دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
خدایا؛پنجره ای برای تماشاو حنجره ای برای صدا زدن ندارم، امیدم به توست،پس بی آنکه نامم را بــپرسی ودفترهای دیروزم را ورق بزنی ،رحمتت را بر کسانی که برایم با ارزشند جاری کن . . .
باز باران، بی ترانه، بی هوای عاشقانه، بی نوای عارفانه، درسکوت ظالمانه، خسته از مکر زمانه، غافل از حتی رفاقت، حاله ای ازعشق ونفرت، اشکهایی طبق عادت، قطرهایی بی طراوت، روی دوش آدمیت، میخورد بربام خانه...
گاهی آدم حرفی به جز 3 نقطه نداره بنویسه و بزنه!!! ...
و گاهی یک نفر میتونه
از 3 نقطه خیلی کلمات رو ببینه, تجسم کنه...
و بدون توی ...
جمله ها و حرف های زیادی هست.
که آدم برای نوشتن و بیانش عاجز مانده!!
خدایا؛پنجره ای برای تماشاو حنجره ای برای صدا زدن ندارم، امیدم به توست،پس بی آنکه نامم را بــپرسی ودفترهای دیروزم را ورق بزنی ،رحمتت را بر کسانی که برایم با ارزشند جاری کن . . .
بالاخره یاد می گیری از یک دوستت دارمِ ساده، برای دلت یک خیالِ رنگارنگ نبافی... که رابطه یعنی بازی و اگر بازیگری نکنی، می بازی... که داستان های عاشقانه، از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود می گیرند . . .
باز باران، بی ترانه، بی هوای عاشقانه، بی نوای عارفانه، درسکوت ظالمانه، خسته از مکر زمانه، غافل از حتی رفاقت، حاله ای ازعشق ونفرت، اشکهایی طبق عادت، قطرهایی بی طراوت، روی دوش آدمیت، میخورد بربام خانه...
خوبم …!
باور کنید …؛
اشک ها را ریخته ام …
غصه ها را خورده ام …؛
نبودن ها را شمرده ام …؛
این روزها که می گذرد …
خالی ام …؛
خالی ام از خشم، دلتنگی، نفرت …؛
و حتی از عشق …!
خالی ام از احساس
کاش باران بگیرد هوا را تر کند
بگذرد ازهفت بند ما صدا را تر کند
قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها
رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند
بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را
شاخه های خشک بی بار دعا را تر کند
مثل طوفان بزرگ نوح در صبح شگفت
سرزمین سینه ها نا کجا را تر کند
چترهاتان را ببندید ب ساحل مانده ها
شاید این باران ک می بارد
شما را تر کند..
خـــوشبختــــــی مــــــن پیـــدا کردن “ تــــــو ”
از میان این همـــه ضمـیـــــــــــــــر بــــــــــــــــــــود . . ...
sssssssssssssssssalam سسسسسسسسسسلام.....
باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد...
آن قدر که اشک ها خشک شوند،
باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی
را ورق زد،
به چیز دیگری فکر کرد،
باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد...
[ بدون نام ]
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1392 ساعت 09:44 ق.ظ
خیلی از آدم هایی که دوست دارن با شما باشند ؛ از روی علاقه به شما نیست ، صرفاً به خاطر این که چشم ندارند شما را با کسِ دیگری ببینند ! آن زمانیکه مطمئن شدند تنها هستید تنهایتان می گذارند ... !!!
آدرس؟؟؟
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
خدایا؛پنجره ای برای تماشاو حنجره ای برای صدا زدن ندارم، امیدم به توست،پس بی آنکه نامم را بــپرسی ودفترهای دیروزم را ورق بزنی ،رحمتت را بر کسانی که برایم با ارزشند جاری کن . . .
باز باران، بی ترانه، بی هوای عاشقانه، بی نوای عارفانه، درسکوت ظالمانه، خسته از مکر زمانه، غافل از حتی رفاقت، حاله ای ازعشق ونفرت، اشکهایی طبق عادت، قطرهایی بی طراوت، روی دوش آدمیت، میخورد بربام خانه...
اجی جونم؟؟؟؟
سلام خوبی؟؟
اهل رمان خوندن هستی؟؟؟
به من ربطی نداره ک هستی یا نیستی چون "حتما حتما باید" رمان" همسایه من" رو بخونی...جون اجی خیلی قشنگه...میخونی؟
سلام الهام جان
خوبم به خوبی شما عزیزان
عاشقشـــــــــــــــــــــــــــــــم
البته که میخونم
سلام شکر ک هستی خیلی دلتنگت بودم بوس سفت ب روی ماهت بوس سفت سفت
دارم پست جدید میزارم فدات شم
ووووووووووووووووووی اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷـــــــــﺪ ﺩﻟﺖ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺖ،
ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺑﺎﻻ !
ﺗﻼﻓﯽ ﻧﮑﻦ ، ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻧﺰﻥ ، ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﻧﺒﺎﺵ .
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ؛ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ، ﮔﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﯿﺰ ﺍﺳﺖ ..
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟﺪﺍﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﺯﺧﻤﯽ
ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﮐﯿﻦ،
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﺎﺩﯾﺶ، ﺁﺭﺯﻭﯾﺖ ﺑﻮﺩ …
ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ .
ﺑﻐﻀﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﻦ،
ﺭﻧﺠﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺗﺮ .
گرگ هم که باشی
عاشق بره ای خواهی شد
که تو را به علف خوردن وا می دارد
و رسالت عشق این است
شدن آنچه نیستی
هـــــــی فُلانــــــــی ...
مَردَم که تـُــــــــــــو باشی
زن بــودن خوبـــه
از میـــــان تمام مُذکــر های دُنیـــــــــــــا
فَقَــط کافیست پای تـــــــــــو دَرمیــون باشه
نمیدونی بَرایِ تـــــــــــو خانوم بودن
چه کیفی داره !!
گاهی آدم حرفی به جز 3 نقطه نداره بنویسه و بزنه!!! ...
و گاهی یک نفر میتونه
از 3 نقطه خیلی کلمات رو ببینه, تجسم کنه...
و بدون توی ...
جمله ها و حرف های زیادی هست.
که آدم برای نوشتن و بیانش عاجز مانده!!
گرگ هم که باشی
عاشق بره ای خواهی شد
که تو را به علف خوردن وا می دارد
و رسالت عشق این است
شدن آنچه نیستی
دلتنگی یعنی فاصله ای که با هیچ بهانه ای پر نمی شود !
سلام خواهری مرسی ظهر شما هم بخیر
شکر خواهری ایشالا ک بهتر میشم
انشالله که هر روزت بهتر از دیروز باشه خواهرجونم
زندگی فرصت نیست ..//
تجربه ایست از دیروز و امروز ..//
تا بدانیم ما حقیقت نیستیم..//
تنها یک خاطره ایم و بس .!//
یاد گرفتم
دستانم اینبار که یـــخ کرد
دیگر دستانت را نگیرم
آستین هایم از تو با ارزشتر و ماندنی ترند
سلام خواهری فدات بشم انگار شمام وب هستی بوس سفت ک خیلی دلم برات تنگ شده بود شدید
سلام به روی ماهت خواهرکم
آره عزیزم هستم
قربونت بشم منم خیلی دلم تنگ بود واست
بوس از صورت قرص ماهت
مردم اگر می دانستند وقتشان برای این دنیا اینقدر کم است
هیچ وقت کفش بند دار نمی پوشیدند..
خدایا؛پنجره ای برای تماشاو حنجره ای برای صدا زدن ندارم، امیدم به توست،پس بی آنکه نامم را بــپرسی ودفترهای دیروزم را ورق بزنی ،رحمتت را بر کسانی که برایم با ارزشند جاری کن . . .
مردم اگر می دانستند وقتشان برای این دنیا اینقدر کم است
هیچ وقت کفش بند دار نمی پوشیدند..
مردم اگر می دانستند وقتشان برای این دنیا اینقدر کم است
هیچ وقت کفش بند دار نمی پوشیدند..
مردم اگر می دانستند وقتشان برای این دنیا اینقدر کم است
هیچ وقت کفش بند دار نمی پوشیدند..
مردم اگر می دانستند وقتشان برای این دنیا اینقدر کم است
هیچ وقت کفش بند دار نمی پوشیدند..
بالاخره یاد می گیری از یک دوستت دارمِ ساده، برای دلت یک خیالِ رنگارنگ نبافی... که رابطه یعنی بازی و اگر بازیگری نکنی، می بازی... که داستان های عاشقانه، از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود می گیرند . . .
یـــک گــــوشـــه یِ دنـــــج. . .یــک نـــقـــطــه. . .یـــک عــــآلــــمــــه بُــغـــض. . .یـــک دُنـــیــا حــرف . . . یـــک دلِ شِکــَســتــــه وبــــــی نــهــــایـــــت خــــاطــــره . . .کــــافــــیـــســــت بــــرای جــــوان مــــرگ شُــــدن . . .
باز باران، بی ترانه، بی هوای عاشقانه، بی نوای عارفانه، درسکوت ظالمانه، خسته از مکر زمانه، غافل از حتی رفاقت، حاله ای ازعشق ونفرت، اشکهایی طبق عادت، قطرهایی بی طراوت، روی دوش آدمیت، میخورد بربام خانه...
آموخته ام . . . که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد ، فقط دستی است برای
گرفتن دست او ، و قلبی است برای فهمیدن وی
" چارلی چاپلین "
خوبم …!
باور کنید …؛
اشک ها را ریخته ام …
غصه ها را خورده ام …؛
نبودن ها را شمرده ام …؛
این روزها که می گذرد …
خالی ام …؛
خالی ام از خشم، دلتنگی، نفرت …؛
و حتی از عشق …!
خالی ام از احساس
اون نگاهی که گوشه اش یه قطره اشک برق میزنه
به اندازه ی تموم حرفای دنیا سنگینه . . .
سلااااااااااااااام آجی شادی جوووووووونم خوبی همه کسم ؟ دلم خیلی تنگ شده واست الهی قربون قلب پاک و مهربونت برم نفسم خیلی دوست دارم آجی جونم
سلام عزیزدلم
خوبم به خوبیت گلم
منم دلم تنگه واست خانومم
من بیشتـــــــــــــــــــــــــــــــر
قول داده اَم…
گاهـــی
هَر اَز گاهـــی
فانـــوس یادَت را
میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم
خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛
هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره
میان این کوچـه های تاریک پَرسـه میزَنـَم
اَما بـه هیچ سِتارهی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد…
خیالَت راحَت
دل تنگــ کودکـــی ام…
یـــــادش بخیــــــر…
قـــهر می کردیـــــــــم تا قیامتـــــــ….
ولحظه ای بــعد قیـــــــــــامتــ می شــــد…..
تو دنیاااام , همه چی سرد و دلگیره…
تو دنیاااات , همه چی خوب پیش میره
آرزوهــایــت بلنــد بــود،
دســت هــای مــن کــوتــاه!
تــو نــردبان خــواستــه بــودی،
مــن صنــدلــی بــودم!
بــا ایــن هــمه
فــرامــوشــم مــکن
وقتــی بــر صنــدلــی فــرســوده ات نــشستــه ای
و بــه مــاه فــکر مــی کنــی.......
ﻋﺸﻖ ﭼﯿﺴﺖ؟!جز ﺁﻧﮑﻪ ﺯﻥ ﻫﻤﺪﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻥ؟؟؟
ﯾﻌﻨﯽ ﻓﻬﻢ ﻭ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﻢ ﺧﻂ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺳﺨﺘﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﻨﺪ؟!
امشب دلم گرفته است
می خواهم از گرفته های دلم برایت بگویم
از ابرهای تیره ای که با نسیم خیانت به آسمان دلم آوردی
می خواهم گریه کنم اما نمی توانم ...
من
آن کس
که می خواستم باشم
نشدم
آن کس که شده بودم
نماندم
آن کس که بودم
هم نیستم
فکرکنم
از این منی که هستم
متنفرم
همین
وبت باز نمیشه دوست عزیز
چقدر آپ قشنگ و زیباییی بود
مثل همیشه گل کاشتی شادی عزیز
ممنونم آق رضا
مرسی از تعریفو تشویقت ؛ذوقیـــــــــــــدم
بیشتر از اینها تورا شایسته است
شعر استادم تو را بایسته است
سر سری شد این سرایش نازنین
گر چه در بطنش حقیقت شد قرین
من بداهه گفتم این دلگفته را
میشناسی راز معناسفته را
ما مجازیم و حقیقتها جداست
فطرت ما لیک دری پر بهاست
هر چه لازم بود آن را داده است
در ضمیر پاک ما بنهاده است
قطره ماییم و خدا دریا بود
هر چه خاصیت بود در ما بود
لیک یک یک ما جدا افتاده ایم
جمله در کثرت رها افتاده ایم
ما تنی واحد بدیم اندر ازل
طرح شد آن نقشه های بی بدل
آری ای افسانه هر چیزی که هست*
هست تنها سایه از ان سرگذشت
گفتمت تنها تنی واحد بُدیم
عاقبت یک تن در آخر میشویم
این "تن واحد" به وحدت میرسد
کی ز کثرت مدعی سودی برد
هر چه گفتم هم به فرقان امده
این کلام از حی سبحان آمده
آنچه میگویم فقط یک شعر نیست
آنکه زیرک باشد اینجا کیست؟ کیست؟
در ازل یکباره ما حادث شدیم
در مجاز اکنون پیِ آمد شدیم
سر ما پنهان به فطرتهای ماست
گر به چشم سٍر ببینی آشناست
یادت آید کی تو پیمان بسته ای؟
با خدا. یا اینکه در خود بسته ای؟
تو پذیرفتی کشی باری گران
کان نشد مقبول کوه و آسمان
این همه ثبت است در لوحی وزین
خود اشارت کرد قران مبین
عاشقی کن تا زمان داری به کف
تا غبارت پاک گردد زان صدف
کان صدف آن فطرت هشیار توست
کو در آنجا ذره ای پستی نرُست
بداهه....
خودت رو تصور کن بدون او….!!!
شاید بفهمی چی میکشم بی تو…!!
حــالم چــو درختــیســت کــه یــک شــاخــهی نــااهــل،
بــازیچــهی دســت تبــری،
داشتــه بــاشــد . . .
کاش باران بگیرد هوا را تر کند
بگذرد ازهفت بند ما صدا را تر کند
قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها
رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند
بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را
شاخه های خشک بی بار دعا را تر کند
مثل طوفان بزرگ نوح در صبح شگفت
سرزمین سینه ها نا کجا را تر کند
چترهاتان را ببندید ب ساحل مانده ها
شاید این باران ک می بارد
شما را تر کند..
هــمـه ی ِ قـراردادهــا را کـه روی
کـاغـذهـای بـی جـان نـمی نویسند !
بــعـضی از عـهـدهــا را
روی قــلـب هـای هــم مـی نــویــسـیـم ...
حـواست به ایـن عـهـدهـای غـیـر کـاغـذی بـاشـد
این آرامش ظاهرم
گمراهت نکند ...
در درون خانه بر دوشم
کاش میشد قلبها آباد بود کینه وغمها به دست باد بود،کاش میشد دل
فراموشی نداشت نم نم باران هم آغوشی نداشت،کاش میشد گم شوند
این کاش های زندگی پشت نقاب بندگی،کاش میشد کاش ها مهمان شوند در
میان غصه ها پنهان شوند،کاش میشد آسمان رنگین نبود ردپای قهروکین
رنگین نبود،کاش میشد روی خط زندگی! باتو باشم تا نهایت سادگی!
تقدیر را در گوشه ای از زندگی ام باختم
با یاد چشمان تو با درد غربت ساختم
ای کاش من هم مثل تو محو تماشا می شدم
یا مثل فکر آبی ات همرنگ دریا می شد
دلتنگ شدن برای کسی این نیست
که از آخرین باری که اورا دیده اید یا با او صحبت کرده اید
چقدر گذشته است بلکه دلتنگی آن لحظه ایست
که در حال انجام کاری هستید
و آرزو میکنید که کاش او نیز اکنون کنار شما بود...
برزخ یعنی :
حرفی که چشمهای تو
به من خیال گفتنش را ندارد
تمـــام عمر
__000000___00000
_00000000?0000000
_0000000000000000
__00000000000000
____00000000000
_______00000
_________0
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
_______*_____00000000000
________*_______00000
_________?________0
_000000___00000___*
00000000?0000000___*
0000000000000000____*
_00000000000000_____*
___00000000000_____*
______00000_______*
________0________*
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*______00000000000
_______*________00000
________*_________0
_________*________*
_________*_______*
__________*______*
___________*____*
____________*___*
_____________*__*
______________**
زیباست.................
دنیا مثل پاییزه هم قشنگه هم غم
انگیزه
قشنگیش به خاطره توست
غم انگیزیش به خاطره دوری از توست
خـــوشبختــــــی مــــــن پیـــدا کردن “ تــــــو ”
از میان این همـــه ضمـیـــــــــــــــر بــــــــــــــــــــود . . ...
sssssssssssssssssalam سسسسسسسسسسلام.....
علیک سلام دوست گلم
من
آن کس
که می خواستم باشم
نشدم
آن کس که شده بودم
نماندم
آن کس که بودم
هم نیستم
فکرکنم
از این منی که هستم
متنفرم
همین
باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد...
آن قدر که اشک ها خشک شوند،
باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی
را ورق زد،
به چیز دیگری فکر کرد،
باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد...
خیلی از آدم هایی که دوست دارن با شما باشند ؛ از روی علاقه به شما نیست ، صرفاً به خاطر این که چشم ندارند شما را با کسِ دیگری ببینند ! آن زمانیکه مطمئن شدند تنها هستید تنهایتان می گذارند ... !!!
آدرس؟؟؟