دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
ای کسانی که مامور دفن من هستید ، مرا در تابوت سیاهی قرار دهی تا همه ببینند هر چه سیاهی بود کشیدم ... و دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه ببینند چیزی از ان دنیا نبرده ام .. وچشمانم را باز کنید تا همه ببینند که ، چشم انتظار کسی بوده ام
شب را دوستـــ ــ ـ دارم …!
چرا که در تاریکـــ ـی ..
چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!
و هر لحظــــــــ ـه ..
این امیـــــ ـد ..
در درونــــــ ــم ریشه می زند …
که آمده ای ..
ولی من ندیده ام..
ای دل اگر نخواندت ره نبری به کوی او
بی قدمش کجا توان ره ببری به سوی او
گر نروی به سوی او ، راست بگو کجا روی
هر طرفی که رو کنی ، ملک وی است و کوی او....
ای کسانی که مامور دفن من هستید ، مرا در تابوت سیاهی قرار دهی تا همه ببینند هر چه سیاهی بود کشیدم ... و دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه ببینند چیزی از ان دنیا نبرده ام .. وچشمانم را باز کنید تا همه ببینند که ، چشم انتظار کسی بوده ام
بچه که بودیم ” بچه بودیم
بزرگ که شدیم ” بزرگ که نشدیم هیچ
دیگه همون بچه هم نیستیم
برای عشق پاک بچه گیها دلم تنگ است …
پای کلاس درس نشسته بودیم . استاد آمد ، گچ را برداشت و روی تخته سیاه دو خط موازی کشید
خط پایینی نگاهیی به بالایی کرد و عاشقش شد
سپس استاد گفت:
دو خط مواز هیچ وقت به هم نمیرسند ..
یکچنـد شدیـــم ساکــــن چـــرخ کبـــود
زان خط و نشانها چه فرازی چه فرود
آهـــی بکشیدیـــم و بخفتیــم چــــه زود
صـــوری بدمیدنـــد و دگـــر هیچ نبود
صد بار گـرَم بمیـــرم و زنـده شوم
صد بار بشــوق روی تو بنـده شوم
هربار شوم زنده بهر مسلک و دین
با ذکــــر تو دمبــدم فروزنــده شوم
از دســت اجــل فتــاد پیمــانه عمر
بشکست و بریخت می جانانه عمر
گفتم به کجــا آمده ام گفت مپــرس
دنیا گذرانــی ست به میخــانه عمر
قومی به گمـان که کافــرستیم همه
قومی به یقین که جمله مستیم همه
ما مســـت مـــی جـــام الستیم همه
ما را چه گنـه که می پرستیم همه
تا شبان دهــر عمـر را هی هی کرد
در چراگــه عمـرم گذرانی طی کرد
زنهـــار ندانـم که قضـــای روزگــار
کی زاد مرا زخاک و خاکم کی کرد
عمــرم ز فــراز و شیـــب دنیــا سپـــری
روح از تن و جان رفت بسان رهگذری
دانی کـه چــه شـد ماحصــل آمــد و شــد
جسمــم شده خـاک کــوزه کــوزه گــری
گــرگ اجلـــی یکــایک از گلّــه برد
وین گلّه نگر سرخوش و آسوده چرد
نی شبان در اندیشـــه که گلّـــه شمرد
نی چوب زنـــد گــرگ امانـــش ببرد
در بنــد و کمند چـــرخ بنــدی ، بنـدی
گه به حال خود زار و گهی می خندی
با دلخوشکی خوشا که دلخــوش چندی
خوش خوش عاقبت بار سفــر بربنـدی
نادر به فراخ ملک خود دل می باخــت
بهرام بشوق صید گــوران می تاخــت
جمشیــد به تاج و تخت خود می بالیــد
وآن تیر اجـــل شکــار یک یک پرداخت
کاهی و گلی که چین دیواری بود
خاکش دل خون عاشق زاری بود
کاهش همه گلهــای گلستانــی بود
آبش سبب تشنه لبــی جــاری بود
گل من بر تو چه رفته است که بر روی لبت
دیگر آن خنده جادویی بی شائبه نیست
عاشقت هستم اگر چه هدفی بیهوده است
دوستت دارم اگر چه سخنی تکراریست
دست کرمی بهست از بازوی زور
آزاده دلی بهست از کبـر و غـرور
بهرام شهـی بشوق صیـدی پی گور
موری پی بهـرام شهی در ته گــور
من در این سن جوانی ز جهان پیر شدم
صورتم گرچه جوان است زدل پیر شدم
اشتباهی که همه عمر پشیمانم کرد
اعتمادیست که بر مردم دوران کردم
نمـــی دانـم چــــرا ؟!
ایـن روزهــــا
در جـــواب هـــرکــــه از حـــالم مـــی پرســــد
تـــا مــــی گویــــم ... " خوبــــــــم "
چشمـــــانم
خیس مــــی شـــــود ... !
مدتهاســــــــــت که مجازی میخندیم
مجازی شـــــــــــــــادیم
مجازی عاشــــــــــــــــق می شویم
مجازی همدیگـــــــر را دلداری میدیم
امــــــــــــــــــــا
واقـــــــــــــــــــــــــعی تنهاییم
واقعی درد میکشـــــــــــــــــــــــیم
وقتی از عشقهای مجازی لطمه مببینیم...!!
بهترین مترجم کسی است که:
سکوت دیگران را ترجمه کند!
شاید سکوتی تلخ گویای دوست داشتنی شیرین باشد…
انسان اگر انسان دیگری را بکشد، آدم می ماند، هر چند قاتل!؛ لیکن آدمی که در مقابل آدمی دیگر خم می شود، یا چاپلوسی می کند، دیگر آدم نیست...
هرگاه ازشدت تنهایی به سرم هوس اعتمادی دوباره میزند ؛
خنجری راکه درپشتم فرو رفته درمی آورم!
میبوسمش . . .
صیقلی عاشقانه . . .
اندکی نمک به رویش . . .
نوازشش کرده دوباره برسرجایش میگذارم!
ازقول من به او بگویید:
خیالش تخت من
دیوانه هنوز به خنجرش هم وفادارم . . .
سقف آسمان دلم سخت ترک برداشته
قدری آرام تر قدم بردار...!
سقفش به جهنم...
می ترسم پای تو را بخراشد.!
این روزها فقط کافیه کمیـــــ حضور نداشته باشیـــــ ،
فراموشتــــــ نمی کننـــــ ،
بلکه براتـــــ یه جایگزینــــ انتخابــــ میکننـــــــ کهــ سرگرمــــ بشنــــــ...
بعد تو دلشونــــ میگنـــــ گور باباشــــــ که نیستـــــ ...!!!
یوسف مى دانست تمام درها بسته هستند ؛
اما به خاطر خدا و به امید او حتی به سوی درهای بسته دوید و تمام درهای بسته برایش باز شد ...
"اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند ، به طرف درهای بسته بدو ؛ چون خدای تو و یوسف یکیست
کــــاشــــ میـــ شــــد✘
✘روبـــروی پنجــــره ای نیمــــه بــــاز✘
✘که نســـــیمی خنــــک هدیــــه می دهــــد✘
✘گذشتــــه را دفــــن کـــرد✘
✘لحظـــــاتی را شـــــاد شــــد✘
✘آرامـــــ نشـــــست✘
✘و مرگـــــــــــــــــ را در فنـــــجانی زیبـــــا✘
✘ســــرکـــــــشید...✘
ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ
نه مثل جبر...
نه مثل هندسه ...
نه ﻣﺜﻞ 1 منهای1 ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ 0 ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ
مثل نیمکت آخر...
زنگ آخر...
ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﻣﺪﺍﻡ ﺭﻭﯼ ﭼﻮﺏ ﺣﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩ
مرا یاد بگیر.
من عاشق هوسهای عاشقانه ام
دست هایت را به من بده
به جهنم که مرا به جهنم میبرند ، به خاطر عشق بازی با تو
تو خود بهـــــــشتی !!!
بعضیام هستن که مستقیم میرن بهشت !!!بعضیام هستن که مستقیم میرن بهشت !!!
.
.
.
.
.
.
.
لامصبا همش آنلاینن
وقت نمیکنن درست و حسابی گناه کنن :|
یکیش خود من :))))
بعضیام هستن که مستقیم میرن بهشت !!!بعضیام هستن که مستقیم میرن بهشت !!!
.
.
.
.
.
.
.
لامصبا همش آنلاینن
وقت نمیکنن درست و حسابی گناه کنن :|
یکیش خود من :))))
سلام
خوبی؟؟
دو تا آپ گذاشتم حتما بیا بخون مخصوصاً آپ آخریم
دار م میرم مشهد
سلام
ممنونم
الان میـــــــــــــام
التماس دعایِ مخصوص
شب را دوستـــ ــ ـ دارم …!
چرا که در تاریکـــ ـی ..
چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!
و هر لحظــــــــ ـه ..
این امیـــــ ـد ..
در درونــــــ ــم ریشه می زند …
که آمده ای ..
ولی من ندیده ام..
دلم آنقدر خسته و شکسته است که
می خواهم گوشه ای پشت به دنیا زانوهایم را بغل کنم
و بگویم :
خدایا ... من دگر بازی نمی کنم
میشه همین است
تا مى آیى به خودت بیایى
عجیب دیر است
با اینکه دنیا کوچکتر از آن است که مى گویند
تا می آیی برگردی
همه چیز عجیب عوض شده است.
حرفش را ساده گفت
من لایق تو نیستم
اما نمیدانم خواست
لیاقتم را به من یادآوری کند
یاخیانت خودش را توجیه !!
شادی جان بدو بیا وبم یه خبراییه
الان میـــــــــــــــــام
ســــــ ــــوزِشـــ ـه شـــلــــآقیــــ کـــ ـه بیــــ ـدارمـــــ کُــــ ـند ...
بــــ ـهتر از نـــــ ـوآزِشــــــِ دســــــ ـتــــــآنیســـــ ـت
کــــ ـه خــــ ـوآبمــــ کُــــ ـنـــ ـنـــ ـد ...!
ســــــ ــــوزِشـــ ـه شـــلــــآقیــــ کـــ ـه بیــــ ـدارمـــــ کُــــ ـند ...
بــــ ـهتر از نـــــ ـوآزِشــــــِ دســــــ ـتــــــآنیســـــ ـت
کــــ ـه خــــ ـوآبمــــ کُــــ ـنـــ ـنـــ ـد ...!
ســــــ ــــوزِشـــ ـه شـــلــــآقیــــ کـــ ـه بیــــ ـدارمـــــ کُــــ ـند ...
بــــ ـهتر از نـــــ ـوآزِشــــــِ دســــــ ـتــــــآنیســـــ ـت
کــــ ـه خــــ ـوآبمــــ کُــــ ـنـــ ـنـــ ـد ...!
چــِــقــَـدر بـــــآیــَـد بــُــگـــَـذَرَد ؟؟؟
تـــــآ مــَـنــــ
دَر مـــُـــرورِ خــــآطــِــرآتــَـــمـــ
وَقـــــتــیـــــ اَز کــِــنــارِ تــُــو رَدمــــیـــ شـــَــوَمــــ .
تــَــنــَـمــــ نــَـــلــَـــرزَد …
... بــــُـــغـــضــَــمــــ نــَــگـــــیــرَد
آخِــه تا کـِــــــی!
دیروز، امروز، فردا;
عمـــر
حکایت همین سه روز است...
دیـــروز
آمد و رفت...
فـــردا
همواره مجهول است...
با این حساب،
عمـــر
فقط یک روز است
و آن هم
همین امـــروز است!
اغلب فکر میکنیم اینکه به یاد کسی هستیم
منتی است بر گردن آن شخص!
غافل از اینکه اگر به یاد کسی هستیم
این هنر اوست نه ما!
"به یاد ماندنی بودن"
بسیار مهمتر از به یاد بودن است..
چـگـونـه بـفـرسـتـمـــ بـاورمــ را بـرای تـو(؟)
تـا تـو...
بـاور کـنـ ـی
از یـاد بـردنـتــــ...
حـتــ ـی بـرای ثـانـیه ای ...
کـار مـن نـیـسـتـــــ
“یاد تو” پرچم صلحیست میان شورش این همه فکر
در این دنیا که حتی ابر ، نمی گرید به حال ما، همه از من گریزانند، تو هم بگذر از این تنها !…
تنهایی قشنگترین حس دنیاست چون برای داشتنش نیاز به هیـــــچ کـــــس نداری !
سکوت “
خطرناکتر از حرفهای نیشدار است
کسی که سکوت میکند ،
روزی
” سرنوشت “
حرفهایش را به شما خواهد گفت.
شبُ روزت همه بیدار
که آید شاید،
کور شد دیده بر این
کوره ره شایدها!
شاید -ای دل-
که مسیحا نفست
آمدُ رفت!
باختی هستی خود
بر سر می آیدها...
حسین پناهی
سلام خواهری ایشالا ک سلامت باشی
میبینی این مردها چکار میکنن اگه خانومش این کار و میکرد فک میکنی این آق دکی چکار میکرد ولاابوخودا
سلام خواهر جون صبحت بخیر
اگه میدونستم هستی میموندم منم عزیزم