مرا جرات نگریستن به چشمانت نیست
چشمان تو مرا افسون میکند
افسونی افسانه ای
نمیدانم در برق نگاهت چیست
که اینگونه مرا مسخ میکند
چه عاشقانه مرا مسخ میکنی!
کاش میدانستم در تبسم نگاه تو چیست
که غمناک ترین دل دنیا را اینگونه شاد میکند
چه مهربانانه تبسم میکنی!
.
.
.
.
.
.
نگاهم کن نگاهم با نگاهت قصه ها دارد
جوهری که هویت خویش را نیافته است جوهر رنج
است. کسی که با «خود » نیست !
چه تنهایی سختی.
حــــواست بـه دلت باشد . . .
آن را هـ ــر جایــ ـی نگــذار!
ایــن روزهــــــا دل را میــدزدند . . .
بــعد که به دردشـــان نـخــورد
جـای صـــندوق پـست آنــ ــرا در سطل آشـــــغال می اَندازند !
و تــو خوب مـیـــدانی دلی که اَلمثنی شد!
دیــگر دِل نمـیشود. .
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
♥چقَـدر پــَـر می کِشَـد دلـَـ♥ــمـ (●)
♥ بـه هــَـ♥ــوآی تـُـو (●)
♥ اِنگـــآر تَمـآمـِ پـَرَنـده ـهآی جَهـآن در قـَلبـ♥ـَمـ (●)
♥ آشیــ♥ـآنـِـه کَرده اَنـد (●)
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
بین این همه که جــــــان آدم را به لـــب می رسانند
نام عزرائــــــیل
بد در رفتــــــه است …!
.
مراقب باش ، روزگار هلت میدهد
اما قرار نیست تو بیفتی
اگر خودت را به آسمان گره زده باشی، اوج می گیری
به همین سادگی . . . . .
مــَـن بـی تــو
شعـــر خــواهــم نــوشت
تـــو بــی مـَـن چــِـه خــواهــی کــــرد؟
اصـــلا” یــــادت هَستـــ کــِــه نیستــَـم ؟
داغـــونی اَم از آنجـــا شــــروع شُـــــد
کــــه فَهمیـــــدَم . . .
از میـــان ایـــــن همــــه “بـــود”
مَــن در آرزوی یکــــی اَم کـــه ” نَبــــود “
" مـــَـــردها " در عین پیچــیدگی
در عـــاشقی روش ساده ای دارند !!
" تــو را بخواهند
برایت می جنگند "
" تــو را نخواهند
با تــو می جــنگند "
زندگـــــی یک اثر هنـــــــــــــریست
نه یک مسئله ی ریاضــــــی
بهش فکــــــــــر نکن... ازش لذت ببر...
نوشته های روی شن ، مهمان اولین موج دریا هستند
اما حکاکیهاى روی ىسنگ ، مهمان همیشگی تاریخند
و دوستان خوب حک شدگان روی قلبند و ماندگاران ابدی
رفتــه ای
و مــن هــر روز
بــه مــوریــانــه هــایــی فکــر مــی کنــم
کــه آهستــه و آرام ، گــوشه هــای خیــال ام را مــی جــونــد!
تــا بــی “خیــال” نشــده ام
نمی توانید نحوه ی رفتار دیگران نسبت به خود و
آنچه که درباره ی شما میگویند را عوض کنید ،
اما می توانید نحوه ی واکنشتان را به آن تغییر دهید …
هـیـچ چــیـز لـِـذَت بـَخـش تـَر اَز اون لـَحـظـه ای نیـسـ ـت کـه ...
تـو دَر سـَرَت هـَـوآی اون بـآشه و ...
بـِـبـیـنـی یـه پـَیـآم بـَرآت میـآدو بـِـهـِت میـگـه:
عـِشـقِ مـَـن دَر چـه حـآلـه...؟
بی وفا شدی تا بهت سلام نکنم مهمانم نمیشی
من تازه اومدم نت
بعدشم بزرگتری گفتن کوچکتری گفتــــــــــــــــن دِهَه
سلام شادی جونم خوبی آبجی ؟
سلام آق شورشی
ممنونم خوبم به خوبیت برادر
شب است ودربدرکوچه های پردردم،ناتوان و خسته بدنبال گم شده ام میگردم،اسیرظلمتم ای دوست پس کجا ماندی،که من
به اعتبار تو فانوس نیاوردم ...
چه دوستی خوبی دارند کفشها!!
هرکدام که گم شود دیگری آواره میشود.
مـهـ ـҐ نــیـس پــشـتــ سـرتــ بــב بــگــن !
مـهـ ـҐ ایــنـه کـه ..
آب בریــ ـآ بــآ בهـن سـگــ کثـیـفــ نمیــشـه [!]
כِلـــــــَـــــــــــت که شـِـکـَــست،
ســـَــــــــــــرَت را بــِـگیر بـــــــــــــالا ..!
تـَـلافـــ ـ ــی نـَـکـُـن ، فـَــریاااااכ نَــزَن ، شـَـرمگین نَـباش.
حـَواسَت باشـَد ؛ כِلِ شِکَسته، گوشه هایَش تیز است..
مَباכا که "כل وَ כَست" آدمی را که روزی "כلــכارت" بوכ زَخمـــ ــی کُنی ،...
مَباכا که فــَراموش کُنی روزی شاכیــَش، "آرزویتـــ" بوכ…صَبور باش وَ ساکت...
بُـغضـَت را پــِنهان کُن،
رَنجـَـت را پــِنهان تــَـر . . . .
כِلـــــــَـــــــــــت که شـِـکـَــست،
ســـَــــــــــــرَت را بــِـگیر بـــــــــــــالا ..!
تـَـلافـــ ـ ــی نـَـکـُـن ، فـَــریاااااכ نَــزَن ، شـَـرمگین نَـباش.
حـَواسَت باشـَد ؛ כِلِ شِکَسته، گوشه هایَش تیز است..
مَباכا که "כل وَ כَست" آدمی را که روزی "כلــכارت" بوכ زَخمـــ ــی کُنی ،...
مَباכا که فــَراموش کُنی روزی شاכیــَش، "آرزویتـــ" بوכ…صَبور باش وَ ساکت...
بُـغضـَت را پــِنهان کُن،
رَنجـَـت را پــِنهان تــَـر . . . .
مـهـ ـҐ نــیـس پــشـتــ سـرتــ بــב بــگــن !
مـهـ ـҐ ایــنـه کـه ..
آب בریــ ـآ بــآ בهـن سـگــ کثـیـفــ نمیــشـه [!]
دلَـــــم یکـــــ کــوچــــه میخـــــواهَــــد
بـــی بــــن بَستــــ . . .
وَ بــــارانـــی نَــــم نَــــم . . .
وَ یکـــــ خـــــدا ، کـــــه کَــــمی بــــا هَــــم راه بــــرَویـــــم !!
هَـمـیــ ـن ...
سلامتی بهترین پول دنیا تومن
چون هم تو توشی
هم من..
همه ی ما آدما مخاطب خدا هستیم وقتی که میگه:
ای فرزندان آدم این جهان و مخلوقاتش را برای تو آفریدم و تو را برای خودم
یه بار عاشق شده بودم رفتم تو اتاق درو رو خودم بستم…[قلب شکسته]
بعد از یک ساعت صدام کردن که بیا شام بخور داره سرد میشه!
گفتم من دیگه هیچی نمیخورم، میخوام بمیــــــــرم:[گریه]
(گفتن: شام ماکارونیه، ته دیگ سیب زمینی هم داره که دوس داری)
لـامصبـــــا نقطـــه ضعـــفِ منـــو پیـــدا کــــرده بودن:[نیشخند][نیشخند]
سلام
..............[گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
این جهان کوه هست
و فعل ما ندا
سوی ما آید ندا ها را صدا
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل] سلام [گل][گل]
ساده می نویسم ٬
مثل سرود چشم هایم
مثل آهنگ صدایم
مثل شبنم٬ مثل آب
مثل نسیم ٬مثل باد.
می خواهم غم هایم را
به گنجشک ها بگویم
که آسمان را خبر کنم
رازهایم را به باغچه
که دل باغچه را بشکافم
که گل سرخ ها را عاشق کنم
دردهایم را به قلبم
که قلمم را بشویم
که دلم را زنگار نزند
که چهره اش زیبا شود
می خواهم خودم را بنویسم
مثل حس شرجی چشمهایم
مثل لیلای بارانی نگاهم
مثل خودم٬مثل دلم
که سهمش را از عشق
تقسیم می کند
که التهاب گل سرخ را ببیند
که تعبیر کند
خواب باغچه ی زیبا را
که ساده بنویسد مثل خودش
مثل خنده هایش
که غمگین است
مثل عطر خیس اشکهایش
مثل همه ی آینه ها
زلال و عاشق
مثل یاسمن،مثل برف
ساده مثل برگ کاغذی سفید [گل][گل]
سلامممممممم عزیزم
عکس خیلی قشنگی بود،به قشنگی تو
چایت را تلخ نخور
یکبار صدایم کن تمام قندهای دلم را برایت آب میکنم...
سلام آق علیرضای گل
ممنــــــــــــونم
ببین
این اسمش دله!
اگر قرار بود بفهمه که فاصله یعنی چی
اگر قرار بود بفهمه که نمیشه...
میشد مغز!
دله..
نمی فهمه...!
خواستم اطلاع بدم....
اهای غریبه....................................بیا از اول برو جای تفم تو صورتت خالیه
دنیا اگه نخواد ، حتی خدا نخواد
من عاشق توام
از آسمون عشق سنگ هم اگه بیاد
من عاشق توام
من از تو هیچی نمی خواهم
فقط به ان لعنتی که عاشقانه دوستت دارد بگو:
حلالم کند هنوز شب ها با یاد تو میخوابم
به مدت تمام دلتنگیهایم به من بدهکاری ....
وعده ما باشد روزیکه دلتنگمی...
این آخرین بارم بود!!
دیگر احساساتم را برای کسی عریان نمیکنم...
صداقت یعنی حماقت
ببینمت…
گونه هایت خیس است…
بازبااین رفیق نابابت…نامش چی بود؟هان!باران…بازبا“باران”قدمزدی؟
هزاربارگفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها…همدم خوبی نیست برای دردها…فقط دلتنگی هایت راخیس وخیس وخیس ترمیکند
تو دور می شوی و من در همین دور می مانم...پشیمان که شدی بر نگرد,لاشه ی یک دل که دیدن ندارد!
بـــوی نــارنـــج مــی دهــی عـشــق مــن...
بــهــار مــی آیـــی یــا پــایـیـــز مــی رســی؟
ببند در آن دلت را … که به روی همه باز است
یخ کردم …
در پی این باران
من تو را می جویم
تو نسیم پس از عاشق شدنی
بعضیا رو باید ورداری ببری روانپزشک بگی:
دکتر اینو میبینی؟بی زحمت واسه اطرافیانش قرص آرام بخش
تجویز کن..!فکرت دیوونه ام میکنه
دلم در صفر مطلق ذوب میشود
وقتی به
"کفش هایت" کنار "کفش هایش" فکر میکنم...
بغض های مرطوب مرا باور کن,
این باران نیست که می بارد,
صدای خسته ی قلب من است,
که از چشمان اسمان بیرون می اید...
گاه می اندیشم...
چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم
همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران
وخدایی که زلال تر از باران است
حکایت عجیبیست
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند.
مردم نمی بینند و فریاد می زنند….. !!!
دلتنگى
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش را می کند
از ساعت متنفرم
این اختراع غریب بشر که مدام
جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد
حکایت عجیبی دارد این “اشک”
کافیست حروفش را به هم بریزی تا برسی به “کاش” !
او رفت همین …
قصه ام کوتاه بود به سر رسید !
کلاغ جان تو هم برو شاید جایی دیگر قصه ای زیبا منتظرت باشد !
ﺩﻟـــﻢ ﺳﺮﻋﺖ ﺯﯾـــــ .. ـــــﺎﺩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ . .
.ﺻﺪﺍﯼِ ﻣﻮﺯﯾﮏ ﺯﯾــــــــ .. ــــــﺎﺩ . . .
ﺩﻧﺪﻩ 1 ،
2 ، 3، 4. ، 5 . . .
یه تــــــــــــــــــــرمز شدید ...
ﺻﺪﺍﯼِ ﺁﮊﯾــــﺮِ ﺁﻣﺒﻮﻻﻧــ .. ـــﺲ . . .
یه ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺭﻭ
ﺻﻮﺭﺗﻢ . . . . . .
و...
ﺗَﻤــــــ .. ـــــــﻮﻡ . . !!!
گاه سکوت معجزه میکند...
و تو می آموزی که همیشه بودن در فریاد نیست..