دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
سـ ــــ ــیگـ ــ ــ ــارҐ
پـבرا نــﮧ בست بر سرِ غصـﮧهایم مـے کِشـב
و نازشـــاלּ را مـے خَرَב...
و ایــטּ حال و روزِ همـﮧ ےکسانــے استـــ
کــه کــرور کــرور غٌــصه בارَنـב و בریغ از هَــم غٌـــصه اے ...
دیـشـبــــــــــــ بــه ســیـگــــــــار گفتم:
خــــــــوش بـحــالـتـــــــــ
تو از من خوش بخت تری .
گفت: چـــــــــــرا ؟!
گفتم: تـــــــو آتش بر سر داری
و مــن بــر دل
تو باهر پـــــــکــی که بهت میزنند . . .
خـــــــــاکــسـتـــر میشی
و من با هر خــــــــــــاطـره ای که یـــــاد میارم آتــــیـش میگیرم . . .
چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو پس چرا نیستی پیشم؟ نگاه خیس تو کو؟ گوش گوش دوتا گوش ، یه دست باز یه آغوش بیا بگیر قلبمو ، یادم تورا فراموش چوب چوب یه گردن ، جایی نری تو بی من! دق می کنم میمیرم ، اگه دور بشی از من دست دست دوتا پا ، یاد تو مونده اینجا یادت میاد که گفتی ، بی تو نمیرم هیچ جا من؟ من؟ یه عاشق، همون مجنون سابق
گفتمش بی تو چه میباید کرد ؟ عکس رخساره ی ماهش را داد .. گفتمش همدم شبهایم کو ؟ تاری اززلف سیاهش راداد .. وقت رفتن همه رومیبوسید به من ازدور نگاهش راداد .. یادگاری به همه داد و به من... انتظار سرراهش را داد ..!!
ی ناشناس
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 ساعت 03:57 ب.ظ
برکه ای در همین نزدیکی ست
با نیلوفری در آن
در انتظار دیدار ساحل
آه
چه انتظار عجیبی
هرگز نشود این دیدار
تا زمانی که اشک برگهایش در برکه جاریست
نرسد به ساحل
کل دنیا هم هر روز بگویند :
دوستم دارند
فایده ندارد..
امـــــــا..
دوستت دارم های
♥*♥*♥*♥*♥*♥
♥ تـــــــــــــــــــو ♥
♥*♥*♥*♥*♥*♥
چه غوغایی میکند نمیدانی …!
آهاے همیشگے ترینم! تمام فعل هاے ماضے ام را ببر.. چہ در گذر باشے چہ نباشے براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے خواهے بود.. من هر لحظه تو را صرف مے کنم!
فقط پُلی بودم برای عبورت
به فکر تخریب من نباش!
به آخر که رسیدی فقط دست تکان بده
من خود فرو می ریزم !!!
یاد چشاته که منو به این زندگی تلخ امیدوار میکنه ...
یاد نگاه دلرباته که این روزا لبخند به لبام میاره ...
یاد خاطرات با تو بودنه که چشامو بارونی میکنه
هر گاه خبر مرگم را شنیدی در پی مزاری باش که بر سنگش نوشته:
ساده بودم...... باختم.....!
بـــه شـــوق ِ دیــــدارت ..چـــه آب و جـــارویی راه انـــداخــتــه انـــد !چــشـــمـــهـــ ا و مــــژه هــــایـــم ...
ممنون عزیزم که به وبم سرزدی وبت عالی بود
آدرست اشتباست عزیزم
سَــرבیَعنـے تــــو
ڪـﮧ صـבایتــ یخ مـے بنـבב
بر رَگــ هایم
بـﮧ وقتـــ هایـے ڪـﮧ
ڪســـے را دوست בارـے...
عشق از دوستی پرسید : تفاوت من وتو در چیه ؟
دوستی گفت : من دیگران را باسلامی آشنا می کنم و تو با نگاهی
من آنها را با دروغ جدا می کنم و تو با مرگ !
سلام عزیزم مرسی ک اومدی بازم بیا پیشم
سلام عزیزم
خواهش میشه چشـــــــم
سلام عزیزم
شرمنده تازه دیدم نظرات زیباتو
این روزا مشغول ارشد خوندنم دیر به دیر سر می زنم به وبلاگم
امیدوارم ناراحت نشی که دیر بهت نظر میدم
سر فرصت جبران می کنم
راستی واسم دعا کن قبول شماااااااااااااا
سلام فرناز جان
خواهش میکنم عزیزم
انشالله که قبول میشی گلم
ایـن روزها کـسی بـه خـودش زحـمـت نـمـیدهـد
یـک نـفـر را کـشـف کـنـد
زیـبـایـی هـایـش را بـیـرون بــِکـشـد
تـلـخـی هـایـش را صـبر کـنـد..
آدم هـای امــروز
عـشـق هـایِ کـنـسـروی مـی خـواهـنـد
یـک کـنـسـرو کـه فـقـط دَرش را بـاز کـنـنـد
بـعـد یـک نـفـر شـیـریـن و مـهـربـان و زیـبـا
از داخـلِ کـنـسـرو بـپـرد بـیـرون...
وهـی لـبـخـنـد بـزنـد و بـگـویـد:
حـق بــا تــوســـت !!!
........................
وقتی ی سیب گاز میزنی و ی کرم درسته میبینی زیاد ناراحت نشو،
چون ممکن بود ی سیب گاز بزنی و ی کرم نصفه ببینی...شکسپیر
اشک ها اسکی سوارانی ماهرند که از زیر
چشمها شروع به حرکت می کنند و از
گونه ها با مهارت می پرند و در کنار لب ها
از خط پایان می گذرند....
تمام “امن یجیب” های دلم را
گره زده ام به کلماتت
و روانهی آسمان کرده ام
خاتون ِ خوب ِ خواب و خاطره!
من مطمئنم
خدا تو را برای دلم نگه میدارد
فــاصلــه هرگز مانع فراموش کردن بهتــرین هایمان
نمیشود٬مهم قلب هایمــان است که از پشــت
فــاصلــه ها برای بهتـــرین هایمان بتپــد...
...گاهی وقت ها
دلت می خواهد با یکی مهربان باشی
دوستش بداری
وَ برایش چای بریزی
...گاهی وقت ها
دلت می خواهد یکی را صدا کنی
بگویی سلام،
می آیی قدم بزنیم؟
...گاهی وقت ها
دلت می خواهد یکی را ببینی
شب بروی خانه بنشینی
فکر کنی
وَ کمی هم بنویسی
...گاهی وقت ها
آدم چه چیزهایِ ساده ای را
ندارد!!!
زِنـבِڪَے بہ مَـטּ آموפֿـــتـــ...بآפֿـتَمـ تآ בِلـפֿـوشِتــ ڪـُـــــنَمــ!
بَرڪًـِـ بَرَنـבه اَتــ سآבِڪًیَمـ نَبوב، בِلـِـ پآڪَمــ بوב....
چـــوטּ پآےِ مَـטּ به تیغـِـ ڪَسآنے زَפֿـمــ بَرבآشتــ ڪہ اَز آنہآ
اِنتِظآر مـُפِـــبَّتــ בآشتَمــ
وَ בَر نَتیجہ زِنـבِڪًے بہ مَـטּ آموפֿـــتـــ
" هــیــــچــ ڪـَـــــســ شَبیـــہ פَـرفہآیَشــ نیستــ.....
گــَلـــــــُـوے آدَم را
بایَد گاهــــــــــے بِتـَراشَنـد ...
تا براے دٍلـتَنگـــــــــے هاےِ تـازه جـا باز شَــوَد
دٍلتـَنگـے هایــے ڪِه جـــــــــایِشان نـَه دَر دِل
ڪِه دَر گــَلــــــــوےِ آدَم استــــ
دِلتنگـے هــــــــــایــے ڪِه مے تَواننَــد آدَم را خَفـِـه کـُننـَـد. .
هِـــے تـــ×ــــو......!!
بآ خود چهـ فکـــر کرבهــ ایے.....
اَز مَـטּ בور بآش خیلے وَقتـ اَست اَز سنگـ هَم سَخت تـر شـבه اَم
تنهآ کآریے کهـ میتوآنم اَنجآم دهم صربهة زבטּ اَستـ.....בل شکستَـטּ اَستـ
.....اَشکـ בر آوردטּ اَستـ
اَز مـטּ בور بآش...
سـ ــــ ــیگـ ــ ــ ــارҐ
پـבرا نــﮧ בست بر سرِ غصـﮧهایم مـے کِشـב
و نازشـــاלּ را مـے خَرَב...
و ایــטּ حال و روزِ همـﮧ ےکسانــے استـــ
کــه کــرور کــرور غٌــصه בارَنـב و בریغ از هَــم غٌـــصه اے ...
ایـن جـا هـاے خـالـے کـه نـبـودنـت را
به رُخـم مـے کـشـنـد
چـه مـے دانـنـد . . .
فـرهـادتـــ شـده اَم ، بـا تـمـام زنـانـگـے اَم
و چـه شـب هـا کـه
خـواب ِ شـیـریـنـَت را نـمـے بـیـنـَم
دلم گریه می خواهد ...
اما حیف اشکایم دیگر خشک شده ...
برایم آب بیاورید چشم هایم تشنه اند ...
تشنه باریدن ...
اصلا می خوام کور شوم برای من دیدن این
دنیا با آن همه سراب ...
دیگر ارزشی ندارد...
درد را با چه اندازه می گیرند ؟
درد دارم !
از اینجا
تا
تو
سلامتی اون پسری که
به عشقش گفت:اگه یه روز پیش یه دختر غیر از تو بخوابم.....
روزیه که دارم واسه دخترمون لالایی میخونم
خیلی حرفه . . .
که تو هر روز تو گلوت بغض کشنده ای رو احساس کنی . . .
برای کسی که بدونی . . .
اون حتی یه بار تو کل عمرش . . .
برات بغض نکرده . .
دیـشـبــــــــــــ بــه ســیـگــــــــار گفتم:
خــــــــوش بـحــالـتـــــــــ
تو از من خوش بخت تری .
گفت: چـــــــــــرا ؟!
گفتم: تـــــــو آتش بر سر داری
و مــن بــر دل
تو باهر پـــــــکــی که بهت میزنند . . .
خـــــــــاکــسـتـــر میشی
و من با هر خــــــــــــاطـره ای که یـــــاد میارم آتــــیـش میگیرم . . .
خدایا
دلم مرهمی میخواهد از جنس خودت
نزدیک...
بیخطر...
بخشنده...
بی منّت..
خدایا
دلم مرهمی میخواهد از جنس خودت
نزدیک...
بیخطر...
بخشنده...
بی منّت..
خاطرات خیلی عجیبند
گاهی اوقات می خندیم به روزهایی که گریه می کردیم؛
گاهی گریه می کنیم به یاد روزهایی که می خندیدیم
سلام شادی جونم ممنون..........وشما سرورین.............
سلام تنها جان
سالاری دلاور
بازم مثل همیشه خیلی قشنگ بود
ممنونم حمید خان
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
پنداشتم ساده نوشتن همچون ساده زیستن زیباست.
بهانه ای شد که بگویم بی نهایت از لطف بی دریغ شما سپاسگزارم.
در روز تولدم خداوند را با ناب ترین نیایش ها شاکرم که دوستانی ارزشمند
و با محبت چون شما عزیزان را دارم.
ممنونم از لطف بی دریغ و حضور پر مهرتون به دلیل تولدم در وبلاگ مینای عزیزم.
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
بــــــــه تـــــــولــــدم در وبــــــلاگ " غــ ــم تنـ ـهایــــــے " دعـــوتـــــیـــــد.
ســــــــرافـــــــراز کــــــــنـــــــیــــــــن.
ارادتــــــــمنـد : ღ شیــــــدا ღ
[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]
ممنونم شیدا جون میام حتمـــــــــــــآ
چو کس با زبان دلم آشنا نیست
چه بهتر که از شکوه خاموش باشم
چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر
که از یاد یاران فراموش باشم
چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو پس چرا نیستی پیشم؟ نگاه خیس تو کو؟ گوش گوش دوتا گوش ، یه دست باز یه آغوش بیا بگیر قلبمو ، یادم تورا فراموش چوب چوب یه گردن ، جایی نری تو بی من! دق می کنم میمیرم ، اگه دور بشی از من دست دست دوتا پا ، یاد تو مونده اینجا یادت میاد که گفتی ، بی تو نمیرم هیچ جا من؟ من؟ یه عاشق، همون مجنون سابق
آیا در این دنیا کسی هست بفهمد
که در این لحظه چه می کشم ؟ چه حالی دارم؟
چقدر زنده نبودن خوب است ، خوب خوب خوب
گفتمش بی تو چه میباید کرد ؟ عکس رخساره ی ماهش را داد .. گفتمش همدم شبهایم کو ؟ تاری اززلف سیاهش راداد .. وقت رفتن همه رومیبوسید به من ازدور نگاهش راداد .. یادگاری به همه داد و به من... انتظار سرراهش را داد ..!!
برکه ای در همین نزدیکی ست
با نیلوفری در آن
در انتظار دیدار ساحل
آه
چه انتظار عجیبی
هرگز نشود این دیدار
تا زمانی که اشک برگهایش در برکه جاریست
نرسد به ساحل
سلام شادی جونم
اوووووووووووووووووه 850 تا نظر داری!!!!!!
آپم
دُنـبـال ِ کَـلاغـیْ می گـردَم ،
تا قـآرقـآرَش رآ بـه فـال ِ نـیـکْ بـگیـرَم ،
وقـتـی…
قآصـِدَکـْ ـهـا هـمـه لال انـد
کـاش میـشُد
کـمی اَز غُـصه هایم را بر دوش خـُدا بگذارم
تا بداند دلـ♥ــتنگی چقدر حـَجـم دارد!
تا بـداند دِلـتنــ♥ـگ کـه باشی
شادتـَرین لحـظه ها هـم سرد و بارانیست....!!!
هیچکس ﺑﻌﺪ رفتن کسی ﻧﻤُﺮﺩه.....
ﻭﻟــــــﯽ؛
خیلــــــی ها ﺑﻌﺪِش ﺩﯾﮕﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﮑﺮﺩﻥ...!!!
بگـــــذار
כوستــــــ بمانــیــم
عشـــــــق همه چیز را פֿـرابــــــ میڪنـכ . . . !
کل دنیا هم هر روز بگویند :
دوستم دارند
فایده ندارد..
امـــــــا..
دوستت دارم های
♥*♥*♥*♥*♥*♥
♥ تـــــــــــــــــــو ♥
♥*♥*♥*♥*♥*♥
چه غوغایی میکند نمیدانی …!
دیـوآنـﮧ ےِ روزْهآیـے هَسْتـ ـَم
کـﮧ مِهـربآטּ میشَوے
حَتـّے اَگـ َـرْ نَـدآنمْ چـرآ . .
♖♘♗♕♔♗♘♖
♙♙♙♙♙♙♙♙
╗════════╔
║▀▄▀▄▀▄▀▄║
║▀▄▀▄▀▄▀▄║
║▀▄▀▄▀▄▀▄║
║▀▄▀▄▀▄▀▄║
╝════════╚
♟♟♟♟♟♟♟♟
♜♞♝♛♚♝♞♜
مـــات شــدم از رفـتنت هیــچ مـیز شطـرنجی هـم در مــیان نـــبـود ! ایـن وســط فــقط
یـک دل بـــود ...کـه دیگــر نـیست ...!!! . . @
مــن عاشــق این ســوالم: من کــجای زندگیــتم؟ بعــد طرف بگه : تــو خــود زنــــدگیمی ! مــن عــاشق ایــن عاشــقــــانـــه هــای ســفت و محــکمم
آهاے همیشگے ترینم! تمام فعل هاے ماضے ام را ببر.. چہ در گذر باشے چہ نباشے براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے خواهے بود.. من هر لحظه تو را صرف مے کنم!
دلــــم تنـــگ میـــشـــود گـــاهـــی...
کــمــی بــرگــرد..
بــــــی انـــصــاف...
بهترین قصه ی دنیا عشق است و بدترین آن عادت...
اما بدتر از همه عادت به کسی است که روزی عاشقش بودی...
دلــــم بالــکنی می خواهـــد رو به شهـــر...
و کمی بـاد خنکــــ و تاریکـــــی ...
یکــــ فنجان بــزرگــــ قهوه ...
یکـــ جرعه تـ♥ـو ...
یکــــ جرعه من ...
و سـکوتـــی که در آن دو نگـــاه گـــره خـــورده باشـــد ...
بی کلام...
میـــــدانی...!؟
دلــــم یک "من" می خواهــد بـــرای تــو...
و یک "تــو" تـــا ابــــد بــرای من ...
و باز هم 3نقطه های بی پایانِ من...
دیشَبــــ خُـدا آهِسـته د َر گُوشــَــــم گُفت :
دیگــه بَســـــــــــــــــــــــــــ ـــــــه !
بارانَــــــــــــم از اَشکهایت خجاَلت می کـَــشــــد ... !!!