دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
مـــــــن عاشقـــانـــــه هایـــــــم را
روی همیـــــــــن دیـــــــــوار مجـــازی می نویســــــــم !
از لـــج خــــــــودم . . .
که ترســــــــــیدم و نتــــــــوانســـــــــتم
ایـــــــن هــــا را واقعـــــــی بــه تو بگوــــــــم...
هنوزم در پی اونم
که اشکامو روی گونم
با او دستای پرمهرش کنه پاک و بگه جوووووونم
بگه جونم نکن گریه منم اینجام بذار دستاتو تودستام
تو احساس منو میخوای
منم ای وای تورو میخوام....
تو که می آیی پنجره ای باز می شود پرده بی رنگ دلتنگی کنار می رود آرام میان جانم خانه می کنی!!!در ســــتایش ِ چشــــمهایــت شــعری نــمیتوان گفت خاضـــعانه تنــها بــاید تماشـــا کــرد ، مســت شد ، رهــا شد ...وقـــت هـــائـــی هستــــ که جـــــــز به بودنـــتـــ دلــم رضایت نمی دهــــــد حــــالا ... من از کجــــــــــــا بیـــاورمـــتـــ ؟!
من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
می روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتنم دل شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو تنها تر از من می روی
آرزو دارم تو هم عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
به سراغ من اگر می آیی ، تند و آهسته چه فرقی دارد ؟
“تو” به هر جور دلت خواست بیا !
مثل سهراب دگر جنس تنهایی من چینی نیست که ترک بردارد ؛
مثل آهن شده در تنهایی ، چینی نازک تنهایی من …
دوباره این سوال را از هم می پرسیم
مگر ما برای ماهی ها چکار کرده ایم
که این همه قلاب می اندازیم
در آب؟!
وقتی زبانمون زبان عشق باشه کلمات خیلی ساده میشن!
نگاه کن؛
من Y رو دوست دارم
من O رو دوست دارم
من U رو دوست دارم!
حالا اینارو بزار کنار هم . . .
دلـتنگــی،
پیچیــده نیســــت.
یــک دل..
یک آسمان..
یــک بغــض ..
و آرزوهــای تـَـرک خـورده !
به همین ســادگـی
این روزها پر است از انسانهایی با ظاهر زیبا
که هر روز لباسی نو بر تن می کنند
ولی نزدیکشان که می شوی
بوی کهنگی اندیشه هایشان
خیلی آزارت می دهد
دم یک جایی می رسد که دست به خودکشی میزند…
نه اینکه یک تیغ بردارد،
رگش را بزند…
نه!
قید احساسش را می زند.
دوستی اتفاق است، جدایی رسم طبیعت، طبیعت زیباست
نه به زیبایی حقیقت، حقیقت تلخ است، نه به تلخی جدایی،
جدایی سخت است نه به تلخی “تنهایی”...
سلام رفیق ممنون از حضور گرمت شاد باشی شاد
اما ممنون از حضور دوستانه پاییزی شما
امیدوارم هیچ وقت تو پاییز برگی که از درخت برای له شدن میفته نباشی
برگی که برای روییدن اماده میشه سهم شما باشه
شادی رو برررررررررررایت با تمام وجودم آرزو میکنم
امارفیق با عنوان رفیق اگه ناراحت نمیشی حرف دلم دوست دارم واقعا شادی روزهاتو از خدا میخوام
رفیق احساس میکنم سرد شدی درسته
رفیق............................................................................
سلام دوستِ خوبم
نه عزیزم چرا سرد
میام پیشت حتمآ
[نیشخند][خنده][نیشخند][خنده][نیشخند]
[نیشخند][خنده][نیشخند][خنده][نیشخند]
[نیشخند][خنده][نیشخند][خنده][نیشخند]
[نیشخند][خنده][نیشخند][خنده][نیشخند]
[نیشخند][خنده][نیشخند][خنده][نیشخند]
[نیشخند][خنده][نیشخند][خنده][نیشخند]
(:
اولین خنده
ز بیدردی بود
آخرین گریه
ز بی درمانی
مـــــــن عاشقـــانـــــه هایـــــــم را
روی همیـــــــــن دیـــــــــوار مجـــازی می نویســــــــم !
از لـــج خــــــــودم . . .
که ترســــــــــیدم و نتــــــــوانســـــــــتم
ایـــــــن هــــا را واقعـــــــی بــه تو بگوــــــــم...
پرسید به خاطر کی زنده هستی؟با اینکه دلم میخواست باتمام وجود داد بزنم به خاطر تو،بهش گفتم بخاطرهیچکس
پرسیدبه خاطر چه زنده هستی؟بااینکه دلم فریاد میزدبه خاطرتو،بامکث وبغض گفتم به خاطرهیچکس
پرسیدساحل دلت چشم انتظارکیست؟دریای قلبم طوفانی شد اما همچون موجی ارام گفتم به خاطر هیچکس
پرسیدزندگانی ات به چه کسی وابسته است؟بااینکه نفسم بند می امدوامیدزندگی ام توبودی،ارامگفتم هیچکس
ازش پرسیدم توبه خاطر چه زنده ای؟درحالی که اشک در چشمانش جمع شده بودگفت:
به خاطر کسی ک به خاطر هیچ زنده است...
گاهــے فعل هـــا
چنــان سریع ماضــے مــے شوند
کــه باور نمــے کنـــے
مــے گوینــد...مـے گفت
مــے شود...شــد
... ...مــے رفت...رفت
و رفت...
و دیــــگر هیـــچ گــــــاه بـــاز نخــــواهـــــد گشتــــــ..
دل
اتفاقى ترین اشتباه دنیاست ،بسته میشود آنجا که نباید و کنده میشود از جایى که نباید
تنها تو را میخواهم...
تنها صدایت را میخواهم تا موسیقی سکوت لحظه هایم باشد
نگاهت را میخواهم تا روشنی چشمای خسته ام باشد
وجودت را میخواهم تا گرمای آغوشم باشد
دست هایت را میخواهم تا نوازشگر بی کسی اشکهایم باشد
چه عجب خانوم خانوما
حرف هایت شبیه برفـــــ اند
از آن برفـــ هایـــی کـه بـــی موقـع
نزدیکـ بهــار میبارد و فقــط کارشـان گرفتــن
جــــان شکــــوفه هــای درختــانه...
عخشم کجایی نیستت
التماس واسه دیروز بود وقتی که ساده بودم....
امروز می خوایی بری؟؟؟
هیسسسسسسسسسسسس!!!!!!
فقط........ خداحافظ!!!!!
هنوزم در پی اونم
که اشکامو روی گونم
با او دستای پرمهرش کنه پاک و بگه جوووووونم
بگه جونم نکن گریه منم اینجام بذار دستاتو تودستام
تو احساس منو میخوای
منم ای وای تورو میخوام....
این روزها ...
انسان ها تنهایی ات را پر نمیکنند ...
فقط خلوتت را بهم میزنند ...
زیباست یادت...
ببین اگر خودت بودی
چه غوغایی میکردی ...؟!
[گل][گل] سلام [گل][گل]
(●̮̮̃•̃) (●̮̮̃•̃)
/█\ ♥/█\
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
(●̮̮̃•̃) (●̮̮̃•̃)
/█\ ♥/█\
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
(●̮̮̃•̃) (●̮̮̃•̃)
/█\ ♥/█\
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
(●̮̮̃•̃) (●̮̮̃•̃)
/█\ ♥/█\
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
(●̮̮̃•̃) (●̮̮̃•̃)
/█\ ♥/█\
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
(●̮̮̃•̃) (●̮̮̃•̃)
/█\ ♥/█\
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
بی تـــــــــــ ـ ـ ـــــو
حتــــــــ ـ ـ ـــی بـــــ ـاران هـــــــ ـ ـ ـم
بـــ ـوی تـــ ـ ـــــــشنگی مــــ ــ ـیدهد
من از تمامِ دنیا
فقط آن دایره ے مشکے چشمان تو را میخواهم،
وقتے که در شفافیتش،
بازتاب عکس خودم را میبینم....
هــــر وقتــــ خـــــــــــبر مــــــــرگ او را بــــــه مـــــن آوردنـــــــــد
بــــگویــــیـــد تــــــا دو دعـــــوت نـــامـــه یـ عـــــــــــزا پـــــــخشــ کــــنند.
نیازمن به حس تو مثل نماز عاشقاست
میگن حساب عاشقا از همه ادما جداست...
ﺩﯾـــــــﻮﺍﻧﻪ ﺍَﺕ ﻣﯽ
ﺷﻮﻡ
ﻧﮕــــــﺎﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﯽ
ﮐﻨﯽ ،
ﺩﯾـــــــﻮﺍﻧﻪ ﺗَــــــﺮ
ﻭﻗـــــﺘﯽ ...
ﻧﮕﺎﻫــــــﻢ ،
ﻧﻤــــــﯽ ﮐُﻨــــــﯽ ...
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است
که از حادثه عشق تر است سهراب سپهری
دردناکترین خداحافظی ھا آنہائی ھستند کہ;
ھرگز نہ گفتہ شدند و نہ توضیح دادہ شدند...و تو ھمیشہ بہ خود میگوئی،"چرا"!!!!!
دردناکترین خداحافظی ھا آنہائی ھستند کہ;
ھرگز نہ گفتہ شدند و نہ توضیح دادہ شدند...و تو ھمیشہ بہ خود میگوئی،"چرا"!!!!!
هوایم را داشته باش...............
وقتی تو هوایم را داری هوا هم خوب میشود
اصلا هوا هم به هوای تو خوب میشود
دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است
گاهی فکر میکنی تمام شده
اما یک دفعه همه ات را آتش میزند
فـرهنـگ لـغـتهــا
نـیـاز بـه ویــرایــش دارند
بـرای مـعنی دلـتـنـگی
احتیـاج بــه ایــنهــمـه کـلمه نــیـســت,
دلتنـگی یــعنـــی
تـــو . .
مرز عشق این روزها شباهت زیادی ب آدامس داره
اول شیرین
بعد دوست داشتنی
سپس تکراری و خسته کننده
و در آخر دور انداختنی..
رفــت ............
تــا
قَــطــرِه هــایِ دلــتــنــگــی
کـه سـالـهـا جـا خـوش کـرده بـودن..
از پــنـاهـگــاهِ چــشـمـانــم خـــارِج شوند
دلم میخواهد عاشق باشد
عقلم میخواهد عاقل باشد
این میگوید زود باش
آن میگوید دور باش
احساسم این روزها دوشیفت کار میکند
و حقوقش را از من میگیرد
تو که می آیی پنجره ای باز می شود پرده بی رنگ دلتنگی کنار می رود آرام میان جانم خانه می کنی!!!در ســــتایش ِ چشــــمهایــت شــعری نــمیتوان گفت خاضـــعانه تنــها بــاید تماشـــا کــرد ، مســت شد ، رهــا شد ...وقـــت هـــائـــی هستــــ که جـــــــز به بودنـــتـــ دلــم رضایت نمی دهــــــد حــــالا ... من از کجــــــــــــا بیـــاورمـــتـــ ؟!
تــوُ دلــــم نـَـقل ِ یِ حـرفـایـی هـست ، کـه بـگــم میـــری !
نـگــم ، میـمـــیـرم ...!
من پذیرفتم شکست خویش را
پندهای عقل دور اندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
می روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتنم دل شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو تنها تر از من می روی
آرزو دارم تو هم عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
بی تو هر شب عاشقی بارانی ام
لاله پژمرده و زندانی ام
بی تو در کنج همه دلواپسی
بی تو من آغاز یک ویرانی ام .
بودنت را دوست دارم
وقتی پنجه در کمرم حلقه مے کنی
و به آغوشت سفت مرا مے فشارے
و وادارم مے کنے
که به هیچ کس فکر نکنم
جـــــــز تـــ♥ـــو ....
خـداونـد نمـ ـی خــ ـواهـد مــا بــه هـ ــم بــرسیــ ـم …
شــ ـایـد تنهـ ــا دلیلـ ـش ایــن بــاشـد کـ ـه
اگـ ــر کنــ ـارم بــاشـ ــی …
دیگـ ــر هیــچ وقتـــ ــــ
هیــچ چیـ ــز …
از او نخــ ـواهــم خـــواستـــ ــــــ … !
شهآمتـــ مے خوآهد
دوستــ داشتنــِ کسے کـﮧ شآیــد
هیچ وقتــــ ... هیچ زمآنـــ
سهمـــِ تو نخوآهد شد
من چترندارم
دوست هم ندارم چتر داشته باشم
آسمان که بارانی تر از هوای دلم نمی شود
بگذار بشوید این دلتنگی های کهنه را....
دیـــگر از این شـهـــر میخواهم سفر کنم !
چمدانم را بسته ام ،
اگر خـــدا بخواهد امروز میروم ...
منــتـظــر قـــطـــــارم ! ا
مـــا نــــه در ایــســتــگــاه ،
روی ریــــــل قــطــــا
گه میدونستم
زندگی
بی تــــــو
اینقد سخته!
اگه میدونستم بری برگشتت خیاله
فرصت نمیدادم
دلت
بره سهم دیگرون شه
به سراغ من اگر می آیی ، تند و آهسته چه فرقی دارد ؟
“تو” به هر جور دلت خواست بیا !
مثل سهراب دگر جنس تنهایی من چینی نیست که ترک بردارد ؛
مثل آهن شده در تنهایی ، چینی نازک تنهایی من …
همه ی خودم را مال تو کرده ام
چقدر دنیای تو بزرگ است
هنوز از تنهایی سخن می گویی
چقدر کم هستم!
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی
من به تنهایی این دل مشکوکم !
یا دلکم دل نیست ٬ یا آن که در دل است ٬ اهل دل نیست
برایم زندان ساختی با این بی وفایی
خسته ام از این زندان از این تنهایی
حسرت به دل ماندم که روزی بیاید
که دهد مرا از این زندان رهایی
همواره تنهایی ، توانایی به بار می آورد . ارد بزرگ
˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠
▒▒▓▓▒▒▓▓▒▒▓▓▒▒▓▓▒▒▓▓▒▒▓▓▒▒
✗ ✗
ツ
❞عَـقــرَبـہ هــاے حَـســـوב...!
❞بـہ چَـشمــانَــمـ ڪـہ خـیـــرـہ مے شَـــوے،
❞بــا بیشــتَـریـنــ سَــرعَـتِـشاטּ مے چَـــرخَـنــב
❞بـہ خیـــالِـشــاטּ
❞چیــزے اَز مَـعنــے نِـگاهَــتــ مے ڪاهَـنـב. . . .!
ツ
✗ ✗
▒▒▓▓▒▒▓▓▒▒▓▓▒▒▓▓▒▒▓▓▒▒▓▓▒▒
˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•٠˙•