دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
دیروز بهشت را به گندم فروختیم؛
مراقب باشیم امروز آن را به تکه نانی نفروشیم .
میدانید فرصت دیگری نداریم ؟
با هـــــم و همـــــــراه هـــــــم باشیم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلامتی اونکه تنها موند اما التماس نکرد
سلامتی اونکه داغ دید اما داغدار نکرد
سلامتی اونکه ضربه دید ولی به خدا واگذار کرد
سلامتی اونکه میتونست ولی رحم کرد
سلامتی اونکه مرد ولی کم نیاورد . . .
ای آواز بی سرنوشت شادی
گذری بر این پریشان عرضه دار
شاید بهتر از تو –
لبخند تابستان را می شناسد
و گلیم باد را در فرا راه آسمان می گشاید
من چشمانم با درخت شعر پیوند خورده اند
و آنگاه که می گویم
ترا ندیده ام- ترا بخوبی می شنا سم
که لبخند ترا در جنگلی انبوه دیده ام
و در کرانه ها ی آسمان
بدنبال ابری برای چشمان تو بوده ام
هر روز که میگذره احساسم به تو بیشتر میشه
دل تنگتر از قبل میشه
عشقم به تو عمیقتر میشه
هر روز لحظه ها را با یادت سر میکنم
به دور از تو بودن عادت میکنم
تنهایی را بیشتر باور میکنم
هر روز ترسم بیشتر میشه
ترس از بازیهای زمونه
ترس از دست دادن تو
ترس از دل شکستن
ترس از جدا شدن
کاش همیشه منو تو عاشق هم باشیم
کاش یه روزی مال هم بشیم
کاش هیچ حسودی عشق ما رو چشم نزنه
و نخواد بین ما جدایی بندازه
کاش همه عاشقا مال هم بشن
همه عاشقا با عشقشون خوش باشن
تنهاتر از همیشه در شبی چنین عاشق
احساس می کنم
نامۀ ناخوانده ای هستم
که به علّت عدم وجود گیرنده
بر گشت خورده است !
و تمام حرفهایم زیر مهر بطالت
بغض کرده اند !
هی ی ی ی ی !
در ناکجای این دنیا ...
یا هر کجای رؤیاهای بی نشان
که ایستاده ای
دلم برایت تنگ است !
تنگ که می شود دلم
به آسمان تو می نگرم
نسیم یاد تو
کوچ می دهد
ابرهای غصّه را
از آسمان قلب من
و پیچک دلم
جوانه می زند
به قامت خیال تو
دست که می برم بگیرمت
دوباره ...
دوباره تنگ می شود دلم !
تو صدایم می کنی
رؤیاها دور سرم می چرخند
پنجره باران می شود
آغوشُ بوسه می بارد
آسمان می خندد
رنگین کمان وا می شود
پر می شوم از بوی گل
رو به تو بر می گردم
تا با غرور یک مرداب
لبریز نیلوفر بگویم: جانم ؟!
مرد من ...!
از آن مردهآیی نیست که بپسندی
از آن مردهآیی نیست که برایت ستاره بچیند
فقط از آن دسته معدود مردهآیی ست
که وقتی نمی بینیش
انگار چیز بزرگی کم داری
چیزی قد دوست داشتنهایت
که با هیچکس تکرار نمی شود
مرد من ...!
همه دنیای من است ...
در من
جائی خالی ست
که غروب های دنیا
از آن می گذرد
و سایۀ کلاغ ها بی خبر ،
که بی صدا
به شب سرد درختان زرد
می پرند
در من
جائی خالی ست
شبیه پرسشی تشریحی
که هیچ گزینه ای ندارد
و تنها راهش
چشم های توست !
شترک مورد نظر خطشو ,
تـــورو ,
وقــار
و نجــابتــتو
احســـاسو
عشـــقتو
وجـــــــــودتو ...
به یـه چـهــار چـرخ
به یه پـــول تو جـــیب بقل
به یــه مانتو کوتاه
و آرایش غلیظ
به یه عشوه گــری فــــروخت !!!!
شترک مورد نظر خطشو ,
تـــورو ,
وقــار
و نجــابتــتو
احســـاسو
عشـــقتو
وجـــــــــودتو ...
به یـه چـهــار چـرخ
به یه پـــول تو جـــیب بقل
به یــه مانتو کوتاه
و آرایش غلیظ
به یه عشوه گــری فــــروخت !!!!
شترک مورد نظر خطشو ,
تـــورو ,
وقــار
و نجــابتــتو
احســـاسو
عشـــقتو
وجـــــــــودتو ...
به یـه چـهــار چـرخ
به یه پـــول تو جـــیب بقل
به یــه مانتو کوتاه
و آرایش غلیظ
به یه عشوه گــری فــــروخت !!!!
شترک مورد نظر خطشو ,
تـــورو ,
وقــار
و نجــابتــتو
احســـاسو
عشـــقتو
وجـــــــــودتو ...
به یـه چـهــار چـرخ
به یه پـــول تو جـــیب بقل
به یــه مانتو کوتاه
و آرایش غلیظ
به یه عشوه گــری فــــروخت !!!!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
یک شب خیال چشم تودیدیم به خواب
ز آن شب دگر، به چشم ندیدیم خواب را . . .
.
اینجا زمین است !! فاصله ی یک عشق تا عشق دیگر ، یک ” قهر ساده ” است !….
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
دیروز بهشت را به گندم فروختیم؛
مراقب باشیم امروز آن را به تکه نانی نفروشیم .
میدانید فرصت دیگری نداریم ؟
با هـــــم و همـــــــراه هـــــــم باشیم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
به خیالم بوسه هایت، تعهد هستند آغوشت، سر پناه هدیه هایت، قول وقرار من اشتباه کردم! هر چه بودی، عادت بودی نه فقط با من، با همه این طور بودی
مهربانی مانند
بذر گندم کاشتن است
که بعد افزایش می یابد. .....
کاش دوسم نداشت..
کاش عاشقم نمیشد..
کاش اینقد در آغوشم طنازی نمیکرد..
کاش لبهایم رانمیفشرد..
ومیگذاشت کمی نفس بکشم..
این تنهایی لعنتی رامیگویم..
میخواهمت چنانکه شب خواب را
می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
حتی اگر نباشی می آفرینمت
چنانکه التهاب بیابان سراب را
اشک ها قطـره نیستنـد !
بلکه کلمـاتى هستنـد که مى افتنـد ....
فقط بخاطـر اینکه :
پیـدا نـمیکنند کسى را
که معنــى این کلمـات را بــفهمـد ... !!!
—–-—▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
—–-▒███████████▒
—▒████▒▒▒▒▒▒▒███▒
-▒████▒▒▒▒▒▒▒▒▒███▒……………….▒▒▒▒▒▒
-▒███▒▒▒▒▒███▒▒▒███▒…………..▒██████▒
-▒███▒▒▒▒██████▒▒███▒……….▒██▒▒▒▒██▒
—▒███▒▒▒███████▒▒██▒…….▒███▒▒█▒▒██▒
—–▒███▒▒████████▒██▒…▒███▒▒███▒▒██▒
——–▒██▒▒██████████▒▒███▒▒████▒▒██▒
———▒██▒▒██████████████▒████▒▒██▒
———-▒██▒▒█████████████████▒▒██▒
————▒██▒▒██████████████▒▒██▒
————–▒██▒▒████████████▒▒██▒
—————-▒██▒▒██████████▒▒██▒
—————–▒██▒▒████████▒▒██▒
——————-▒██▒▒██████▒▒██▒
———————▒██▒▒████▒▒██▒
———————-▒██▒▒███▒▒█▒
————————▒██▒▒█▒▒█▒
————————-▒██▒▒▒█▒
—————————▒██▒█▒
—————————♥♥♥♥♥♥
—————————-♥♥♥♥♥
——————————♥♥♥
—————————-—♥♥
خدایا حواست بهمون باشه اونقدر جنبه نداریم
که بدون تو زندگی کنیم...
انگار خوابهایم تعبیر میشود در پیچیدگی لایههای یک لبخند
کنار اشارهی نگاه و معصومیت یک زن
همان گاهی که خورشید به نجابت زمین کرنش میکند
نزدیکتر بیا دختر بلور پیکر
آمدهام تا برای همیشه بمانم
با تاجی از زیتون
و سنجاقسری از انگشتان مردانهام
برای نوازش گونههایت به وقتخواب
برای معطرکردن خانهمان به وقت آغوش
البته وقتش مهم نیست
فقط بیا نزدیکترم
با همان پیراهن توری سیاه دوخته بر زنانگیات
من سالهاست که ملحد بوی خیس گیسوان تو شدهام
و مستترین بندهی رانده شده از بهشت بوسههای بارانی بغض لبهایت
آری آلوده منم
که به عطر آغوش تو مبتلا شدهام
یادگاری از سالهای مرگبار دور وعدههای دروغین زن..
برای دلتنگی هام ، خیلی بمن بدهکاری
وعده ی ما باشه
زمانی که دلتنگم شدی ...
سلامتی اونکه تنها موند اما التماس نکرد
سلامتی اونکه داغ دید اما داغدار نکرد
سلامتی اونکه ضربه دید ولی به خدا واگذار کرد
سلامتی اونکه میتونست ولی رحم کرد
سلامتی اونکه مرد ولی کم نیاورد . . .
کفش هایت را
در دلم جا گذاشتی
دیگر ...
تنهائیم تنها نیست
ای آواز بی سرنوشت شادی
گذری بر این پریشان عرضه دار
شاید بهتر از تو –
لبخند تابستان را می شناسد
و گلیم باد را در فرا راه آسمان می گشاید
من چشمانم با درخت شعر پیوند خورده اند
و آنگاه که می گویم
ترا ندیده ام- ترا بخوبی می شنا سم
که لبخند ترا در جنگلی انبوه دیده ام
و در کرانه ها ی آسمان
بدنبال ابری برای چشمان تو بوده ام
نه توان خواستن دارم
نه
توان
فراموش کردن
سهم من از تو چیست؟
فقط
“دل تنگى
میـــــــ ـان دِلتَنگــــــی هایَــــــم باشــ ـــــــ تا فَراموشَـــ ـــت نَکُــــــنَم…
تا بــــه یاد داشـــ ـــته باشَمَـــــت…
تا بویَـــ ــــت را حِــس کُنَـــــــم…
تا بِــــــ ـدانَــــم که هَستـ ـــــی…
تَـــــــ ـمامِ دُنیـــ ــــام قَلبَــــمه…
دنیـــ ــــام باشــــ ـــه واسه تــ ـــــــو…
تا بِدانــــ ـــی میانِ ثانیــــ ـــه هایِ دِلتَنگیـــــهامـــ تــــــو وجــــــ ــــود داریــــ ـــ….
فَــقَط تـــ ــــو....
خدایا حواست بهمون باشه اونقدر جنبه نداریم
که بدون تو زندگی کنیم...
دمها چقدر متفاوتند ....!
عشق برای یکی سرگرمی.... و برای دیگری دلگرمیست......
گاهی نیازداری به یه آغوش بی منت که تورو فقط و فقط واسه خودت بخواد
که وقتی تواوج تنهایی هستی
با چشماش بهت بگه;
هستم تا ته تهش
قلبی که عشق می ورزد همیشه جوان است
تابوتــم فــردا ،
از کوچــه ات می گــذرد ؛
چشــم مپوشـان ،
این مــُرده همـان است کــ ِ
بیمــار تــو بـود
هر روز که میگذره احساسم به تو بیشتر میشه
دل تنگتر از قبل میشه
عشقم به تو عمیقتر میشه
هر روز لحظه ها را با یادت سر میکنم
به دور از تو بودن عادت میکنم
تنهایی را بیشتر باور میکنم
هر روز ترسم بیشتر میشه
ترس از بازیهای زمونه
ترس از دست دادن تو
ترس از دل شکستن
ترس از جدا شدن
کاش همیشه منو تو عاشق هم باشیم
کاش یه روزی مال هم بشیم
کاش هیچ حسودی عشق ما رو چشم نزنه
و نخواد بین ما جدایی بندازه
کاش همه عاشقا مال هم بشن
همه عاشقا با عشقشون خوش باشن
نبارباران...
زمین جای قشنگی نیست
من ازاهل زمینم خوب میدانم
که گل درعقدزنبوراست
ولی سودای بلبل دارد
وباران رادوست میدارد
زندگی شاید همین باشد ، یک فریب ساده و کوچک ، آن هم از دست کسی که تو دنیا را جز با او و جز برای او نمی خواهی !!!
من عاشق هوسهای عاشقانه ام
دست هایت را به من بده
به جهنم که مرا به جهنم میبرند ، به خاطر عشق بازی با تو
تو خود بهـــــــشتی !!
تو ...
به قرص ماه
من ...
به آب می مانم
از آن همه دور
(تو) در دلم می افتی
ناشناسی امّا
چشم تو خواب را از افکار عاشقانه ام
ربوده است
ناشناسی امّا
در رؤیای سالهایم قدم می زنی
ناشناسی امّا
هر روز از کوچه های دلم می گذری
کیستی ؟!
که چنین دور و
چنین نزدیکی !
چیستی ؟!
که چون ترانه ای سحرآمیز
که از دور دست شنیده می شود
با واژه های نامفهوم
مرا چنین مبهم به خود می کشانیم !
ناشناسی امّا
درهای اعتماد را
در قلب من می گشائی
دیوارهای فاصله فرو می ریزند
و روح مرا با دستی سبزتر از سبز
تا افق چشمانت
پرواز می دهی
ناشناسی امّا
لحظه های مرا ...
به عطر گل یاس می بری
مراقب باش !
آنچه در دست تو می تپد
قلب من است
غریبه با منو ... از من !
مرا به خانه ام ببر
مرا ... به خانه ام ببر
" پرویز صادقی "
کفش هایت را
در دلم جا گذاشتی
دیگر ...
تنهائیم تنها نیست
دوستت دارم
و پنهان کردن آسمان
پشت میله های قفس
آسان نیست .
آن چه که پنهان می ماند خون است
خون است و عسل
که به نیش زنبوری
آشکار می شود .
دوستت دارم
و نقشه ایی از بهشت را می بینم
دورادور
با دو نهر از عسل
که کشان کشان
خود را به خانه من می رسانند .
شمس لنگرودی
امشب
دریاها سیاه اند
باد زمزمه گر
سیاه است
پرنده و گیلاس ها
سیاه اند
دل من روشن است
تو خواهی آمد.
شمس لنگرودی
دیگر چه فرقی می کند
چار دیواری قلبم
روی ابرها باشد
یا هزار فرسخ زیر زمین ؟!
وقتی سهم من از تو
همین احساس زندانی ست
که از پشت میله های تقدیر
به تو می نگرد !
دیگر چه فرقی می کند
باران ببارد یا آفتاب ؟!
وقتی از کنار تو
نفس های دل من خالی ست !
که زندانی
از هوای آزاد هم دلش می گیرد
وقتی که می داند
دوباره باید به سلّولش برگردد.
جای خالیت
به دوردست می برد مرا
از چشمانم
ریلی به آسمان میدود
تو قطاری می شوی
پر از بارانُ رنگین کمان
که سوت زنان می آئی
و من ایستگاهی می شوم
پر از سوزن بان
که تو را
روی خط دلم می اندازند
پرویز صادقی
دلم برایت تنگ است
و هیچ کاری از دست من بر نمی آید !
زخم می نهد بر دلم
که حتّی نمی توانم بگویم
تو را گم کردم
چون ...
تو هیچ وقت از آن من نبودی !
تنهاتر از همیشه در شبی چنین عاشق
احساس می کنم
نامۀ ناخوانده ای هستم
که به علّت عدم وجود گیرنده
بر گشت خورده است !
و تمام حرفهایم زیر مهر بطالت
بغض کرده اند !
هی ی ی ی ی !
در ناکجای این دنیا ...
یا هر کجای رؤیاهای بی نشان
که ایستاده ای
دلم برایت تنگ است !
تنگ که می شود دلم
به آسمان تو می نگرم
نسیم یاد تو
کوچ می دهد
ابرهای غصّه را
از آسمان قلب من
و پیچک دلم
جوانه می زند
به قامت خیال تو
دست که می برم بگیرمت
دوباره ...
دوباره تنگ می شود دلم !
تو صدایم می کنی
رؤیاها دور سرم می چرخند
پنجره باران می شود
آغوشُ بوسه می بارد
آسمان می خندد
رنگین کمان وا می شود
پر می شوم از بوی گل
رو به تو بر می گردم
تا با غرور یک مرداب
لبریز نیلوفر بگویم: جانم ؟!
پای عشق که میان باشد
باران هم حریف دل نمی شود
با خیالت هر شب
تا خاطراتِ دیروقت
از من بیرون می ماند
نبض دل که می افتد
نمی شود خم شدُ
آن را برداشت
نبودنت
طعم مردن می دهد !
دلم تقویم دیواری ست
که دست خیالت هروز
خواستن ات را
ورق می زند در من
و من در پانویس لحظه ها
پر می شوم از
اسم ماندگار تو
در تمام فصول عشق !
من
زیر بارانی گریه میکنم
که بوی شانه های تو را دارد !
پای صندوق عشق
میزان رأی دل هاست
فلاسفه هیچ کاره اند
مرد من ...!
از آن مردهآیی نیست که بپسندی
از آن مردهآیی نیست که برایت ستاره بچیند
فقط از آن دسته معدود مردهآیی ست
که وقتی نمی بینیش
انگار چیز بزرگی کم داری
چیزی قد دوست داشتنهایت
که با هیچکس تکرار نمی شود
مرد من ...!
همه دنیای من است ...
در من
جائی خالی ست
که غروب های دنیا
از آن می گذرد
و سایۀ کلاغ ها بی خبر ،
که بی صدا
به شب سرد درختان زرد
می پرند
در من
جائی خالی ست
شبیه پرسشی تشریحی
که هیچ گزینه ای ندارد
و تنها راهش
چشم های توست !
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
┊ ┊┊ ┊┊ ✿
┊ ┊┊ ✿✿ ┊┊ ✿
┊┊ ✿✿ ┊┊ ✿
┊┊ ✿✿
┊┊ ┊┊ ✿
┊┊ ✿✿
┊┊ ┊┊ ✿
┊┊ ✿✿
┊ ┊┊ ✿✿
┊ ┊┊ ┊┊ ✿
┊ ┊┊ ✿✿
┊ ┊┊ ┊┊ ✿
┊ ┊┊ ✿✿
┊ ┊┊
┊
دوباره شب که میرسد ، پر از ستاره میشوم
دوباره واژه های خیس ، پر از ترانه میشوم
دوباره باد میبرد ، مرا
به لانه ی فرشتگان
میان ابرهای بی کسی و لخته لخته آسمان
دوباره ماه میشوم ، دوباره باغ میشوم
مهتاب اگر نشد، نشد!
خودم چراغ میشوم...
خدایا ، حکمت قدم هایی را که برایم بر میداری بر من آشکار کن
تا درهایی را که بسویم می گشایی ، ندانسته نبندم
و درهایی که به رویم میبندی ، به اصرار نگشایم . . .
شترک مورد نظر خطشو ,
تـــورو ,
وقــار
و نجــابتــتو
احســـاسو
عشـــقتو
وجـــــــــودتو ...
به یـه چـهــار چـرخ
به یه پـــول تو جـــیب بقل
به یــه مانتو کوتاه
و آرایش غلیظ
به یه عشوه گــری فــــروخت !!!!
شترک مورد نظر خطشو ,
تـــورو ,
وقــار
و نجــابتــتو
احســـاسو
عشـــقتو
وجـــــــــودتو ...
به یـه چـهــار چـرخ
به یه پـــول تو جـــیب بقل
به یــه مانتو کوتاه
و آرایش غلیظ
به یه عشوه گــری فــــروخت !!!!
شترک مورد نظر خطشو ,
تـــورو ,
وقــار
و نجــابتــتو
احســـاسو
عشـــقتو
وجـــــــــودتو ...
به یـه چـهــار چـرخ
به یه پـــول تو جـــیب بقل
به یــه مانتو کوتاه
و آرایش غلیظ
به یه عشوه گــری فــــروخت !!!!
شترک مورد نظر خطشو ,
تـــورو ,
وقــار
و نجــابتــتو
احســـاسو
عشـــقتو
وجـــــــــودتو ...
به یـه چـهــار چـرخ
به یه پـــول تو جـــیب بقل
به یــه مانتو کوتاه
و آرایش غلیظ
به یه عشوه گــری فــــروخت !!!!