دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن
دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

بلوغ عاشقــــــی






در چهل سالگی هم ڪہ باشی 

طنین صداے کسی ڪہ

تو را به " نام کوچکت " 

بخواند و پشت هر بار ڪہ صدایت می‌کند

" عزیزم " بگذارد 

می‌تواند عاشقت کند

و تو بعد از تمام شدن حرفهایش

دختربچه ے هجده ساله اے می‌شوے

ڪہ دوست دارد بال در بیاورد 

از شوقِ عاشقی ؛ 


در چهل سالگی هم ڪہ باشی 

می‌شود آن‌قدر عاشقی‌ات 

پرهیجان باشد ڪہ

خاطره‌ے گرفتن دست گرم مردانه اش را در سرماے زمستان 

روزے چند بار به تکرار بنشینی 

و نقطه ے اوج این خاطره‌ات 

بستن گره روسرےات باشد 

با دست‌هاے او 

وقتی ناگهان 

با پوست صورتت برخورد می‌کند

و ابروهاے پیچ‌خورده‌ات را 

صاف می‌کند ؛ 


در چهل سالگی هم ڪہ باشی 

می‌توانی بدوزے

دکمه اے را ڪہ

از روے پیراهن آبی یقه سپید مردانه اے

 

افتاده است روے زمینِ یخ‌زده‌ے تنهایی‌اش ؛

 

در چهل سالگی هم ڪہ باشی 

آن جوانه ے کوچک روئیده در جانت 

می‌تواند قد بکشد 

و تو را سبز کند ؛

آن وقت در همان چهل سالگی 

نمی‌توانی آن ذوق‌زدگی شفاف چشم‌هایت یا آن رنگ پریدگیِ ناشی از دلشوره‌هاے نیامدنش را 

لرزش صدایت را 

جوان شدن صورتت را 

پنهان کنی در پشت چهل سالگی‌ات ؛


تو در چهل سالگی 

به  بلوغ عاشقی می‌رسی

درست مثل دخترهاے هجده سالہ

با گونه هایی سرخ‌شده 

بہ خاطر اولین بوسه ے

نشسته  بر پیشانی ..!!



 #نادرے_شبنم

 


نظرات 215 + ارسال نظر
مامیترا پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 01:56 ب.ظ http://mamitra.blogfa.com/

فضای زندگی

فرصتی نیست برای دل بریدن ها!

معجزه ایست برای دل دادن ها.

آرزو میکنم؛

در این روز زیبا

مهر و عشق، محبت

همنشین شما باشد.


. در آسمان چشم من باران نمی آید به بند !! پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 11:05 ق.ظ

. با درودی مهربانانه .
.
. می‌خواهم فریاد بزنم . می‌خواهم تا آن‌سوی شهر
. تا آن سوی کوچه بدوم . بروم باز بروم . تو در کجای این

. زمین ایستاده‌ای ؟؟!! می‌خواهم در آغوش تو رها شوم
. می‌خواهم از خود ، بی‌خود شوم و به فردائی برسم که

. درهیچ شهری هوا آلوده نباشد و در آن نگاه های خسته
. رهگذران وجود نداشته باشد !!!
.
.. خسرو فیضی ..
.............................

. بی تو ای آرام جانم . . . پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:50 ق.ظ

. . ببخشید . سوژه نداشتم !! رفتم هواشناسی !!!! [عصبانی]
..................
. با درودی مهربانانه .
.
. امروز هوای چشمانم ابری‌ست . هواشناسی چشمانم اعلام کرده
. ابری از سمت بی‌وفایی ، تنهایی ، بی‌اعتنایی ، از سمت دوست
. نداشتن و بی‌مهری به سمت چشمانم آمده و تا اواخر سال های
. دلتنگی و تنهایی همراهم خواهد بود. . بیا . بیا
. و با صدای مهربانت بگو هوا شناسی اشتباه کرده .
. و تا ابد با من خواهی بود [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
..............................

donya چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 03:40 ب.ظ

نگو دست بردار

کدام رود را دیده‌ای

که از مسیر دریا

بازگشته باشد ...

((مصطفی زاهدی))

donya چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 01:38 ب.ظ http://www.bloodorange94.blogfa.com

روی نبودت هم حسابی تازه وا کردم
یاد تو می ارزد به بودنهای خیلی ها

# فریبرز عرب عامری

سپهر چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:53 ق.ظ http://sepehr288.blogfa.com

درست مانند سنتور تازه کوک شده
هر چقدر هم خوب باشی
تنهایی نمیشود!
باید مضرابی باشد
که بداند کدام تار دل را
در چه زمانی
نوازش دهد،
تا خوش آهنگ باشی...

سپهر چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:44 ق.ظ http://sepehr288.blogfa.com

ازهرجایی که افتادی...

احتمالش هست که بتوانی

دوباره بلند بشوی...

ازهرجایی...

هرجایی به غیر از"چشم"!

سپهر چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:37 ق.ظ http://sepehr288.blogfa.com

کسی چه می‌داند ؟
شاید همه‌ی آرزوهای ما همین‌طورند ...
شایدم تمام آرزوهایمان جایی منتظرند ،
منتظرند که ما
آنها را از تَهِ دل بخواهیم تا برآورده شوند !

. دل داده ای رسوا منم . . رسوا منم . . !! چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 09:15 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. با من بمان و باور کن اگر تمام آئینه‌ها به جشن خورشید دعوت شوند
. باز هم جای خالی چشم های تو در نظرم حس می‌شوند .
. اگر جاده‌ها رنگ فاصله را بپوشند و طولانی بودن پیچشان به
. دلواپسی هایم طعنه بزند باز هم صدای توست که در گوش
. زندگی‌ام شنیده می شود !! با من بمان . . با من بمان [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
...............................

. با من بگو با من بگو از عشق پاک من بگو !!! چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 09:12 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. من اینجا پُر از تنهایی ام . . من اینجا نفس های مهتاب را می‌شمارم
. تا شاید پنجره ای خالی پُر از نفس های تو شود
. و صبح غزل پوش شبنم ها
. من اینجا هیاهوی نرگس ها را روی ساحت آسمان نجوا می‌کنم
. و هر روز رو به خستگی هایم می‌نشینم و نبودن تو مهمان دلم می شود !!
. میدانم روزی تو خواهی آمد . . . میدانم . . [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
.................................

مامیترا سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:20 ق.ظ http://mamitra.blogfa.com/

امام حسن عسگری (ع):

کسى که “پارسایى” خوى او، و “بخشندگى” طبیعت او و “بردبارى” خصلت او باشد، دوستانش بسیار شوند . . .

شهادت امام حسن عسگری (ع) تسلیت باد

التماس دعا

. از این مهتاب . از این خورشید . همه روی تو می بینم !!! سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:18 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. می‌خواهم دوست‌داشتنی هایم را با تو قسمت کنم ، و مزه کال
. روزهای بی‌تو بودن را با شیرینی نگاهت پر کنم .
. می‌خواهم بدانی همه ی احساس خاکستری مرداب
. خیالم را با نیلوفر نگاهت بند زده‌ام !!
. و ای کاش بدانی که پرنیان چشمهای شهلای تو آبی‌ترین
. لحظه‌های زندگیم خواهد بود [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
........................................

. من از عشق می گویم از این از دیده ها پنهان !! سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 09:51 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. کاش کنار دلخوشی هائی که داشتم ، روزهایم را سنجاق می‌کردم
. و روی پوست خاطره‌هایم می‌نوشتم چقدر با تو بودن را دوست دارم
. کاش کنج این روزنه‌هائی که خورشید روی شب هایم جا گذاشته
. صبح نفس می‌کشید و دستهائی به گرمی دست ها تو
. دست های سردم را می گرفت [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
............................... امروز خیلی عاشقانه شد

donya سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 02:06 ق.ظ http://www.bloodorange94.blogfa.com

مرا از دورها... تماشا کن

من از نزدیک، غمگینم...

#عباس_معروفی

بابک دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 03:02 ب.ظ http://babak59.blogfa.com/

به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است
بی تو دنیای من ای دوست پر از تنهایی است

بهروز یاسمی

بابک دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 03:01 ب.ظ http://babak59.blogfa.com/

چشمی دارم همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوش ست چون دوست در اوست

از دیده دوست فرق کردن نه نکوست
یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست

مولانا

. هیچی یادم نمیاد بنویسم !!!! دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 11:16 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. می دانی چرا خیره نگاهت کنم ؟؟
. می خواهم چون نور از چشم هایم بگذری
. و به قلبم که تسخیرش کرده ای بتابی
. و من روشن تر از خورشید با تو به سر زمین
. رویاهایمان سفری جاودانه داشته باشم . [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
............................

. اشکم که بپای روزگار افتاده ام !! دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 11:13 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. تک درخت آرزوهایم سوخت و تنهایی ، تنها همدم تنهائی هایم شد
. حالا فصل هاست که برای دلخوشی دلم ، شاخه گل سرخ
. و نامه‌های بی‌نام می‌فرستم !! حتی شمع های خاموش روز
. تولدم را هر سال به دست نفس های تنهایی ام می‌سپارم
. و آهسته نجوا می‌کنم تولدم مبارک [ناراحت]
.
.. خسرو فیضی ..
...............................

سپهر دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 06:47 ق.ظ http://sepehr288.blogfa.com

زرد است که لبریز حقایق شده است

تلخ است که با درد موافق شده است


شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی

پاییز بهاری است که عاشق شده است..

سپهر دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 06:45 ق.ظ http://sepehr288.blogfa.com

ساعت همیشه

به وقت تنهایی کند نمی‌گذرد

گاهی به وقت انتظار

جان به لب می رسد!

سپهر دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 06:42 ق.ظ http://sepehr288.blogfa.com

آدمها…
فقط آدم هستند.
.نه بیشتر و نه کمتر…
کمتر نگاهشان کنی
آنها را شکسته ای…
بیشتر نگاه کنی
آنها تو را میشکنند….
بین آنها عاقلانه زندگی کن..
.نه زیرکانه…
نه عاشقانه…

مهران یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 07:53 ب.ظ http://mehran-kh45.blogfa.com

در این سرما و باران یار خوشتر

نگار اندر کنار و عشق در سر......


مولانا

. تنها نشسته ای و بمن اندیشه می کنی !! یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:18 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. من نمانده بودم که تحقیر شوم ، ماندم چون تو خواسته بودی
. می‌روم چون نخواستی بودنم را ، اما . .
. نمی‌گذرم از لحظه‌های عاشقی که صادقانه به پای تو پرپر کردم
. نمی‌گذرم از تمام نگاه های دوخته به در .
. نمی‌گذرم ، نه ، کاش می دانستم دل تو یک
. یک دستمال است [نیشخند][عصبانی]
.
.. خسرو فیضی ..
...............................

. تنها نشسته ام بتو اندیشه می کنم !! یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:14 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. رسیدن به تو ، آرزویی شده برای قلبم و تو رفتی و نماندی
. این روزها حتی در خواب و خیالم هم نمیآیی
. چه در سر داری که می خواهی بدین گونه عذابم بدهی
. مرا بگو . . چرا هنوز برای تو می نویسم !!
.
.. خسرو فیضی ..
....................................

مامیترا یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:14 ق.ظ http://mamitra.blogfa.com/

آموخته ام که وقتی ناامید می‌شوم

خداوند با تمام عظمتش ناراحت می‌شود

و عاشقانه انتظار می‌کشد که به رحمتش امیدوار شوم . . .

پس هرگز ناامید نشو و همچنان امیدوار، بهترین ها را از خدا طلب کن

خداوند بخشنده ای عظیم است.





محمد شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:23 ب.ظ

با دین یا بدون دین، انسانهاى خوب کارهاى خوب میکنند و انسانهاى بد، کارهاى بد..

اما براى اینکه انسان بخواهد باظاهر خوب کارهاى بد کند قطعاً به دین نیاز دارد!

محمد شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 07:48 ب.ظ

گاهی خیال میکنم از من بریده ای!
بهتر زمن برای دلت برگزیده ای!

از خود سوال میکنم ایا چه کرده ام؟
در فکر فرو می روم از من چه دیده ای؟

فرصت نمیدهی که کمی درد دل کنم!
گویا از این نمونه مکرر شنیده ای!

از من عبور میکنی و دم نمیزنی!
تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای!

یک روز می رسد که در اغوش گیرمت!
هرگز بعید نیست، خدا را چه دیده ای

donya شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 04:23 ب.ظ

بدترین اتفاق در پاییز آن است که کسی برود
رفتن های پاییز با رفتن های دیگر فرق می کند
رفتن های پاییز در سکوت انجام می شوند
رفتن های پاییز شوخی سرشان نمی شود
و زندگی این را به ما خوب یاد داده بود
آدم هایی که در پاییز می روند هرگز بر نمی گردند
حتی اگر برگردند ، دیگر آن آدم سابق نیستند
و این خاصیت پاییز است که همه چیز را تغییر می دهد
کوچه ها را
خیابان ها را
پنجره ها را
خاطره ها را
درخت ها را
و بیشتر از همه ، آدم ها را
# بابک زمانی

محمد شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 02:59 ب.ظ

تمام زندگی من شده یه صفحه ی مجازی
صبح تا شب
شب تا صبح
چشمام به اون صفحه قفله
همش منتظرم
منتظر..
منتظر همونی که زیر پروفایلش نوشته:
آخرین بازدید به تازگی ...
منتظرم یه تایمی اون تیک دوم پیامام خورده بشه ☑️☑️
یه پیام بده بگه .
سلام عزیزم
میشه
یعنی واقعا میشه امکان داره

donya شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 12:08 ب.ظ http://www.bloodorange94.blogfa.com

نشسته ای و نگاه تو خیره بر ماه است


همیشه دلخوری ات با سکوت همراه است

خدا کند که نبینم هوای تو ابریست

ببخش! طاقت این دل عجیب کوتاه است

همیشه دل نگران تو بوده ام، کم نیست

همیشه دل نگران ِ کسی که در راه است

بتاز اسب خودت را ولی مراقب باش

که شرط ِ بردن بازی سلامت شاه است

نمی رسد کسی اصلا به قله ی عشقت

گناه پای دلم نیست! راه، بیراه است

به کوه ِ رفته به بادم ، نسیم تو فهماند

که کاه هرچه که باشد همیشه یک کاه است

ببند پای دلم را به عشق خود ، این دل

شبیه حضرت چشم تو نیست!گمراه است

به بغض چشم تو این شعر ، اقتدا کرده ست

که طاعت شب و روزش اقامه ی آه است

قصیده هرچه کند عشق را نمی فهمد

عجیب نیست که چشمان تو غزلخواه است

تو هستی و همه ی درد شعر من این جاست

که با وجود تو بغضم شکسته ی چاه است ...
# رویا باقری

donya شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 12:05 ب.ظ

درود سپاس ازحضورت واشعارارسالی زیبات گلم

شادباشی وخوب

قربونت خانومی
منم ممنونم از حضور گرمابخشت

. من با کلماتم گرگان را تسخیر می کنم !! شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:51 ق.ظ

. با درودی مهربانانه .
.
. دردیست . فراق تو . . دلم گرفته و هوای آسمان حوصله ام
. ابری است و هوای ابرهای سینه‌ام بارانی
. بیقرار و بی‌قاعده‌ام . دیگر از آن شکیب آبی آرام جانم
. خبری نیست . بغضی تلخ فضای دلم را آکنده می‌سازد
. و ابرها . . آسمان چشمم را آبستن باران [قلب شکسته]
.
.. خسرو فیضی ..
..................................

. بی تو من فریاد تلخی در کویر انتظارم !! شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:46 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. وقتی بتو فکر می کنم چشمانم با آسمان پائیز همراه می شود
. می‌دانم که بارانی سخت در راه است.
. کاش شانه‌هایم تاب بیاورند و پاهایم نلرزند !! می خواهم
. رودی بسازم خروشان تا دریاها ادامه داشته باشد !!
.
.. خسرو فیضی ..
..............................

سپهر شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:29 ق.ظ http://sepehr288.blogfa.com

فضای زندگی فرصتی نیست

برای دل بریدن ها!

معجزه ایست برای دل دادن ها.

آرزو می کنم در این روز زیبا

مهر و عشق، محبت

همنشین شما باشد.

سپهر شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:29 ق.ظ http://sepehr288.blogfa.com

خوش به حال دل فرهاد که در مدت عمر



مزه ی تلخ ترین خاطره اش (شیرین) است...

سپهر شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:18 ق.ظ http://sepehr288.blogfa.com

نگفته بود
که جادو میدونه
نمیدونم
چرا
هر وقت به چشماش
نگا می کنم
دلم جادو ش میشه ...

مامیترا شنبه 11 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:06 ق.ظ http://mamitra.blogfa.com/

فضای زندگی فرصتی نیست

برای دل بریدن ها!

معجزه ایست برای دل دادن ها.

آرزو می کنم در این روز زیبا

مهر و عشق، محبت

همنشین شما باشد.

تشکرات ویژه ی شادیی

دنیا غلامی جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 11:32 ب.ظ http://www.bloodorange94.blogfa.com

درود دعوتی گلم

ممنونم باکمال میل عزیز

. نشستی پای اشک یک شمع تا سحرگاهان ؟؟ جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 09:26 ب.ظ

. درود
. مهسا سلطانیان . . یک فرشته آسمانی است . که تازه برایتان کامنت
. گذاشته . . او مالک واقعی / خوان هشتم / است . بیش از دو سال
. در کنار هم چه سختی ها را تحمل کردیم . و بیکدیگر امید میدادیم
. تا ابد ما یکدیگر را فراموش نمی کنیم . . . نمیدانم چرا آدرس
. وبگاهش را بمن نداده !!! آخر آن وبلاگ را هم دو نفری ساختیم
. حالا پسوردش را عوض کرده ولی برایم کامنت نگذاشته . . آدرس
. او را برایم بنویسید . . متشکرم . .

درود بر شما وایشون
جناب فیضی آدرس وب مهسا جون در زیر کامنتی که برای من گذاشتن هست میتونید از همونجا برداریدو سر بزنید

بابک جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 09:00 ب.ظ http://babak59.blogfa.com/

از روزی که شناختمت
همزمان هم می خندم و
هم گریه می کنم
نیمی از عشقت روشنایی
و نیم دیگرش تاریکی ست
یک بام و دو هواست
شاید برای همین است
که همچنان دوستت دارم

بابک جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 08:45 ب.ظ http://babak59.blogfa.com/

برای جیره‌‌ی روزانه‌ام
به من عشق بده
و قلب غمگینم را سنگین نکن
حتی با ذره‌ای کوچک
لمسم کن
و گل سرخ را از من دریغ مدار
بر خطاهای من چشم ببند
و رسولانت را بفرست
پیش از آن که
پا به جهان من بگذاری

بابک جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 07:37 ب.ظ http://babak59.blogfa.com/

چه آسان
تماشاگر سبقت ثانیه هاییم
وبه عبورشان میخندیم
وچه آسان لحظه ها
را به کام هم تلخ میکنیم
وچه ارزان به اخمی میفروشیم
لذت باهم بودن را
چه زود دیر میشودو نمیدانیم
فردا شاید ما نباشیم

بابک جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 06:56 ب.ظ http://babak59.blogfa.com/

به خیال رویت امشب، بروم به خواب اما

به کجاست خواب آیا؟ مگرش به خواب بینم

بابک جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 05:59 ب.ظ http://babak59.blogfa.com/

دل دل زدنِ نگاهت

از قلب من است

که در چشم هایت جا ماند،

آنگاه که آفتابِ گرمِ اولِ پاییزِ کویر

گوارا شد از "نَه"یِ نجیبانه ات به همراهی،

اصلا چه کسی گفته"نَه" گفتن دل شکستن استُ "نه"شنیدن، دل مریض شدن؟


من "نَه" شنیدمُ دل دادم

تو "نَه" گفتیُ دل بُردی

بابک جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 04:30 ب.ظ http://babak59.blogfa.com/

باش !
بودنت خوب است ...
شبیه حس قشنگ بیدار شدن در صبح آبی و خلوت یک مزرعه ،
شبیه لذت نشستن کنار آتش ، در سردترین نقطه ی کوهستان ،
شبیه نوشیدن یک فنجان چای داغ ، در یک عصر سرد پاییزی ...
...

نرگس_صرافیان_طوفان‌

بابک جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 02:55 ب.ظ http://babak59.blogfa.com/

ناگهان سکوتی جهان را در آغوش گرفت
سخت و سنگین
گویی از ازل هیچ آوایی زاده نشده

زمان به تعلیق درآمد
آسمان واژگون شد

تلالویی در افق نگاهم را رُبود

دیده و دل به نزاع بودند
که من از رویایی به رویای دگر غلت زدم

بابک جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 02:55 ب.ظ http://babak59.blogfa.com/

آدینه تون بخیـــــــــر...
همیشه مهربان خواهم ماند

حتی اگر کسی قدر مهربانیم را نداند

من خدایی دارم که به جای همه برایم جبران میکند...

. خودش پست و نگاهش هر نگاهی را . . . . !!! جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:36 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. نسیم یاد تو می آورد و من ، نونهالی ناشی درچنگ جنون اسیر
. بوی بی‌پروای خاطره ها و داغ سیلی شرم .
. در فاصله دوزخ و بهشت درانتظار سیب های کدامین باغ
. ای سرشار از تو تمام لحظه‌های آبی‌ام . .
. نه . . نمی‌شود از عشق تو ساده رد شوم.. . [گل][گل]
.
.. خسرو فیضی ..
................................

. هزاران خنده در گوشش طنین می افکند هرروز!!! جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 10:29 ق.ظ

. با درودی مهربانانه
.
. باور کن چشمک هزاران ستاره‌ را باز هم بی‌جواب می‌گذارم
. سردم و آغوشم تنها برای پنهان کردن تو پر از تنهایی است .
. با تو آنچنان داغ می شوم . . تا حرارت خورشید را حقیر ببینی !! [گل]..
.
.. خسرو فیضی ..
............................

نوشین جمعه 10 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 07:25 ق.ظ http://sharina.mihanblog.com

زندگی شامل نگه داشتن کارت های خوب نیست بلکه بازی کردن کارت هایی که خوب نگهشون داشتی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد