دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
نقــاش بـاشـی!
چـقــدر می گیـری
بیایی و صفحه های سیاه دلم را رنـگ کنی؟
بـعـــد بـرای دیــوار اتاق دلـــم
یــــک روز آفتابی بکشی که نــــور آفتـــاب تا میـانه اتاق آمــــده باشد
… راستـــــی مـــن روی صـــورتــم یـــک خنــــــده می خـــواهـــم
نــرخ ِ خـنـــــده که گـــــران نیســــت؟
[گل] [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] [گل][گل]
[گل] سلام
[گل] گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
[گل] به جهانی ندهم لذت بیماری را...
[گل]
[گل] [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] [گل][گل]
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…!
تو با تمام قلب من نیومده یکی شدی
به قصد کشتن اومدی تموم زندگی شدی
بیا به قلب عاشقم بهونه جنون بده
اگه مثل من عاشقی توهم به من نشون بده
من که بریدم ازهمه به اعتماد بودنت
دیگه باید چی کار کنم واسه به دست آوردنت
ازلحظه ای که دیدمت بیرون نمیرم از خودم
دیگه قراره چی بشه بفهمی عاشقت شدم
امشب از اون شبهاست که من، دوباره دیوونه بشم
تو مستی و بی خبری اسیر میخونه بشم
امشب از اون شبهاست که من، دلم می خواد داد بزنم
تو شهر این غریبه ها دردم رو فریاد بزنم
بازم جمعه و بازم دل تنگ …
خدایا کاش جمعه رو از زندگی من برداری …
این صبح های خالی و این ظهر های ساکت و غروبهای دلتنگش رو …
چه فرقی داره واسه من اگه یه روز از روزای بی حاصلم کم بشه …
زمزمه های امروزم رو اینجا به یادگار می ذارم شاید هفته بعد من شش روز باشه . . .
… درد اگر سینه شکافد ، نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو !
استخوان تو اگر آب کند آتش غم ، آب شو ، آه مگو !
یه وقتایی تو زندگی میرسه که باید دستتو بزنی زیر چونت و جریان زندگیتو فقط تماشا کنی…
بعدشم بگی: به درک
آیینه چون شکست
قابی سیاه و خالی از او به جای ماند
با یاد دل که آینه بود
در خود گریستم
بی آینه چگونه در این قاب زیستم؟؟؟؟
زندگی زیباست
زشتیهای آن تقصیر ماست
در مسیرش هرچه نازیباست
آن تدبیر ماست
شاید نشود به گذشته بازگشت و یک آغاز زیبا ساخت ، ولی میشود هم اکنون
آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت
همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد، دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد
همیشه قلبی بود که مرا امیدوارم میکرد، چشمهایی بود که عاشقانه مرا نگاه میکرد
همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد ،احساسی بود که مرا درک میکرد
حالا من و مانده ام یک دنیای پوچ ، نه صداییست که مرا آرام کند و نه طبیبیست که مرا درمان کند
سلام خوفی عجیج دلم؟
جبران یادت نره!
سلام عزیزم
به چشـــــــــــــــــــــــم
باز یا بسته ...
چه فرق میکند
پنجره زخم همیشگی دیوار است
تعجبی ندارد که من “فرهاد” نشدم ...
تو “تلخ” بودی !
و “تو” ...
با تمام نبودنت
هنوز هم تمام بودن منى
تنهایی یعنی :
خودت بنویسی و خودت هم خوشت بیاد !
همه جوره هوایت را داشتم
اما حتی اداره هواشناسی هم قادر به پیش بینی نبود که بعد از تو هوا “پس” است ...
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: در عصر ها انتظاربه حوالی بی
کسی قدم بگذار ! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهای شو ،کلبهی
غریبی ام را پیدا کن کنار بید مجنون خزان زاه و کنار مرداب آرزوهای رنگی ام! در کلبه را باز
کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو ٬ حریر غمش را کنار بزن او را می یابی ...
تو اگر میدانستی ,که چه زخمی دارد که چه دردی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن
از من خسته نمی پرسیدی آه ای سرو , چرا تنهایی ؟
باران رابه خاطر رطوبتش گل را بخاطر لطافتش وتورابه خاطرمحبتت دوست می دارم . . .
روی آن شیشه تبدار تورا"ها" کردم،اسم زیبای تورابانفسم جاکردم،شیشه بدجوردلش ابری
وبارانی شد،شیشه رایک شبه تبدیل به دریاکردم، باسرانگشت کشیدم به دلش عکس
تورا،عکس زیبای توراسیرتماشا کردم
خدا از بهترین ها فقط یه دونه خلق کرده ، دقت کردید چقدر تنهائید . . . ؟
غروب غم هایت را به هر بهائی خریدارم ، مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم . . .
صبر کردن دردناک است ، و فراموش کردن دردناکتر ، ولی از این دو دردناک تر
این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش . . .
نیمه شبی من خواهم رفت ، از دنیائی که مال من نیست
از زمینی که بیهوده مرا بدان بسته اند . . .
ای دوست پای هر کلی خار مشو ، با هر که دم از عشق میزند یار مشو . . .
غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست ، و من امشب قسم خوردم تو هرگز نرنجانم . . .
فرقی نمی کند کــجـــــــا …
آغــــــوش تــــــــــو هر جا که باز شود…
با شکوهترین قصـــــــر دنیــــــــــاست… !!!.
فاجعه یعنی ...
آنقدر در تـــــ♥ـــو غرق شده ام
که از تلاقی نگاهم با دیگری
احساس
خیانت می کنم!
عشق یعنی همین!!!
هیچ کجا جز خواب روی
شانه هات....
امنیت را معنا نمی کند برایم!
نقــاش بـاشـی!
چـقــدر می گیـری
بیایی و صفحه های سیاه دلم را رنـگ کنی؟
بـعـــد بـرای دیــوار اتاق دلـــم
یــــک روز آفتابی بکشی که نــــور آفتـــاب تا میـانه اتاق آمــــده باشد
… راستـــــی مـــن روی صـــورتــم یـــک خنــــــده می خـــواهـــم
نــرخ ِ خـنـــــده که گـــــران نیســــت؟
خــدایـــــا:
بُـت بود، بـُـت شکـن فــرستادی !!!
مــن پر از بغــضم ،
بغـض شکـن هــم داری؟؟؟
وقـتـی حـس میکـنم
جآیــی در ایــن کرِه ی خآڪـی
تــو نفس میکــشــی و مـن
از هــمآטּ نفـس هآیتـــ ،،، نفس میکشم !
تـو بــآش !!!
هـوآیتـــ ! بـویـتـ ! برآی زِنده ماندنم ڪـآفـــی است
خاړپشتے شـُנه اҐ ڪﮧ تےـۼ هـﺂیش נُنیـﺂے اَمنے بړﺂیش ساختﮧ،امآ... ح๛ړَتــ نۅﺂزِشے ؏ﺂشقاכּﮧ تا ابנ... بړ נڵش Ґﺂכּנﮧ ا๛تــ...!!!
از " تـــو " دلـگیـــر نیستَــــم . . .
اَز دلـَــم دلـگیـــرَم !
کــــه نَبــــودَنـتــــ را صَبــــورانــــه تحمـــــل میکـنَــــد . . .
بـی هیـــچ شِـکــــوه ای ...!!!
هــِ ـے روزگـــ‗__‗ـــــــ‗__‗ـــــــ‗__‗ـــــار
مـَــטּ بـــﮧקَ کـــ ...
פֿـــودِتـــ פֿــَــســتـٍــﮧ نـــشُــد ـے
از دیــدטּٍ تـــصـویـــرٍ تــــکــراریـــﮧ درد کـــشـیـدטּٍ مـَــטּ..
[گل] [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] [گل][گل]
[گل] سلام
[گل] گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
[گل] به جهانی ندهم لذت بیماری را...
[گل]
[گل] [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] [گل][گل]
بعضی وقتا دوست دارم خدا بیاد پایین دستمو محکم بگیره
بگه : آدم ها رو زمین اذیــتــت میکنن ؟
بیا بریم پیش خودم ..
گاهی عمرتلف میشود
به پای یک احساس...
گاههی احساس تلف میشود
به پای عمر...
وچه عذابی میکشد
کسی که هم عمرش تلف میشود
هم احساسش....
سلام ادرس وبلاگم عوض شده خوشحال میشم بازم سر بزنی
چشم عزیز
رویاهایم را میگذارم پشت در …
بیچاره رفتگر …
چه بار سنگینی دارد امشب.
*************************
دست سرنوشت را …
بـایـــــــد قطــــــــع ڪـــــــرد …
او دزد ” آرزوهـــــــاے ” مـن اســــــت …
من همونم که همیشه درد و غصش بیشماره
اونیکه تنهاترینه حتی سایه هم نداره
این منم که خوبیامو کسی هرگز نشناخته
اونیکه در راه رفاقت همه هستی شو باخته
هر رفیق راهی با من دو سه روزی همسفر بود
ادعای هر رفاقت واسه من چه زود گذر بود
هر کی با زمزمه عشق دو سه روزی عاشقم کرد
عشق اون باعث زجر همه دقایقم شد
اون که عاشق بودو عمری از جدا شدن میترسید
همه هراسو ترسش به دوغش نمی ارزید
چه اثر از این صداقت چه ثمر از این نجابت
حتی قد سر سوزن به وفا نکردیم عادت......
گرگ شده اند این روزها…
کافی است سر به زیر باشی با بره اشتباهت می گیرند
خیز برمی دارند برای دریدنت…
آدما مترسک سر جالیز نیستن؛
که وقتی واسه کلاغای دلت تکراری شدن عوضشون کنی؛
پس یه کم در مورد آدما منصف باش؛
تا مترسک یکی دیگه نشی …!
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…!
تو با تمام قلب من نیومده یکی شدی
به قصد کشتن اومدی تموم زندگی شدی
بیا به قلب عاشقم بهونه جنون بده
اگه مثل من عاشقی توهم به من نشون بده
من که بریدم ازهمه به اعتماد بودنت
دیگه باید چی کار کنم واسه به دست آوردنت
ازلحظه ای که دیدمت بیرون نمیرم از خودم
دیگه قراره چی بشه بفهمی عاشقت شدم
من همونم که همیشه
غم و غصه ام بیشماره
اونیکه تنها ترینه
حتی سایه ام نداره
این منم که خوبیامو
کسی هرگز نشناخته
اونکه در راه رفاقت
همه ی هستیشو باخته
امشب از اون شبهاست که من، دوباره دیوونه بشم
تو مستی و بی خبری اسیر میخونه بشم
امشب از اون شبهاست که من، دلم می خواد داد بزنم
تو شهر این غریبه ها دردم رو فریاد بزنم
بازم جمعه و بازم دل تنگ …
خدایا کاش جمعه رو از زندگی من برداری …
این صبح های خالی و این ظهر های ساکت و غروبهای دلتنگش رو …
چه فرقی داره واسه من اگه یه روز از روزای بی حاصلم کم بشه …
زمزمه های امروزم رو اینجا به یادگار می ذارم شاید هفته بعد من شش روز باشه . . .
راستش را بخواهی از موقعی که رفتی هیچ چیز تغییر نکرده است …
من هنوز قهوه میخورم سیگار میکشم پیاده میرم …
هستم؛ اما تلخ تر بیشتر تنهاتر
من در میان مردمی هستم که باورشان نمیشود تنهایــــم میگویند خوش بحالت که خوشحالی نمی دانند دلیل شاد بودنم باج به آنهاست برای دوست داشتن مــــــــن...!
من در میان مردمی هستم که باورشان نمیشود تنهایــــم میگویند خوش بحالت که خوشحالی نمی دانند دلیل شاد بودنم باج به آنهاست برای دوست داشتن مــــــــن...!
باور کن!
هیچ ستاره ای قبل از آسمان متولد نشده
نخ بادبادک نگاهت را پایین بیاور ...
به من نگاه کن
من اندازه ی همین آسمان برهنه دوستت دارم
...و.....و ....شاید کمی بیشتر از آن!
دلم گرفت از آسمون، هم از زمین هم از زمون
تو زندگیم چقدر غمه، دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی، تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون دست رفاقت نمی دم
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه من / به که گویم که تو باران زمستان منی . . .