دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن
دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

تــولــــدت مبـــــــــــارک عــزیـــزم



 




کسی را دارم


متولد ماه عشق


لبخندش پر از مهر و


دستانش وسط مرداد


بهمن نگاهش پر از برق و


اشکهایش ابتدای آذر


وقتی هست


فروردین سلام میدهد و


نبودش


آخرین روز شهریور



مثل خرداد پر از حادثه و


قهر کردنش آغاز دی ماه



میشود توی آبان چشمانش


غرق شد و


با تیر نگاهش


عاشقی کرد



انتظارش به قشنگی اسفند و


آغوشش خودِ اردیبهشت



کسی را دارم


خودش بهار و


وجودش تابستان


پاییز را عاشق کرد و


نبودش سردی زمستان ...

نظرات 58 + ارسال نظر
گل سرخ پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1400 ساعت 04:46 ب.ظ http://javad3535.blogfa.com

سلام [گل]

زندگی پر از زیبایی است،

به آن توجه کن

به زنبور عسل،

به کودک کوچک

و چهره‌های خندان

دقت کن

باران را نفس بکش

و باد را احساس کن

زندگی‌ات را زندگی کن

و برای رویاهایت مبارزه کن

موفق و پیروز باشی[گل]

Baran چهارشنبه 22 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:33 ق.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

نوشین یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 11:34 ق.ظ

گیاهان فاقد عقل‌اند اما اگر آنها را باسرپوشی بپوشانی که دارای یک سوراخ باشد آنها به دنبال نور از همان‌جا بیرون می‌زنند ، پس چرا ما با داشتن عقل نور را دنبال نمی‌کنیم؟

مارتین هایدگر

نوشین یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 11:33 ق.ظ

تفکر برای یک ذهن ضعیف، به
اندازه بلند کردن باری سنگین برای
یک بازوی ضعیف، دشوار است
هر دو می خواهند به سرعت از
شّر آن خلاص شوند !

آرتور شوپنهاور

نوشین یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 11:33 ق.ظ

میشه تو هر حالی از زندگی لذت برد...
یک موزیک آرام،
یک فنجان چای،
و سکوتِ ذهن...
یا اگر فکری هست ، فکری باشد سراسر مثبت...

اینطوری آرامش را به شب‌هایت دعوت کن!

نوشین یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 11:32 ق.ظ

وقتی برای دیگران لقمه بزرگتر از دهانشان باشی،

آنها چاره ای ندارند جز آنکه "خردت" کنند،

تا برایشان اندازه شوی.

پس مراقب معاشرت هایت باش ...

نوشین یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 11:31 ق.ظ http://sharina.mihanblog.com

جنایت را نمى شود علاج کرد...
زخم هایى که به روح وارد مى شوند، بزرگترین جنایتند!


#ژان_پل_سارتر

الی سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1398 ساعت 10:18 ب.ظ

من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد
نمیدانستم وقتی فروغ میگوید مرا بپیچ در حریر بوسه ات
چه لذتی میان پیچیده شدن در حریر بوسه هایت هست
آخر از کجا باید میفهمیدم وقتی آیدا با عنوان خدای کوچک من
خوانده میشود، چه حضی میبرد
چطور باید درک میکردم در بند آغوش تو بودن عین رهاییست؟
چه میدانستم یک نفر می آید و میتواند بشود
شهرت، کشورت، خانواده ات،
من شبیه حال بودن با تو را قبل تو زندگی نکردم
اگر این روزهایم زندگیست
پس روزهای قبل آمدنت به زندگی ام را چه بنامم؟

اونام زندگی بود منتها با جمیله عاطفه محدثه

رامیان دوشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1398 ساعت 09:54 ق.ظ http://Shohadabehh.blogfa.com

ناشنوا باش

وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند....

الی جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1398 ساعت 11:30 ق.ظ

واقعنی!!!!!!!!!؟
چجوری اونوقت!!!!!!؟

واقعنه واقعنی

الی پنج‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1398 ساعت 07:58 ب.ظ

میخواهم بدانم
میتوانی حس کنی
وقتی مدام به تو فکر میکنم؟!

بههههله

رامیان یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1398 ساعت 02:39 ب.ظ http://Shohadabehh.blogfa.com

سلام
به ما سر بزنید

سلام
مرسی از دعوتتون
با کمال میل

الی دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 01:15 ق.ظ

شب ها بدون خمار چشمانت شبم بخیر نخواهد شد
آغوش تو انقلابی به پا می کند در عمق بی نهایت عشق
شبت آروم گل مریمم✨❤️✨

شب شمام همچو گل یاس

الی دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 01:12 ق.ظ

بهترین زمان های عمرم ، لحظه هایی ست که کنارِ تو سپری می شود . وقتی تمامِ مشغله های مهم و تکراری ام را گوشه ای معطل می کنم و در گرمیِ حضورت رها می شوم ، تا مبادا بودنت ، ثانیه ای از دستم برود .
وقتی کنارت می نشینم و با جان و دلم می خندم ، وقتی حضورِ خالصانه ات ، گَردِ فراموشی و آرامش به افکارم می پاشد و تمامِ دغدغه هایِ ریز و درشتم را فراموش می کنم .
آدم ها برای تضمینِ آرامش و خوشبختیِ شان ، نیاز دارند زمان هایی را فقط برای بهترین آدم های زندگیِ شان باشند و لحظه های فراغتشان را با کسانی پر کنند که به جز خودشان ، کسی جایشان را پر نمی کند !
کسانی که حضورشان ؛ منطقی ترین دلیل برای آرامش است و زیباترین انگیزه برای لبخند ...
کسانی که آمده اند تا زمین را جای بهتری برای زیستن کنند
و بهانه ی موجهی برای ادامه دادن باشند ،
آدم های بینظیری ؛ " که نه تکرار خواهند شد ، نه تکراری ‌"

تقدیم به ماندنی ترین فرد زندگیم
عاشقانه دوستت دارم

عزییییییزمی ،متنت عالـــــــــــــــی بود و دلنشین
مرسی که هستی

الی دوشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 01:11 ق.ظ

بعله پاییزم میرسه
آبان....ماه عشقمم میرسه
امیدوارم سالهای طولانی همه ی اردیبهشت ها به آبان برسند با حضور تو...

منم امیدوارم

الی یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 02:52 ب.ظ

دارد تمام می شود ؛
اردیبهشتی که بوی نابِ باران و شکوفه می داد ...
ماهِ بهشتیِ بینظیری که با همه ی ماه ها فرق داشت !
ما می مانیم و خیابان هایی ؛
که دلشان برای مهربانیِ ابرهای بهاری ، تنگ می شود ،
برای نازدانه ی دل نازکِ فصل ها ،
که صدای هق هقِ شبانه اش ؛
توی گوشِ کوچه های شهر ،
تا همیشه خواهد ماند ...
اردیبهشت تمام می شود ،
و این خیابان ها ؛
تا رسیدنِ پاییز ،
بغض گلوگیرشان را
با دو جرعه آفتاب ؛
قورت خواهند داد ...

پاییزم میرسهعالی بود عزیزم

مامیترا دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 12:27 ب.ظ

خدایا
مرا در این ماه بر روزه و شب زنده داری اش یاری ده،
و از لغزشها و گناهانش دورم بدار،
و ذکرت را همواره روزی ام کن،
به توفیقت ای راهنمای گمراهان.



سلام
اولین دوشنبه ماه مبارک رمضان شما به خیر و شادی

سلام
متشکرم وهمچنین

زندگی یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 05:19 ب.ظ

دلت را ، وجودت را ، قلبت را به من بسپار
دستت را به من بده
به دست‌هایی که همیشه برای تو باز است
در من عشقی‌ است
که به نام تو شعله می‌‌کشد
عزیزم
عزیز همیشه ام
چقدر دوستت دارم
و در نبودنت
دوست داشتن را درد می‌‌کشم
بگو کجای جهان ایستاده ای
که لحظه لحظه‌های نوشتنم هم دچار تو شده
تو در میان واژهای ذهن من
همیشه شعر می‌‌شوی
تو را نه آنگونه که تصور می‌‌کنی‌
که به آب شدن یک شمع
که درونش راز منوریست
دوست می‌‌دارم.

زندگی یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 05:18 ب.ظ http://noramah.blogfa.com

زندگی یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 05:17 ب.ظ

من شاعر دردهای خویشم
. و شعرهایم حکایت آشنای پوچی کلمات

. شاه و گدا و سائل و وزیر
. دیگر میان شما فاصله نیست !!

. دیگر قفس نماد اسارت و زنجیر برای بند نیست !!

. من شاعر درد های خویشم
. و شعرهایم حکایت پوچی کلمات !

. دیگر برادریم و برابریم !!
. دیگر درد تو را من فریاد می کنم
. و پیراهن ما از عطر شادی اوست

. دیگر . . . ؟

. من شاعر دردهای خویشم
. و این وحشی ترین ترانه عاشقانه را
. در جویبار لحظه های عشق
. برای تو سرودم

. گفتی . . دور ترین ماهی به تو در دریا
. کمترین فاصله میان من و توست !!
.
.. خسرو فیضی ..

زندگی یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 05:15 ب.ظ

سلام
امــروز لبخــنــدت را ....
بــه کســی هــدیــه بــده ،
ممــکــن اســت لبـــخنـــد تـــو ،
تنـهـــا درخـشــش نــوری بــاشــد ؛
کـه او در طـول روز مـی بــیـنـد .... !

مامیترا یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 10:22 ق.ظ http://mamitra.blogfa.com/

سلام روز بخیر
ممنون از شعر زیبایی که فرستاده بودی. اسم شاعرش رو ننوشته بودی

سلام عصر بخیر
خواهش میکنم خوشحالم مورد پسند بوده
والا اسم شاعرو نداشت زیرش

مامیترا یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 10:21 ق.ظ http://mamitra.blogfa.com/

خدایا
مرا در این ماه به خاطر نزدیک شدن به نافرمانی ات وامگذار
و با تازیانه های انتقامت عذاب مکن
و از موجبات خشمت دورم بدار
به فضل و عطاهایت
ای نهایت دلبستگی دل شدگان.

زندگی شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 05:42 ب.ظ

رو ســاحل سرخ دلـت اســم کسی رو حک نکن


به اینکه من دوســت دارم حتی یه ذره شک نکن


بزار بـــهت گـفته باشـم که ماجرای ما و عشق


تقصیر چشمای تو بود ‌‌‌، وگرنه ما کجا و عشق؟


ســرم تـو لاک خــودم و دلم یه جو هوس نداشت


بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت


تا ایـنکه پیدا شــدی و گفتی ازاین چشمای خیس


تو دفــتر ترانه هات یه قطـــــره بارون بنویس


عشـــقمو دست کم نگیر درســــته مجنون نمیشم


وقـــتی که گریه می کنی حریـــف بارون نمیشم


هنـــوز یه قطره اشکتو به صـد تا دریا نمی دم


یه لحظه با تـــو بودنو به عـــمر دنیا نـــمی دم



هـمین روزا به خاطــرت به سیـــم آخر می زنم


قصه عاشقـــیمونو تو شـــهرمون جار می زنـــم
فعلا بای

زندگی شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 05:41 ب.ظ

خدا جونم از تو می خواهم که مرا برای دیدنت انتخاب کنی!

این تن را برای عبادتت ، لایق

این قلب را برای شیداییت ، عاشق

این چشم را برای دیدنت ، شایق

و این جان را به مقام قربت ؛ واصل گردان

می خواهم یک واصل باشم

خدای من تو این دنیا نگاهت را از دوستم برنگردان همیشه یاری دهنده اش باش.. خدای مهربونم .

خدا جون به بزرگی خودت و به مهربونیت هوایه دوستم را داشته باش
عاشقتم خداجونم
دوست دارت زندگی☺☺

عجله نکن بعد اتمام کارات بهم سر بزن

به روی چشم

زندگی شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 05:38 ب.ظ

مگر تو
چقدر عمیق بودی
که من این‌طور
در تو غرق شده‌ام!


#علیرضا_اسفندیاری

کاش میتونستم بیام کمک

زندگی شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 05:35 ب.ظ

دلتنگ که شدی،
بیا

اینجا
تا دلت بخواهد
دلم برای تو تنگ است

#افشین_صالحی

ممنون از همراهیتون

زندگی شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 05:34 ب.ظ

چه تفاوتی می کند آنسوی دنیا باشیم
یا فقط …
چند کوچه آن طرف تر ؟!
پایِ عشق که در میان باشد ،
دلتنگی دمار ِ آدم را در می آورد !

#میلاد_تهرانی

زندگی شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 05:32 ب.ظ http://noramah.blogfa.com

به سلامتی منزل جدید مبارک
اما بیایید یک چیزی در گوش‌تان بگویم:
رفتن، نبودن، نباید زیاد طول بکشد.
نباید عادت شود. نباید گذاشت دلتنگی به حد نهایت برسد.نباید گذاشت دل به دلتنگی خو کند، یادش بگیرد و با آن کنار بیاید.
آدم نباید آن‌قدر برود و دور شود که از مدار جاذبه‌ی کسانی که دوستش دارند خارج شود.
بگذارید در گوش‌تان بگویم:
آدمی که یک بار تا پای مرگ رفته باشد و برگشته باشد، دیگر از مرگ نمی‌ترسد.
آدمی که یک بار تا سر حد مرگ دلتنگ شده باشد
و زنده مانده باشد، دیگر از فقدان نمی‌ترسد.

حسین وحدانی

زندگی شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 02:55 ب.ظ

سر به کجا تکیه داده ام ، تکیه داده ای

نه دشـتِ سـینه ، نه روی ِ آرامِ شـانه ای



سر به درخت و به روی دیــوار خـانـه ای

من در قفس و تو سوی غـربت روانه ای

" شیرین ناز"

زندگی شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 02:54 ب.ظ http://noramah.blogfa.com

سلام خوبی ستاره سهیل شدی هر چند وقت یکبار هستی

شنیده ام

هر کسی که می میرد

بوی جایی را می گیرد

که عمری دلتنگش بوده

آه ...

یعنی می شود بمیرم

و تنم

بوی آغـــــوش تو را بدهد ...


((محمد شیرین زاده)

سلام شرمنده درگیر اثاث کشی منزلم

مامیترا شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 10:58 ق.ظ http://mamitra.blogfa.com/



زندگی پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 01:43 ب.ظ

سلام ممنون از حضورت

باشد

تو هر جا که هستی باش

پشت پلک خواب نیلوفر

یا در عطرِ بی خوابِ شب بوها

من این جا

با قلبِ این واژه های کوچک

پای دوست داشتن ات نشسته ام

در عاشقانه هایِ رو به تو

یا تو با کوچ رؤیاها

از دامنه های خیال می آئی

یا من از اصرارِ عشق

روی دست فاصله ها

می میرم

سلام دوست گلم خواهش میشه
لطف میکنی آدرس وبلاکو زیر نظراتت درج کنی چون با گوشی میام خیلی سخته پیدا کردن آدرس بازم ممنونم

مامیترا پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 09:28 ق.ظ http://mamitra.blogfa.com/

من از عمق وجود خود خدایم را صدا کردم

نمی دانم چه می‌خواهی ولی امروز برای تو

برای رفع غم‌هایت

برای قلب زیبایت

برای آرزوهایت

به درگاهش دعا کردم

و می‌دانم خدا از آرزوهایت خبر دارد

یقین دارم دعاهایم اثر دارد

ممنونم

زندگی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 09:59 ب.ظ

سلام شب بخیر
دلم

یکجانشینِ اسم توست

اسمی که خانه است

خانه ای آن سوی رؤیاها

کنار زمزمهٔ رودهای خاطره

که از بلندی های عشق

سرچشمه می گیرند

و با عبور از فلاتِ عطر تو

تن گرمِ آفتاب چشمانت

چلیک چلیک° نیلوفرُ یاس

به برکهٔ خیال من می ریزند

هر روزِ روزگار من پنجره ای ست

که رو به تو گشوده می شود

آنجا که زندگی می درخشد

و تا چشم کار می کند

خواستنِ توست

التماس دعا

سلام دوست من

تنها چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 07:24 ب.ظ

بزرگترین ضعفِ انسان ها
تردیدِ آنها است در این که به دیگران هنگامی که هنوز زنده هستند بگویند چقدر دوستشان دارند…

تنها چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 07:22 ب.ظ

کــآش فقـــط بودی . . .
وقتی بغـــض میکردم . . .
بغلــــم میکردی و میگفتی . . .
ببینــــم چِشــآتو . . .
منـــو نیگــــآ کُن . . .
اگه گریــــه کنی قهر میکنــــم میرمــــ.. .

تنها چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 07:18 ب.ظ

ممنونم از شما دوست گرامی
من وبلاگ ندارم.
ففط میام به وبلاگتون سر میزنم.
وبلاگ زیبایی دارین.

سلام
ممنونم بابت حضور گرمتون وباعث افتخار بندست این حضور سبز

مامیترا چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 02:39 ب.ظ http://mamitra.blogfa.com/

مارا به دعا کاش نسازند فراموش

رندان سحرخیز که صاحب نفسانند



با سلام
امیدوارم در این شب های ماه مبارک رمضان
ما رو از دعای خیر خودتون بی نصیب نذارین

زندگی سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 11:57 ق.ظ http://noramah.blogfa.com

عشق من به تو ؛

مثل یک پست خالی شروع شد....

بی هیج عکس و توضیح ؛

در جیغ سپید پست ؛

همه چیز را گفته بودم !...

آنان که باید بفهمند ؛ فهمیدند.....

کاش انقدر مهربان نبودی ؛

کاش انقدر عاشقت نبودم....

هر دو راحت تر بودیم.....


((چیستا یثربی))

محمد دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 12:56 ق.ظ

ایــن روزهــا در مــن
حــالـــتِ فـــوق الــعــاده

اعــــلام شـــده است

بـیـــش از حــد مـجـــــازدلـتـنـگ شــده ام

تنها یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 04:29 ب.ظ

اوج دلتنگی وقتیه که

نه می تونی صداشو بشنوی

نه می تونی ببینیش

فقط باید به عکسی که

تو پروفایلش گذاشته نگاه کنی...

دوست من آدرس وبلاگتونم درج کنین لطفا
ممنون میشم
مرسی از حضور گرمتون

محمد یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 04:28 ب.ظ

بی هوا زنگ بزن

بگو دلتنگی بگو

میخواهی ببینی مرا

بگذار یکبار هم که شده

جمله ی

دل به دل راه دارد را

با تمام وجود احساس کنم !

تنها یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 04:26 ب.ظ

آدم هر چقدر هم که

خودش را به کوچه ی علی چپ بزند !

هرچقدر هم که خودش را گرفتار کارهای روز مره کند ،

هرچقدر هم که از دلتنگ شدن فرار کند ؛

آخر شب های لعنتی

دلتنگی پر رنگ میشود ...

مامیترا یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 02:44 ب.ظ http://mamitra.blogfa.com/

خوش بُوَد یاری و یاری بر کنارِ سبزه زاری
مهربانان روی بر هم، وز حسودان برکناری

هر که را با دلسِتانی عیش می‌افتد زمانی
گو غنیمت دان که دیگر دیر دیر اُفتد شکاری

سعدی



سلام

روز بخیر

سلام وقت بخیر

زندگی یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 10:28 ق.ظ

سلام خوب وخوشی دوست من
دلم برای...
ناز نگاهت...
تنگ شده است...
دلم برای...
آهنگ کلامت...
تنگ شده است...
هوای باران...
دارد...
دلم...
می روم...
پنجره را...
باز می کنم...
شاید...
دلم پر بکشد...
به خاطره ای...
تو که نیستی...
ببینی...
بی قرارت شده ام...
بی قرار...
یک بیت...
شعر خیس...
بی قرار...
بوی نم کوچه ها...
بی قرار...
قدم زدن...
در کنار تو...
ای کاش...
بیایی...
تا برویم...
از این...
شهر خاکستری...
از این...
فاصله های آجری...
از این...
دیوارهای جدایی...
که حصاری شده...
برای تنهایی...
بیا بریم...
به جایی دور...
در آن طرف دنیا...
به گوشه ای...
خلوت و دنج...
تو...
بنشینی...
کنار دلم...
بنویسی...
دلنوشته ای...
بخاطر من...
شعری...
از عشق اغاغی ها...
برای من تنها...
شعری...
از دوست داشتن پرستوها...
برای من تنها...
و کلمه به کلمه اش را...
به رنگ چشمان من...
بدوزی...
به تن کاغذها...
تا با هر بار...
ورق زدن...
بوی عطر یاس...
بپیچد لابه لای...
بوسه های ما...
و تو...
در آخرین...
خط پایان دلنوشته ات...
تمام...
دوستت دارم هایت را...
تقدیم من کنی...
به رسم تمام عاشق ها. ...

مامیترا شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 10:16 ق.ظ

افتخار کسانی که به کودکان تعلیم می دهند،
بیش از کسانی است که آنها را به وجود می آورند.

"ارسطو"



هفته معلم
بر معلمین عزیزی که یاد و نامشون
بعد از سال‌ها
هنوز در دفترخاطرات شیرین زندگیمون
جاودانه مونده
مبارک باد

الی جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 04:04 ب.ظ

همین که وقتى نیستى ،
کلافه میشوم ...
همین که با ته ماندهِ خیالت خودم را نگه میدارم
همین دردِ بى اراده ،
یعنى معتادت شده ام ...

الی جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 04:03 ب.ظ

تو نیستى ،
اما من برایت چاى مى ریزم !
دیروز هم نبودی
دیگر چه فرق مى کند
باشى یا نباشى ،
من با تو زندگى مى کنم ...

زندگی جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 12:56 ب.ظ

سلام خوبی خوش امدی دوست دیرین
دریا صدا که می زندم وقت کار نیست

دیگر مرا به مشغله ای اختیار نیست



پر می کشم به جانب هم بغضِ هر شبم

آیینه ای که هیچ زمانش غبار نیست



دریا و من چقدر شبیه ایم گرچه باز

من سخت بی قرارم و او بی قرار نیست



با او چه خوب می شود از حال خویش گفت

دریا که از اهالی این روزگار نیست



امشب ولی هوای جنون موج می زند

دریا سرش به هیچ سری سازگار نیست



ای کاش از تو هیچ نمی گفتم اش ببین

دریا هم این چنین که منم بردبار نیست



"محمدعلی بهمنی"

سلام خواهش میشه وظیفست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد