دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
دلـتنگیهایـم را
زیـر دوش حمّــام میبَـرم،
بُـغـضـم را
میـان شُـرشُـر آبِ داغ میتـرکـانـم،
تا همـه فـکـر کننـد
قرمـزیِ چشمـانـم
از دم کـردنِ حمّـام است
سهراب گفتی:چشمها را باید شست......شستم ولی !.........
گفتی: جور دیگر باید دید.......دیدم ولی !..............
گفتی زیر باران باید رفت........رفتم ولی !.............
او نه چشمهای خیس و شسته ام را..نه نگاه دیگرم را...هیچ کدام را ندید !!!!
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:
" دیوانه باران ندیده !! "
خـــوشبختــــــی مــــــن پیـــدا کردن “ تــــــو ”
از میان این همـــه ضمـیـــــــــــــــر بــــــــــــــــــــود . . ...
عزیزمییییییییییییییییییییییی....../ فدات....
باد نیست
نفس های توست
که از لای پنجره
دلم را می لرزاند
در ذهن خاطره
خیمه می زنم
می بارد باران نگاهت
پشت شعله ی شرم هایم
دوباره گرم می شوم
این لبخند
طعم رؤیاهای من را می دهد...
دیر گاهیست که تنها شده ام
قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است
بازهم قسمت غم ها شده ام
دگر آیینه ز من بی خبر است
که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم
همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید
تا نبینم که چه تنها شده ام...
دوست داشتنی ترین رابطه ها ،
رابطه هایی دو طرفه اند …
یعنی هر دو میکوشند برای ادامه دار شدنش …!
هر دو خطر می کنند …!
هر دو وقت می گذارند …!
هزینه می کنند …!
هر دو برای یک لحظه بیشتر، در کنار هم بودن با زمان هم میجنگند …!
هی فلانی از من که گذشت اما بدان تو تا آخر عمر درگیر من خواهی بود و تظاهر میکنی نیستی، مقایسه تو را از پا در خواهد آورد، من میدانم به کجای قلبت شلیک کرده ام...
ایـن گلــویـم را هـر از گــاهــی بــایـد ..
بتــراشمـ تــا بـرای دلتنگـی هــایــ تــازه جــا بــاز شـود ..
دلتنگــی هــایـی کــه مـی تــواننـد
آدمـ را خفــه کننــد
دلـتنگیهایـم را
زیـر دوش حمّــام میبَـرم،
بُـغـضـم را
میـان شُـرشُـر آبِ داغ میتـرکـانـم،
تا همـه فـکـر کننـد
قرمـزیِ چشمـانـم
از دم کـردنِ حمّـام است
بی هیچ دلیلی
"به یادت هستم"
تا نقض کنم قانونی را که علت می طلبد
یعنی اینقدری که صدا و سیما داره شبکه ی نسیم رو پخش آزمایشی میکنه ،
ناسا شاتل رو که میخواست بفرسته فضا، آزمایش نکرد
سلام خوبی خواهری .خواهرو برادری که سنو سال نمیشناسه
سلام آق داداش گل
آره والا داداش خودمم 4 سال از تو بزرگتره گل پسر
سهراب گفتی:چشمها را باید شست......شستم ولی !.........
گفتی: جور دیگر باید دید.......دیدم ولی !..............
گفتی زیر باران باید رفت........رفتم ولی !.............
او نه چشمهای خیس و شسته ام را..نه نگاه دیگرم را...هیچ کدام را ندید !!!!
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:
" دیوانه باران ندیده !! "
ممنون از شما
خواهش میشه
مطلب زیبایی بود دوست عزیز
امیدوارم همیشه خوشحال باشین و خوشبخت
پست جدیدم منتظر نقد و نگاه ارزشمند شماست. تشریف بیارین.
ممنونم جناب یوسفی
با کمال میل
گاهی یه جوری میشکننت که وقتی تیکه هاتو به هم میچسبونی یه آدم دیگه میشی
وبت باز نمیشه برام دوست عزیز
خـــوشبختــــــی مــــــن پیـــدا کردن “ تــــــو ”
از میان این همـــه ضمـیـــــــــــــــر بــــــــــــــــــــود . . ...
عزیزمییییییییییییییییییییییی....../ فدات....
فدای تو خانومی گلم
گـُـفـــت :” تـــو هـــیــشــکی رو نــمـیتــــونی پـیــدا کـُــنی
کـه مـِـثـل مـَـن بـــاشـه”
گـُـــفـــتـم : " خــوبــیــش هـَــمیــنه "!!!
پاییز که شد؛
به جُرمِ کم کاری اخراجش کردند؛
رُفتگری که عاشق شده بود؛
و برگ ها را قدم می زد و جارو نمی کرد..
زِندِگی آرام اَست ، مِثلِ آرامِشِ یِک خوابِ بُلَند .
زِندِگی شیرین اَست ، مِثلِ شیرینیِ یِک روزِ قَشَنگ .
زِندِگی رویایی است ، مِثلِ رویایِ یِکیِ کودَکِ ناز .
زِندِگی زیبایی است ، مِثلِ زیباییِ یِک غُنچِه یِ باز .
زِندِگی تَک تَکِ این ساعَتهاست ،
زِندِگی چَرخِشِ این عَقرَِبِه هاست ،
زِندِگی رازِ دِلِ مادَرِ مَن.
زِندِگی پینِه یِ دَستِ پِدَر اَست ،
زِندِگی مِثلِ زَمان درَ گُذَر اَست
یه ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ...!
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ...!
ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺎﺕُ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ... !
ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﻠﻮﻏﯿﺎﺷﻮﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺸﻪ !
ﻭﻟﯽ ﺑﺪﻭﻥ ....ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ...ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ....
ﺑﺪ ﺟﻮﺭﯼ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻦ...
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮ ﺷﺪﻩ!
خیلی دیر...
اِی خُدااااااااااااااااااااااا چِقَدر این روزها دِلَم گِرفتهِ
اِی خُدااااااااااااااااااااااا چِقَدردِلَم این روزهامیخواد فرَیاد بِزنم
اِی خُدااااااااااااااااااااااا چِقَدردِلَم این روزها میخواد گریه کُنم
اِی خُدااااااااااااااااااااااا چِقَدرقلبم این روزهادَرد میکنِه
اِی خُدااااااااااااااااااااااا چِقَدر این روزهاتواین دنیاغَریبَم
اِی خُدااااااااااااااااااااااا چِقَدراین روزها تَنهام
اِی خُدااااااااااااااااااااااا چِقَدراین روزها.......
اِی خُدااااااااااااااااااااااا چِقَدراین روزها.......
باید یاد می گرفتم . از هر چیزی عشق و خاطره نسازم !
شاید . . . منظورِ باران من و تو نبودیم . . .
واژه ها محدود شدند در سی دو حرف الفبا .
برای گفتن حرفهایم دنبال سی و سومین حرف میگردم .
غــم که نوشتن ندارد نفوذ می کند در استخوان هایت
جاسوس می شود در قــلبت
آرام آرام از چشم هایت می ریزد بیرون.
باد نیست
نفس های توست
که از لای پنجره
دلم را می لرزاند
در ذهن خاطره
خیمه می زنم
می بارد باران نگاهت
پشت شعله ی شرم هایم
دوباره گرم می شوم
این لبخند
طعم رؤیاهای من را می دهد...
اگه دیدی یه روزی از قلبت دود بلند شد نترس !
اون منم که معتاد محبتت شدم !
باورم نمیشود . . . انقدر سرگرم زندگیست که به یاد نمی آورد
روزی دیوانه ام بود
یک رنگ که باشی زود چشمشان را میزنی ، زود از رنگ خسته میشوند
امروز دوره ، دوره رنگین کمان هاست .
دیر گاهیست که تنها شده ام
قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است
بازهم قسمت غم ها شده ام
دگر آیینه ز من بی خبر است
که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم
همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید
تا نبینم که چه تنها شده ام...
ولیـــــــن تـــــــو بـــــــودی ♥
♥ آخریـــــــن هم تـــــــو خواهـــــــی بود ♥
♥ نمی خواهـــــــم طعـــــــم چشم دیگری را بنوشـــــــم ♥
♥ انتظـــــــار بارانت سخـــــــت هم باشـــــــد ♥
♥ فقـــــــط به خیـــــــال آمدنـــــــت ♥
♥ خیـــــــس خیـــــــسم ♥
ﺗﻤﺎﻡ ﭘﻞ ﻫﺎﯼ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ، ﺧﺮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻡ
ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﯼ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ!
ﻧﻪ ﻗﺼﺪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺩﺍﺭﻡ..
ﻧﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ، ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻡ، ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﯼ!
بیشتر بهم سر بزنی به جایی بر نمیخوره هااااااااااا
دوست داشتنی ترین رابطه ها ،
رابطه هایی دو طرفه اند …
یعنی هر دو میکوشند برای ادامه دار شدنش …!
هر دو خطر می کنند …!
هر دو وقت می گذارند …!
هزینه می کنند …!
هر دو برای یک لحظه بیشتر، در کنار هم بودن با زمان هم میجنگند …!
کفشهایم که جفت میشوند دلم هوای رفتن میکند
من کودکانه بیقرار تو میشوم بی آنکه فکر کنم چه کسی دلتنگ من خواهد شد...
حسرت یعنی شانه هایت دوش به دوشم باشد اما نتوانم از دلتنگی به آن پناه ببرم...
حسرت یعنی تو که در عین بودنت داشتنت را آرزو می کنم...
دلم هوای خودم را کرده
این روزها
بیشتر از هر زمانی
دوست دارم خودم باشم!!
دیگر نه حرص به دست آوردن را دارم
و نه حراص از دست دادن را.....
هر کس مرا می خواهد به خاطر خودم بخواهد
دلم هوای خودم را کرده
چقدر متفاوتند آدمها
عشق برایی یکی دلگرمی
و برای دیگری سرگرمی!
سوت پایان را بزنید، صداقت من حریف هرزگی این زمانه نمیشود، قبوووول کردم باخت را!!!
قصه ما آدما شده پریدن ازین شاخه به اون شاخه.
کاش روزی برسه برای فراموش کردن یه غریبه آشنا به غریبه ای دیگر پناه نبریم.
کاش به جای این همه باشگاه پرورش اندام، باشگاه زیبایی افکار داشتیم... مشکل امروز ما اندام نیست، افکار ماست
در رفاقت رسم ما جان دادن است/هر قدم را صد قدم پس دادن است/هر که بر ما تب کند جانمیدهیم/ناز او را هر چه باشد میخریم
گاه برای ساختن باید ویران کرد،
گاه برای داشتن باید گذشت،
و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
بعضی سختیا...
آدم رو قوی نمیکنه...
پیر میکنه...
قشنگی فاصله ها در این است ک گاهی بیادمان می اندازد کسی هست ک دلتنگش شویم..
خداروشکر بعد اینهمه زندگى ماهم یه چیزى شدیم...
فراموش!!
خرج کن ولی اصراف نکن، عاشق شو ولی دیوانگی نکن، آسوده باش ولی بیخیالی نکن، حرف بزن ولی وراجی نکن، دوست دارم ولی سوء استفاده نکن!
وقتی تو با منی
ترافیک میتونه زیباترین مکث عالم باشه...
رفته ای بعضی ها بهش میگن قسمت.... اما من میگم به درک..
دل کندن اگر آسان بود... فرهاد کوه نمیکند دل میکند.......
معمولاً اونایی که هندونه زیر بغلت میذارن
همونایی هستن که
پوست موز زیر پات میندازن...
به بعضیام باس گفت :عزیزم تو رو پاهات نمیتونی وایسی چه برسه به حرفات
هی فلانی از من که گذشت اما بدان تو تا آخر عمر درگیر من خواهی بود و تظاهر میکنی نیستی، مقایسه تو را از پا در خواهد آورد، من میدانم به کجای قلبت شلیک کرده ام...
پایانم نزدیک است.....
نبودنم را تمرین کن...
زن خوب مثل دایناسور می مونه که نسلش منقرض شده و مرد خوب هم مثل سیمرغ میمونه که از اول یک افسانه بوده
آنچه وحشت ناک است ارتفاع نیست... بلکه افتادن از ارتفاع است
دلم تنگ است اما هنوز " تو " در آن جا میشوی،
چقدر ابعاد بودنت عجیب است!!!!