روزی یافتمش …
آن وقت چه لذتی دارد خواستن تو …!

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:46 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

בلتــלּـگـــے یعـــלּــے . . .

بشیــלּـے بـﮧ خاطراتت باهاش فک کــלּــے ...

بعـב یـﮧ لبخــלּــב بیاב رو لبت ولے چـלּـد لحظـﮧ بعـב شورے اشکهاے لعـלּـتے . . .

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:46 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

به سلامتی
اونی که واسه رفتنش گریه کردی …
اون رفت واسه رفیقاش تعریف کرد باهم خندیدن

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:45 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

دِلْـــ تنگے اَمْـــ را با فاصلــہ مے نویسَمْـــ ...

تا شایدْ فاصلــہ اے بینــِ دِلَمْـــ و تنگے بیُفـــتدْ ...

چــہ خیالــــِ خامے ... !

اینْـــ مَدار فاصلــہ مُـــوَربْـــــ اَستْــــ ...

چندے کــہ بگذردْ ... دوباره مے شَودْ :

" تَــــــنْـــــــــگے ِ دِلْــــــــــــــــــــ ...

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:45 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

روزی خواهیم فهمید از زندگی هیچ نداریم

جز خاطراتی که رهایمان نمیکنند

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:44 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

روزی خواهیم فهمید از زندگی هیچ نداریم

جز خاطراتی که رهایمان نمیکنند

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

نگـــاه میکنمـ از غم به غم

که بیـــشتر است

به خیسی چمدانی که عازم سفر است

من از نگــاه کلاغی که رفــت فهمیدم

که سرنوشت درختان باغ من تبر است

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:42 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

دلتنگ که میشوم....

تنها پناهم عکسهای توست

چقدر خوب نگاهم میکنی!!!

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:41 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را



کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!



ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند



ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !!!



درون کلبه ی خاموش خویش اما



کسی حال من غمگین نمی پرسد!!!



و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم



درون سینه ی پرجوش خویش اما!!!



کسی حال من تنها نمی پرسد



ومن چون تک درخت زرد پاییزم !!!



که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او



ودیگر هیچی از من نمی ماند!!!

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:40 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

با همه چشم انتظاری ، با پیامت دل خوشم


ای قرار بیقراری ساحل آرامشم


گاه گاهی پر بزن در خلوت تنهاییم


تا ببینی در فراقت بی آرامشم

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:39 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

می بخشمت

با آنکه


به اندازه


هزار شب


بی خوابی


از تو طلب دارم


از قول من بهش بگو


به گور بسپر ارزشش این بود

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:39 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

نـمی دانــــم کـجــــاست و چـگــونه می گـــــــذرد ...


چـنـــــد وقـتیست از "حــــــــالم" بـی خـبـــــــرم

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:38 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

تنها نشسته ای و مرور میکنی


نمیدانم چه چیز را


خاطرات را یا هر چیز دیگری را


اما مرور میکنی و کم کم نیست میشوی

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:38 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

تنهایی حس بهتریه ؛


نسبت به زمانی که کسی توو زندگیت باشه ،


ولی باز احساس کنی تنهایی ...

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:35 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

باید نسبتی باشد

بین چشم تو

و گرمای آفتابی

که گلی را میان برف

به شکوفه می برد !

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:34 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

سالها می گذرد از شب تلخ وداع

از همان شب که تو رفتی وبه چشمان پراز حسرت من خندیدی

تو نمی دانستی

تو نمی فهمیدی

که چه رنجی دارد با دل سوخته ای سر کردن

رفتی وازدل روشنایی ها رفت

لیک بعد از آن شب

هر شبم را شمعی روشنی می بخشید

بر غمم می افزود جای خالی تو را می دیدم

می کشیدم آهی از سرحسرت و می خندیدم

و به وفای دل تو وبه خوش باوری این دل بیچاره خود

ناگهان یاد تو می افتادم

باز می لرزیدم

گریه سر می دادم

خواب می دیدم من که تو بر می گردی

تا سرانجام شبی سرد و بلند

اشک چشمان سیاهم خشکید

آتش عشق تو خاکستر شد

یاد تو در دل من پرپر شد

اندکی بعد گذشت

اینک این من...تنها...دستهایم سرد است

قدرتم نیست دگر...تا که شعری گویم

گرچه تنها هستم

نه به دنبال توام

نه تو را می جویم

حال می فهمم من...چه عبث بود آن خواب

کاش می دانستم عشق تو می گذرد

تو چه آسان گفتی دوستت دارم را

و چه آسان رفتی...

کاش می فهمیدی وسعت حرفت را

آه...افسوس چه سود

قصه ای بود و نبود

سالها می گذرد ازشب تلخ وداع

و من تنهای تنها

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:32 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

تـُـو بـِـﮧ اُفتادטּ مَـטּ دَر خیاباטּ خَـندیدےِِ وُ مَـטּ

هَمـِـﮧحَواسَم بـِـﮧ چَشماטּِ مَردُم شَهر بود

کـِـﮧ عـاشِـق خَـندِه اَت نَشَوَند

جُز تـُــو هیچ چیز توےِ ایــטּ دُنیا

واسِــﮧ مَـטּ جاذِبــﮧ نـَداره

نـِمیتونـِـﮧ چـِشام یــِﮧ لَحظِـﮧ

اَز نِـگات چـِشم بَردارِه

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:28 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

کلافه و بی قرارم ، خبری از گذر زمان ندارم !

دستهایم میلرزد ، اینک روز است یا شب ، این را هم نمی دانم

تنها دردی در سینه دارم و بغضی که گلویم را می فشارد

تمام وجودم سرد است ، سیاهی لحظه هایم کار سرنوشت است

من دیوانه چقدر ساده بودم ، من عاشق چقدر بیچاره بودم

نمیخواستم عاشق شوم ، قلبم اسیر رویاهایم شد

رویاهایی که با تو داشتم ، کاش یاد تو را در خاطرم نداشتم

خواستم تو را فراموش کنم ، فراموشی را فراموش کردم

خواستم اشک نریزم ، یک عالمه بغض در گلویم را جمع کردم

کلافه و بی قرارم ، مثل این است که دیگر هیچ امیدی ندارم

سادگی من بود که بیش از هرچیزی مرا میسوزاند،

کاش به تو اعتماد نمیکردم ، کاش تو را نمیدیدم و راه خودم را میرفتم

کاش لحظه ای که گفتی عاشقمی ، معنای عشق را نمیدانستم

همه جا مثل قلبم دلگیر است ، همه جا مثل چشمانم خیس است

همه جا مثل غروبها ، مثل پاییز و مثل این روزها نفسگیر است

همیشه میگفتم بی خیال ، اما اینبار بی خیالی به من گفت بی خیال

همیشه میگفتم میگذرد میرود ، اما اینبار گذشت و چیزی از یادم نرفت!

سحر چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:05 ب.ظ http://www.dutamun.mihanblog.com

آدمی را دیدم با سایه ی خود درد و دل میکرد !
چه رنجی میکشد او
وقتی هوا ابریست . .

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:41 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

گاهـے حجم ِ دلتنگے هایَـ م آنقــدر زیــآد میشـود

ڪــﮧ دنیــا با تمامـ ِ وسعتش برایَــ م تنــگ میشود !

دلــتــنگـــم . . . !

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:40 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

دلم راکه مرور میکنم تمام آن از آن توست فقط نقطه ای از آن خودم... روی آن نقطه هم میخ میکوبم و عکس تورا می آویزم.

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:40 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

دوستی من شبیه باران نیست که گاهی می آید و گاهی نمی آید، دوستی من شبیه هواست ، بعضی وقتها ساکت ، اما همیشه در اطراف توست...

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:40 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

آهـے دِلَـتـــ از سن و سالت مےگیرد ♥●•٠·˙

میخواهے کودکـــ باشے

کودکے بهـ هر بهانهـ ای بهـ آغوشـِـ غَمخوارے پناهـ مے بَرَد

و آسودهـ اَشک مے ریزد

بُــزُرگــــ کهـ باشے

˙·٠•● بایَد بغض هآے زیادے را بـےصدآ دفن کنے ... ♥●•٠·

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:39 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

رای تو و خویش

چشمانی آرزو میکنم

که چراغ ها و نشانه ها را

در ظلمت مان ببیند

گوشی

که صداها و شناسه ها را

در بیهوشی مان بشنود


برای تو و خویش

روحی

که این همه را

دربر گیرد و بپذیرد


و زبانی

که در صداقت خود

ما را از خاموشی خویش

بیرون کشد

و بگذارد

از آن چیزها که در

بندمان کشیده است

سخن بگوئیم

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:39 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

خدا را دوســــــــت دارم !!!
حــــــافظ را هم !!!
ولی خــــــداحــــــــــافظ را نــــــــ ه ...

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:39 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

در زندگـﮯ بـرآﮮ هر آدمـﮯ !
از یـڪ روز،
از یـڪ جــآ،
از یـڪ نفـر،
بـہ بعـد...!
دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستــ!
نـہ روزهآ، نـہ رنگ هآ،نـہ خیـآبـآטּ هآ
همـہ چیـز مـﮯ شـود:
دلتنگـﮯ...!

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:38 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

به کاغذهای مچاله قول داده ام
بر بالشی که دور از توست ، گریه کنم
نه بر شانه ی شعری
که سینه ام را دریده است...

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:38 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

نگرد من که قایم نشده ام،
من فقط در وسط فاصله ها به گمانم کمی گم شده ام.

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:38 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

میدونی غربت یعنی چی؟
یعنی میان این همه چشم و ابرو، میان این همه نگاه، چند وقت نتونی اون چشم و اون نگاهی که براش جون می‌دادی و وقتی می‌دیدی دیگه از خودت اختیاری نداشتی رو ببینی

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:37 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

دوستت دارم
با هزاران واژه
روی تک دفتر عشق
به امید آنکه
تو بخوانی روزی
دفتر شعر مرا

سعید چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:37 ب.ظ http://saeed1368113.blogfa.com

این که نگات نمیکنم
یعنی گرفتار توام
رفتن همه
ولی نترس
من که طرفدار توام

فریبا چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:42 ب.ظ

مطرب عشق عجب سازعالم ا و نوایی دارد / نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد ز ناله عشق مبادا خالی / که خوش آهنک و فرح بخش هوایی دارد . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد