دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
هرچه مغرور تر باشـــــی ،
تشنه ترند برای با تو بودن...
و هرچه دســـت نیـــافتنـــــی باشی،
بیشتر به دنبالت می آیند...
امان از روزی که غروری نداشته باشی،
و بی ریا به آنها محبت کنی...
انوقت تـــــورا هیچوقت نمیبیند...
ســــاده
از کـــنارت عبور میکنند... !!!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام!
وبت نظر قبول نمیکرد
نگی نیومدما
با هــــــــــم و همــــــــراه هـــــــم باشیم!!!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سکوت .. .
فقط یک سکوت نیست
گاهی بلند ترین فریادها را پاسخ می دهد
گاهی تنهاترین نگاه ها را درمان می کند
گاهی بزرگترین آرزوها را می سازد
و گاهی یک سکوت
بزرگترین آرزوها راخراب می کند
با هــــــــــم و همــــــــراه هـــــــم باشیم!!!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
چه مهمانان بی دردسری هستند
رفتگان
نه به دستی ظرفی را الوده می کنند
و نه به حرفی دلی را آزرده تنها به فاتحه ای قانعند
و اندکی سکوت...
در آرزوی ان روز که دیگران برای من بخوانند
سلام رفیق خوب من واقعا من شرمنده شما شدم باور کن از خودم خجالت کشیدم
وقتی رفیقم برام تعریف کرد نمیدونم چی بگم اما رفیق متاسفانه حالا هستم
سلااااااااااااااااااااااااا م خوبی
بالخره پیدات کردم
وبم هک شده
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ولشکن این ادرس منه
درخدمت دوست خوبمون هستیم
درضمن الان یکم امتحانام فشره دیگه کامنت قشنگ هم ندارم بذارم
بیایی ها بهم سر بزن
سلام محمد جان جـــدآ؟؟؟ ممنونم پسرِ خوب منم نبودم چند وقتی به رویِ چشــــــــــــــــم
.همیشه !
مرا در افسون مبهـم یک عشق…
شنـاور کن !
سـر به گوش من بگذار ..!
و آرام بگو :دوستـــــــتــــــــــ دارم….!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
تو چه کم داری؟هیچ
وبا لبخندپوچی به نشانه ی تایید سررا تکان میدهم
اما خود میدانم که هرگاه درون خود رامیکاوم
به یک غم بزرگ میرسم....
وآن غم نبودن توست
من درکنارهمه تورا کم دارم
بعضی وقتا نباید باشی باید بری که قدر ادمایه دیگه رو بدونم چون بودنت سدیه دربرابر بقیه من تو رو میبینم وبقیه رو نمیبینم .......برو تا دیدم باز بشه اینجوری راحت ترم .........
ساعتها زیر دوش می نشینی به کاشی های حمام خیره می شوی
غذایت را سرد می خوری
ناهارها نصفه شب ، صبحانه را شام!
لباسهایت دیگر به تو نمی آیند ، همه را قیچی می زنی!
ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی!
شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد!
تنهـــــــــــــــائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست.
کاش به دوران دبستان بازمیگشتیم...
و کاش باز معلمی بود تا موضوع انشا را پای تخته بنویسد
"روزگار خود را چگونه میگذرانید؟"
تا یک دل سیر برای او و برای بچه های کلاس
درد و دل بکنم و بگویم
"که روزگارم در آغوش دیوارهای اتاق تنهاییم تلف شد..."
عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده ..
امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ!
و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!
و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست…
و غمــت سـهم ِ مــن!
گاهی مرا یاد کن …
من همانم که اگر ساعتی از من بی خبر بودی
آسمان را به زمین می دوختی …
گاهی هیچکس نیست تا باهاش درد دل کنیم ....
دلت میخواد با یکی حرف بزنی ..... درد دل کنی
اونوقت یه چیزی ته دلت بهت میگه :
با اونی که اون بالاست حرف بزن
ناخود آگاه رو میکنی سمت آسمون
میگی خدایا .
رفتنت...
نبودنت...
نامردیت...
هیچکدوم واسم سوال نشد....
فقط بگو چجوری نگات کرد که منو تنها گذاشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گاهی اوقات بی قانونی عجب بیداد می کند در عاشقی …
یکی دور می زند اما دیگری باید جریمه شود !
رفتنت را خیالى نیست
فقط مانده ام چگونه در چشمانى به آن زلالى،
جا داده بودى آن همه دروغ را !
تو دور می شوی و من در همین دور می مانم …
پشیمان که شدی برنگرد ، لاشه ی یک دل که دیدن ندارد !
هرچه مغرور تر باشـــــی ،
تشنه ترند برای با تو بودن...
و هرچه دســـت نیـــافتنـــــی باشی،
بیشتر به دنبالت می آیند...
امان از روزی که غروری نداشته باشی،
و بی ریا به آنها محبت کنی...
انوقت تـــــورا هیچوقت نمیبیند...
ســــاده
از کـــنارت عبور میکنند... !!!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام!
وبت نظر قبول نمیکرد
نگی نیومدما
با هــــــــــم و همــــــــراه هـــــــم باشیم!!!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام
بله مدیریت سایت یه مدت کار داشتن با سایتشون
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سکوت .. .
فقط یک سکوت نیست
گاهی بلند ترین فریادها را پاسخ می دهد
گاهی تنهاترین نگاه ها را درمان می کند
گاهی بزرگترین آرزوها را می سازد
و گاهی یک سکوت
بزرگترین آرزوها راخراب می کند
با هــــــــــم و همــــــــراه هـــــــم باشیم!!!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
چه مهمانان بی دردسری هستند
رفتگان
نه به دستی ظرفی را الوده می کنند
و نه به حرفی دلی را آزرده تنها به فاتحه ای قانعند
و اندکی سکوت...
در آرزوی ان روز که دیگران برای من بخوانند
سلام رفیق خوب من واقعا من شرمنده شما شدم باور کن از خودم خجالت کشیدم
وقتی رفیقم برام تعریف کرد نمیدونم چی بگم اما رفیق متاسفانه حالا هستم
رفیق..............................................
سلام دوستِ خوبم
خیلی خوشحالم که برگشتی
امیدوارم روزهات به شادی سپری شه
نــَـمـَــکــ بَـــر زَخمــَم نَپـــــــاش
یادَت باشَـــــــــــــــــــــــد
این نَـــمَـــــکـــ هـــارا از سـَـــرِ سُـــفره ی دِلِ مَـــــن بَــــرداشتی...
سلااااااااااااااااااااااااا م خوبی
بالخره پیدات کردم
وبم هک شده
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ولشکن این ادرس منه
درخدمت دوست خوبمون هستیم
درضمن الان یکم امتحانام فشره دیگه کامنت قشنگ هم ندارم بذارم
بیایی ها بهم سر بزن
سلام محمد جان
جـــدآ؟؟؟
ممنونم پسرِ خوب
منم نبودم چند وقتی
به رویِ چشــــــــــــــــم
عـ ـالمـے בآرمـ בرایــטּ בلـتـטּــگــے
چــقـבر تــازگـے בارב بــرایـم
روزـهـ ـایـے کـه بـه امـیــב آمـבטּ کـسـے
בلـפֿـوش نـیـسـتـم...
و شبـهـ ـایـے کـه از نـیــامـבنـش בلـگـیـ ـر نمـے شـوم...
بـے کـسـے هـم عـ ـالمـے בارב...!!
.همیشه !
مرا در افسون مبهـم یک عشق…
شنـاور کن !
سـر به گوش من بگذار ..!
و آرام بگو :دوستـــــــتــــــــــ دارم….!
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
نفسِ خشمآگینِ مرا
تُند و بریده
در آغوش میفشاری
و من احساس میکنم که رها میشوم
و عشق
مرگِ رهاییبخشِ مرا
از تمامیِ تلخیها
میآکند.
بهشتِ من جنگلِ شوکرانهاست
و شهادتِ مرا پایانی نیست.
---------------
احمد شاملو
همه چیز هست...
همه هستند
و مثل همیشه فقط جای تو خالیست...
پسر به دختر گفت:اعتمادتو به من ثابت کُن...
همان لحظه دختر خود را عریان و لخت مادر زاد کرد...
دختر به پسر:حالا تو اعتمادتو به من ثابت کن...
پسر تمام لباس هایش را تنش کرد...
یادمان باشد وقتی میگوییم تا آخرش هستیم،آخرش بستن کمربندمان نباشد..
صبورانه در انتظارم بمان
هر چیز در زمان خودش رخ می دهد
باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند،
درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند . . .
شادی جون این روزا کم پیدایی نیسی؟قضیه چیه؟
نبودم عزیزم
میام پیشت گلم
من در میان مردمی هستم
که باورشان نمیشود تنهایــــم
میگویند خوش بحالت که خوشحالی
نمی دانند دلیل شاد بودنم باج به آنهاست
برای دوست داشتن مــــــــن
بـــــــــوس
آجی سلام از اینکه این مدت ک نبودم واسم نظر گذاشتی و فراموشمنکردی ممنون
قول یدم از خجالتت دربیام
بووووووووووووووس
بیا آپم
سلام مهسا جان
خواهش میکنم عزیزم
فـــــدات خانومی
منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش...
اشک هایت را با دستای خودت پاک کن
همه رهگذرند
مرسی عزیزم
بعلــــه ما خیلی کم توقع هستیم
من را بهـ بهشتــ راهــ نمیـﬤن بهـ جرم خوﬤکشیــ
امـــا
اونــ פֿـﬤا ڪـﮧ من میبینم حتیــ آتیشــش قشنگهـ
عآطفهــ...
آهـاے "مـُفـردِ مـُذڪـرِ" غـآیـبـــِ مـَטּ ...
"ضـمـیـرِ" لـحـظـہ هـآیـمـ ڪـہ تــو بـآشــے
"قـیـدِ" هـمـ ہ چـیـز رـآ ﻣﮯ زنـمـ (!)
مِـثـل هـَمیـشـﮧ بـَراے تــُو مے نـویـسَـم ..
تــُو بـﮧ نیـتِ هَـر ڪِـﮧ دوسـت دآرے ، بـِخـوآטּ !
مےدانـَم ڪِـﮧ نِمے خـوآنے
مےدانـَم ڪِـﮧ نِمے دانے
حـَتـے مےدانـَم ڪـﮧ گـوش هـَم نِمے دهے !
وَلے مـَـטּ مےدانـَم ڪـﮧ
هـَنـوز هـَمآنـَم ڪـﮧ دوسـتـَت دآشـت ..
اَمـآ
ڪَمے شِـڪَسـتِـﮧ تـَر ..
گآهے دِلنـِوشـتـِﮧ هآیـَم تَـلخُ گـَزَنـدِه مے شـَوَنـد
چـﮧ ڪُنـَم ؟!
دِلـَم پُر اسـت
تــُو بـﮧ دِل نـگـیر ..
سلام شادی جونم وبمو آپ کردم بیا پیشم،ببشخید یه مدت نبودم
ممنون که تو این مدت بم سرمیزدی
سلام سارینا جان
الان میام عزیزم
خواهش میشه
برای عشق گریه کن،اماکسی رابه خاطرعشق به گریه کردن ننداز!! باعشق بازی کن،اماهرگزکسی را با عشق بازی نده!!
دلتنگی بــَـرآے تـــــــو … نــِمـےدآنـم چـِـطـور مـیگـُذَرد …! امــآ بــــرآے مــن … اِنـْگــآر … خَـنـجـَر بـَـر گـَلـویـَم گــُذاشـتـہ انـد … امــآ نـِمـے بُـرنـد
تو چه کم داری؟هیچ
وبا لبخندپوچی به نشانه ی تایید سررا تکان میدهم
اما خود میدانم که هرگاه درون خود رامیکاوم
به یک غم بزرگ میرسم....
وآن غم نبودن توست
من درکنارهمه تورا کم دارم
عـــادَتـــ می کنم
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش ،
به بودن کسی و سپس به نبودنش،
تنها عادت می کنم ...
امـــا فـــــــــراموش نه !
ایـטּ روزهـا آنـقَـבر بُغضـَم سَنگـیـטּ شـُבه
ڪــہ، اَگـَر گـَرבنَـم را هَــم بِزَنے
بــہ جـاے פֿـوטּ
اَشـڪـ میـریـزَב... !
بعضی وقتا نباید باشی باید بری که قدر ادمایه دیگه رو بدونم چون بودنت سدیه دربرابر بقیه من تو رو میبینم وبقیه رو نمیبینم .......برو تا دیدم باز بشه اینجوری راحت ترم .........
هـمه در دنیـا کـسی را دارنــد،بــرای خودشــان
“خــُسـرو” و “شیـــرین” . . . “لیـلی” و “مـَجنــون”
“رامیـن” و “ویـس” . . . “پیــرمــَرد” و “پیرزَن”
“تــو” و “اون” . . .
“مــَن” و “تــَنهـآیی . . .”
موج اگر میدانست ساحل دستش را نمیگیرد…
هرگز برای رسیدن به آن نفس نفس نمیزد….............
امواج زندگی را بپذیر…
حتی اگر تو را به عمق دریا ببرد!
آن ماهی آسوده که بر سطح آبها میبینی…
مرده است!
عشق مثل تِرَک های یک سی دی میمونه
که قلب های مارو به هم پیوند میده
هرگز سعی نکن که اون سی دی رو بشکنی
چون اینکارت ممکنه باعث بشه قلب من هم بشکنه
عشق اقیانوس وسیعی است
که دو ساحل رابه یکدیگر پیوند میدهد
قـــــــُــــــول میـבهـَم
لــام تـا کــام حــَرفـے نـزنـم
فقـط بگـذار از בال تــا میـم بگـویـم
بگذار بگـویـم ڪـﮧ בوستـتــــَـــבارم
دیگـــر لــام تا کـام
حـــرفـے نـمیــزنـم...!!
ساعتها زیر دوش می نشینی به کاشی های حمام خیره می شوی
غذایت را سرد می خوری
ناهارها نصفه شب ، صبحانه را شام!
لباسهایت دیگر به تو نمی آیند ، همه را قیچی می زنی!
ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی!
شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد!
تنهـــــــــــــــائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست.
همه ماهر شده اند
یک نفر هزاران نفر را با هم دوست دارد !
اما من …
ناشیانه
به یک نفر دل میبندم
هزاران بار
به سلامتی تنهایم
که هروقت بهش خیانت کردم
بازم اومد سراغم . . .
کاش به دوران دبستان بازمیگشتیم...
و کاش باز معلمی بود تا موضوع انشا را پای تخته بنویسد
"روزگار خود را چگونه میگذرانید؟"
تا یک دل سیر برای او و برای بچه های کلاس
درد و دل بکنم و بگویم
"که روزگارم در آغوش دیوارهای اتاق تنهاییم تلف شد..."
عـاشـــِـــقــــــــــانه تــــــَــرین غـَــزل استـــــ دستــــــــــــانِ تـــــــــــــو که می پیچـــــــَـــد میــــــــانِ مـــــــــــوهـــآیِ مــــــــــــــَــن
عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده ..
امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ!
و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!
و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست…
و غمــت سـهم ِ مــن!
اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد…
بدان آن هوای دل من است..
که به یادت میوزد…
درد دوری به دلم سنگین است
یاد ایام گذشته به دلم
زنده بادا که چقدر رنگین است..