دعای باران چرا؟
دعای عشق بخوان!!!
این روزها دلها تشنه ترند از زمین...
خدایا کمی عشق ببار...
فراموش کردنت به معجره می ماند؛
وقتی دیوار های خانه هم تو را به یادم می آورند..
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد, پس چرا عاشق نباشم ...?
کاش میدانستم چیست ، آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست . . .
برای من که دلم از سکوت لبریز است
صدای پای تو از دور هم دل انگیز است
سکوت میکنم چون دیگر نمیدانم چه کنم با این دنیا....
بهترین لحظه برایم زمانیست که چشمانم را می بندم و به تو فکر می کنم.
ادامه...
گفتم :اگه من بمیرم برام گریه می کنی؟
گفت :آره.
گفت :اگه من بمیرم برام گریه می کنی؟
گفتم :نه.
گذاشتو رفت.
نگذاشت بگم :اگه تو بمیری منم می میرم.
دخترک تنها
جمعه 17 خردادماه سال 1392 ساعت 11:15 ب.ظ
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییییییی شادی جون فردا امتحان عربی دارم هیچی بلد نیسمممممممممممممممم
تاحالا درب در دنبال معنی درس 7و6بودم از الان باد ازرو کام بخونم چشم دراد وووووووویییییییییییییییییی برام دعا کن پاس کنم این سگ مصبو
من را زیر خاکستر جا گـــــذاشتـــــــی!!!
آهـــــــایـــــــــــــ.. .
با توام…
تــــــــــــــــــــــــ ـو یادتـــــ نـــرود!!!
من به خاطرتــــــــو
آتـــــــش گـــرفته ام….
ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛
گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد !
هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم؛
کـــه دریـــده شـــده ایــــم
نگران شب هایم نباش . . .
تنها نیستم !
بالشم. . .
هق هق سکوتم. . .
قرص هایم . . .
پاکت سیگارم . . .
لرزش دستانم . . .
همه هستن، تنها نیستم . . . !
::
::
تو با او بخواب ، من با دیازپام . . .
تو از او کام بگیر و من از سیگار . . .
من را زیر خاکستر جا گـــــذاشتـــــــی!!!
آهـــــــایـــــــــــــ.. .
با توام…
تــــــــــــــــــــــــ ـو یادتـــــ نـــرود!!!
من به خاطرتــــــــو
آتـــــــش گـــرفته ام….
تمامی نفس نفس ها
اضطرابی که در پس گذر هر ثانیه هست
و چشمانی که همیشه خیره به در
و بودن در انتظار معجزه
و هر لحظه انباشته شدن این احساس
نگاهی سرگردان
دیدن خاطره های اسیر روی دیوار
و باز آه و حسرتی تکراری
فراموشی
عذاب
و مرگ
و باز هم اجبار به ادامه دادن یک مسیر سرد و بی روح
وقتـ_ـی دلتـ_ـنگم
بشـ_ـقاب ها را نمی شـ_ـکنم
شیـ_ـشه ها را نمـ_ـی شکنـ_ـم
غـ_ـرورم را نمـ_ـی شکـ_ـنم
دلـ_ـت را نمـ_ـی شکـ_ـنم
در این دلتنـ_ـگی ها زورم به تتـ_ـها چیزی که میـ_ـرسد ،
این بغض لعنتی است ... !
از این تکرار ساعت ها
از این بیهوده بودن ها
از این بی تاب ماندن ها
از این تردید ها
نیرنگ ها
شک ها
خیانت ها
از این رنگین کمان سرد آدم ها
واز این مرگ باورها و رویاها
پریشانم...
دلم پرواز می خواهد
به جــرم وســـــوســـــــه
چه طعنــــــه ها که نشنیدی حـــــــوا
پس از تـــــــــــو
همه تا توانستند آدم شــــــــــــدند
چه صادقانه حــــوا بودی
و چه ریاکارانه آدمیـــــــــــــم!
گفتم برایت میمیرم
تو خندیدی ولی من،
از همان روز تا کنون دیگر برای خودم زندگی نکردم …
هوای مُردن
بیخ گوش من است
همانجایی که روزی
رد نفسهای تو بود…
مَـטּِ بیـچـاره مُـدت هـاست کَـسـ ـے را مُـخـاطب شـعـرهـایـمـ کَـرده امـ کـه
خـیـلـ ـے وقت است غـایب است !
.
حس میکنم گـــم شده ام . . .
امّا تلخ تر اینکه ، کسی دنبالم هم نمی گردد . . .
.
یک شب یک غریبه میاد میشه همه کَست …
و
یک شب همه کَست میشه یک غریبه …
.
باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم …
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …
باز باید مواظب اشک هایم باشم …
باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم … ”
چه میگویند که یکی بود و یکی نبود ؟!
پس چرا برای من فقط یکی نبود مصداق دارد ؟!
دیشب یهو دلم کودتا کرد…
تو رومیخواست…
سرم رو کردم زیر بالش اروم به دلم گفتم:
خفه شو…!
دوره دموکراسی گذشته میزنم لهت میکنم!
همین که با منت هم هستــی کافیست !
نیستی ات نیست ام می کند . . .
همیشه از این می ترسم که نکند،
جفت من با دیگری جفت شود،
و سهم من فقط جفتک باشد !
دَســــتــــ هــــایــَـــم خــالـــی اَنـــد …
جـایِ خــالــی دَســــتـِـــ تــو را هــــیـــــچ کــَــســ
بــَــرایــَــم پــُــرنــمـــی کــــنــد …
راســــتــــ مــــی گـــُـفــتــــ شـــــامــــلو:
” دَســـــتـــِـــ خـالـی را بـایــَـــد بــَـــر ســَـر کــــوبــیـــد ”
.
من عاشقانه هایم را
روی همین دیوار مجازی می نویسم !
از لج تـو . . .
از لج خـودم . . .
که حاضر نبودیم یک بار
این ها را واقعی به هم بگوییم. . . !
سلام شادی جونم
اپم
سلام سارا جان
الان میـــــــــــــام
سلام همشهری گلم
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
واردات اجناس چینی به چه قیمتی؟
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
گفتم :اگه من بمیرم برام گریه می کنی؟
گفت :آره.
گفت :اگه من بمیرم برام گریه می کنی؟
گفتم :نه.
گذاشتو رفت.
نگذاشت بگم :اگه تو بمیری منم می میرم.
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییییییی شادی جون فردا امتحان عربی دارم هیچی بلد نیسمممممممممممممممم
تاحالا درب در دنبال معنی درس 7و6بودم از الان باد ازرو کام بخونم چشم دراد وووووووویییییییییییییییییی برام دعا کن پاس کنم این سگ مصبو
الهـــــــــــــــــــیD:
من را زیر خاکستر جا گـــــذاشتـــــــی!!!
آهـــــــایـــــــــــــ.. .
با توام…
تــــــــــــــــــــــــ ـو یادتـــــ نـــرود!!!
من به خاطرتــــــــو
آتـــــــش گـــرفته ام….
نقــاش خــــوبی نــــبودم...
..
اما
..
ایــن روزها...
..
به لطـف تــــــــــو...
..
انـــتظار را
..
دیـــدنی میکــشـم
سادهترین کار جهان این است که خود باشی و دشوارترین کارجهان این است که کسی
باشی که دیگران میخواهند
مهم نیست کف پاتو شستی یا نه ؟؟؟
حتی مهم نیست کف پات نرمه یا زبر ...
اما این مهمه :
که وقتی از زندگی کسی رد می شی ؛
رد پای قشنگی
از خودت به یادگار بگذاری... !!!
سلام سرکارررررررررررررر
پس ازین به بعد باس مامانی صداکنمتون یا مادر جون یا عزیز یا.....؟
کدومش؟
ننجون چطوره؟D:
عتقادات هر کسی مثل مسواکه ،
خواهشا تو حلق بقیه نکنین !
ایـــن روزهـــا هــــوا خیلـــی غبـــار آلــــود اســـت؛
گـــرگ را از ســـگ نمــی تـــوان تشخیـــص داد !
هنگـــامـــی گـــرگ را می شنـــاسیـــم؛
کـــه دریـــده شـــده ایــــم
سلام
چرا نظر دهی غیر فعال بود؟
سلام
والا مدیریتِ سایت اینجور تصمیم گرفته بودن
وقتی دستان تو
در دستان من باشد
دست را می بــــازم
حتی اگر تـمـام حـکـم هـای دل
در دسـت من باشد . .
“ زخم ها ” خوب می شوند اما “ خوب شدن ” با “ مثل روز اول شدن ” خیلی فرق داره . . .
کاش میشد مثل یک “ در ” به رفتن و آمدن آدمها عادت کنیم . . .
نگران شب هایم نباش . . .
تنها نیستم !
بالشم. . .
هق هق سکوتم. . .
قرص هایم . . .
پاکت سیگارم . . .
لرزش دستانم . . .
همه هستن، تنها نیستم . . . !
::
::
تو با او بخواب ، من با دیازپام . . .
تو از او کام بگیر و من از سیگار . . .
گاهی که نگاهی به اطرافم می کنم
دیوانه می شوم...
از نگاه هایی که هیچکدام شبیه به نگاه تو نیست...
بغض می کنم
چشمانم را می بندم
و به یاد نگاه های عاشقانه ات
قطره اشکی را روانه ی گونه های خشکیده ام می کنم
من را زیر خاکستر جا گـــــذاشتـــــــی!!!
آهـــــــایـــــــــــــ.. .
با توام…
تــــــــــــــــــــــــ ـو یادتـــــ نـــرود!!!
من به خاطرتــــــــو
آتـــــــش گـــرفته ام….
روزهـــایــی کـــه مـی بینمت، نفســـــم مــی گیـــــــــرد...
و روزهــــایـــــی کـــــه نیستـــــی، دلـــــــــــــــــم...
اما
تـــــــــــــو بـــــاش...!
تحمـــــل اولـــی آســان تـــر است...
توی چشم بعضیها نگاه میکنی میتونی خیلی چیزها بخونی
انگار زیر نویس فارسی داره!!
هی فلانی میدانی؟ میگویند رسم زندگی چنین است...
می آیند... می مانند... عادت می دهند... و میروند
و تو در خود می مانی و تو تنها می مانی
راستی نگفتی رسم تو نیز چنین است؟...
مثل همه ی فلانی ها؟؟؟
تمامی نفس نفس ها
اضطرابی که در پس گذر هر ثانیه هست
و چشمانی که همیشه خیره به در
و بودن در انتظار معجزه
و هر لحظه انباشته شدن این احساس
نگاهی سرگردان
دیدن خاطره های اسیر روی دیوار
و باز آه و حسرتی تکراری
فراموشی
عذاب
و مرگ
و باز هم اجبار به ادامه دادن یک مسیر سرد و بی روح
ادامه دارد... .
خنده ام میگیرد…
وقتی پس از مدتها بی خبری،
بی آنکه سراغی از این دل بگیری…
می گویی دلم برایت تنگ است …
یا دلم را به بازی گرفته ای،
یا معنای واژه ها را خوب نمی دانی ؟
دلتنگی … ارزانی خودت،
من دیگر دلم را به خدا سپرده ام…
وقتـ_ـی دلتـ_ـنگم
بشـ_ـقاب ها را نمی شـ_ـکنم
شیـ_ـشه ها را نمـ_ـی شکنـ_ـم
غـ_ـرورم را نمـ_ـی شکـ_ـنم
دلـ_ـت را نمـ_ـی شکـ_ـنم
در این دلتنـ_ـگی ها زورم به تتـ_ـها چیزی که میـ_ـرسد ،
این بغض لعنتی است ... !
از این تکرار ساعت ها
از این بیهوده بودن ها
از این بی تاب ماندن ها
از این تردید ها
نیرنگ ها
شک ها
خیانت ها
از این رنگین کمان سرد آدم ها
واز این مرگ باورها و رویاها
پریشانم...
دلم پرواز می خواهد
سیرابت کردم از محبت
اما تو
لحظه ای به خود نیاوردی
که من هم گاهی تشنه میشوم
اگه حس می کنی بی من ، پر تردیدی غم داری ...
خودم دلواپست می شم ، تو این احساسُ کم داری ...
اگه حس می کنی بی من ، تو هم محکوم تشویشی ...
چه بی واهمه از فردا ، چه بی منطق تو رد می شی ...
زمین خوردن چه زیباست
اگر هدف بوسیدن خاک پای! مـــــــــادر! باشد
با فنجانی چایی هم ،
میتوان مست شد ...
اگر اویی که باید باشد ، بــــــاشد ...
به جــرم وســـــوســـــــه
چه طعنــــــه ها که نشنیدی حـــــــوا
پس از تـــــــــــو
همه تا توانستند آدم شــــــــــــدند
چه صادقانه حــــوا بودی
و چه ریاکارانه آدمیـــــــــــــم!
سلام شادی جونم خوفی؟؟
ببخشید خبر آپمو بهت ندادم آخه اومدم برات کامنت بذارم ولی نمیشد،ببخشید گلم
سلام مونا جان
ممنونم عزیزم
آره گلم سایت بسته شده بود چند روزی
الان میام خانومم
چــِـهـ خــُـوبْـــ مـیـشُــدْ تـُـــو هــَمـیــــنْ رُوزآ ...
خــُـدآ مـیــُـومــَـد و بـوسـَــمْ مـیــــکـَرْدُ و
بــَعْـدْ مـیـگــُفْـــتْــ:
ایــن چــَـنـْـدْ وَقـْـــتْـ دآشْـتـَـمْ بـآهـــآتــ شـُـوخـــے مـیــــکــَـرْدَمْ...
بــِـبـیـــنـَمْ جــَنــْـبـَــشـو دآرے یـــآ نــَـهـ...
سیگار هایم ؛ بوی خون گرفته این روزها . . .
رگ هایم ؛ بوی دود . . .
!گـﮧ بت گـفـتـم ڪـﮧ سـرنـوشـت بـوده
د!ستـ!نـمـون بد و زشـت بـوده
نـﮧ نڪنــے بــ!ور
نـﮧ ، نـﮧ نڪنـے بـ!ور
!گـﮧ بــت گـفـتـم ڪـﮧ دیـگـﮧ ر!هـے نـیـسـت
פֿــونمون بـے تــو خـ!لـے نـیـســت
نـﮧ نڪنـے بـ!ور
نـﮧ ، نـﮧ نڪنـے بـ!ور
بـــاکسـے کـہــ دوسـتش داریــد ؛
فــیــلم نبـیـنـیـد ! ..
آهــنـگ گـوش نــدهـید ! ..
کـتـاب نـخـوانیـد ! ..
وَ کــلا" خــاطــرـہـ نـسـازیــد ! ..
وقــت نــبـودنــش مے فـہــمـید چـہـ مـےگـویـم ! ..
◄ عطــ‗__‗ــر تنـ ـت روے پیـ ـراهنـ ـم مانده
◄ امـ ـروز بـ ـوئیـ ـدمش عمیــ‗__‗ــق ؛ عمیــ‗__‗ــق
◄ و بـ ـا هـ ـر نفـ ـسم بغضـ ـم را سنگیــ‗__‗ــن تـ ـر کـ ـردم
◄ و بـ ـــہ یـ ـاב اوردم
◄ کـ ــہ בیگـ ـر تنـ ـت سهــ‗__‗ـم دیگـ ـریسـ ـت
◄و غمـ ـت سهــ‗__‗ـم مـ ـن
چــرا نظـراتت بستـه بود ؟ |:
از طرف مدیریتِ سایت بود عزیزم
نشسته ام....
_ کجا؟
کنار همان چاهی که تو برایم کندی....
عمق نامردی ات را اندازه می گیرم !!