دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن
دلخسته

دلخسته

قصه ی دلتنگی های مـن

آخــــــــــرخــط






روزى نبود که به سراغم بیاید و


قبل از سوار شدن به ماشین،


دسته گلى روى صندلى نباشد!


روزى نبود که از صبح که چشم باز میکرد،


قربان صدقه ام نرود!


روزى نبود که تمامِ بى حوصلگیم را به جان نخرد!


روزى نبود پشتم قرصش نباشد!


روزى نبود که خودم را،


خوشبخت ترین آدمِ روىِ زمین تصور نکنم!


فقط یک روز بود که میانِ یک بگو مگوى ساده،


منتِ تمامِ کارهایى که کرده بود را،


سرم گذاشت...


از آن روز به بعد


هر چه خواستم


هر چه جان کَندم،


دیگر نتوانستم دوستَش داشته باشم!






نظرات 409 + ارسال نظر
عمو علی دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 12:06 ق.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

سلام
شب به خیر

ممنون از کامنت های قشنگت

سلام
شب شماهم بخیر
خواهشات

عمو علی یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 10:59 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

از صلح می‌گویند یا از جنگ می‌خوانند؟!

دیوانه‌ها آواز بی‌آهنگ می‌خوانند

گاهی قناریها اگر در باغ هم باشند

مانند مرغان قفس دلتنگ می‌خوانند

کنج قفس می‌میرم و این خلق بازرگان

چون قصه‌ها مرگ مرا نیرنگ می‌دانند

سنگم به بدنامی زنند اکنون ولی روزی

نام مرا با اشک روی سنگ می‌خوانند

این ماهی افتاده در تنگ تماشا را

پس کی به آن دریای آبی‌رنگ می‌خوانند



فاضل نظری [گل]

عمو علی یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 10:58 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!

فاضل نظری[گل]

عمو علی یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 08:03 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

[نیشخند][نیشخند] مزاحم وبلاگم خوشگله ؟ [نیشخند][نیشخند]

بله خیلی بانمکه

عمو علی یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 08:01 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

شرمنده ام به جان دل بی قرار تو


شرمنده ی محبت دیوانه وار تو



خشکیده بود و زرد دلم پا به پای مهر


اما چه ها نمی کند این نوبهار تو!



صد بار رفته بوده ام از کوچه ی شما


پایم نمی گرفت اگر چشم هار تو



حتا خود خدا هم اگر واسطه شود


خارج نمی شوم به خدا از مدار تو



چیز زیادی از تو نمی خواهم ای درخت


ای شهره ی زمین و زمان برگ و بار تو


بعد دو سال بیل زدن در هوای عشق


یک خواب نیم ساعته در سایه سار تو

عمو علی یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 07:58 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

تنگ

تنگ تو که باشد،

دریا هم غبطه ی مرا می خورد

عمو علی یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 07:58 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

آهوی من!

موسیقی نگاه تو که باشد،

شیرها هم باله می رقصند [گل]

عمو علی یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 06:09 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

من از روزی که دلبستم به چشمان تو میدیدم
که چشمان تو می افتند دنبال دلی دیگر
به هرکس دل ببندم بعد از این خود نیز میدانم
به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر
من از آغاز در خاکم ، نمی از عشق می بینم
مرا میساختند ای کاش ، از آب و گلی دیگر
طوافم لحظه ی دیدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر
به دنبال کسی جا مانده از پرواز میگردم
مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر
به دریا میزنم شاید به سوی ساحلی دیگر
مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر …

عمو علی یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 06:08 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

تو را چه نام دهم من ، فرشته یا که پری ؟
برای من تو خدایی دمیده در بشری
تو میرسی و دلم را تلاش بیهوده ست
نمی شود که نبازم ، نمی شود نبری
اگر تو عیب مرا هم نشان دهی غم نیست
که مثل آینه ها صادقانه مینگری
هنوز بعد تو سرگرم خاطرات توام
تو ای ستاره چه دنباله دار می گذری
برای با تو نشستن اگرچه من هیچم
برای بودن با من تو بهترین نفری
به بوی زلف تو از خویش می روم بی شک
شبی دوباره اگر شانه ای به مو ببری
تو مثل رودی و من مثل شاخه ای خشکم
خوشم به بودن با تو ، خوشم به دربدری
“احسان اکابری”

عمو علی یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 06:07 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

سلام و درود

درود بر شما

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 08:04 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

رد دارد به کسی غیر خودم رو بزنی
جلوی من بنشینی و دم از او بزنی
پیش من مندرس و کهنه بگردی اما
پیش او عطر گرانقیمت خوشبو بزنی
از چپ و راست به من پیله کنی اما باز
وقت پروانگی ات خدعه و نارو بزنی
مثل یک توده ای از گرد و غبار بسیار
از دلت عشق مرا یک تنه جارو بزنی
یا که در ساحل امن دل یک بیگانه
بعد طوفان شدن زندگی پهلو بزنی

#سجاد_صادقی [گل]

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 08:01 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

شـروع هر کــار خــوب بــا نــام و یـاد خـداســت

همـــان خــدای زیـــبا که داد به ما این کــلاس
بارون مــیاد ریـز ریـز تـو دشـت پــاک و تــمیز
ســلام من به شــما شــکوفــه های عــزیـز
غنـچه های قشـنگم بــچــه هـای زرنگـــــم
امیدوارم خوب باشید همیشه محبوب باشید
بازی کــنید بخـــندید در روی غــــــــم ببندید

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 03:23 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام

ممنون از حضورت

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️






❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام

ممنون از حضورت

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️






❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام

ممنون از حضورت

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️





❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام

ممنون از حضورت

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️






❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام

ممنون از حضورت

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

************
سلام
خواهش میشه
************


***********
سلام
خواهش میشه
************


************
سلام
خواهش میشه
***********


************
سلام
خواهش میشه
************

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 12:21 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

سلام بر همشهری عزیز و گلم

ممنون از حضور و کامنت های قشنگت

روز خوبی داشته باشید

در پناه حق

سلام برشما عموی مهربان
خواهش میشه وظیفست
همچنین

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 12:20 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

شب امّا برای من است،

وقتی فکر می‌کنم این‌وقتِ شب مگر چندنفر بیدارند؟

و از میان آنان‌که بیدارند

مگر چندنفر به تو فکر می‌کنند؟

و از میان آنان‌که که بیدارند و به تو فکر می‌کنند،

مگر چندنفر می‌توانند

صبح فردا شماره‌ات را بگیرند

و این‌شعر را برایت بخوانند؟



لیلا کردبچه

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 12:16 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

هربار به تو فکر می‌کنم

یکی از دکمه‌هایم شل می‌شود

انقراض آغوشم یک‌نسل به تأخیر می‌افتد

و چیزی به نبضم اضافه می‌شود

که در شعرهایم نمی‌گنجد



کافی‌ست تورا به نام بخوانم

تا ببینی لکنت، عاشقانه‌ترینِ لهجه‌هاست

و چگونه لرزش لب‌های من دنیا را به حاشیه می‌بَرد



دوستت دارم

با تمام واژه‌هایی‌که در گلویم گیرکرده‌اند

و تمام هجاهای غمگینی‌که به‌خاطر تو شعر می‌شوند



دوستت دارم با صدای بلند

دوستت دارم با صدای آهسته

دوستت دارم

و خواستن تو جنینی‌ست در من

که نه سقط می‌شود،

نه به دنیا می‌آید.



لیلا کردبچه [گل]

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 12:15 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

اردلان سرفراز

وقتی میای صدای پات
از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور
که از همه دنیا میاد


تا وقتی که در وا میشه
لحظه ی دیدن می رسه
هر چی که جاده س رو زمین
به سینه ی من می رسه ، آه


ای که تویی همه کسم
بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم
به هر چی می خوام می رسم
به هر چی می خوام می رسم


وقتی تو نیستی قلبمو
واسه کی تکرار بکنم
گل های خواب آلوده رو
واسه کی بیدار بکنم
واسه کبوترای عشق
دست کی دونه بپاشیم

مگه تن من می تونه
بدون تو زنده باشه
ای که تویی همه کسم
بی تو می گیره نفسم


اگه تو رو داشته باشم
به هر چی می خوام می رسم
به هر چی می خوام می رسم
عزیز ترین سوغاتیه
غبار پیراهن تو
عمر دوباه ی منه
دیدن و بوییدن تو


نه من تو رو واسه خودم
نه از سر هوس می خوام
عمر دوباره ی منی
تو رو واسه نفس می خوام
ای که تویی همه کسم
بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم
به هر چی می خوام می رسم
به هر چی می خوام می رسم
وقتی میای صدای پات
از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور
که از همه دنیا میاد


تا وقتی که در وا میشه
لحظه ی دیدن می رسه
هر چی که جاده س رو زمین
به سینه ی من می رسه ، آه
ای که تویی همه کسم
بی تو می گیره نفسم
اگه تو رو داشته باشم
به هر چی می خوام می رسم



اردلان سرفراز

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 12:14 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

منو جون پناه خودت کن برو ، بذار پای این آرزو وایستم
به هر کی بهم گفت ازت رد شده ، قسم می خورم من خودم خواستم

منُ جون پناه خودت کن برو ، من از زخم هایی که خوردم پُرم
تو باید از این پله بالا بری ، تو بالا نری من زمین می خورم

درست لحظه ای که تو باید بری ، اسیر یه احساس مبهم شدیم
ببین بعد یک عمر پرپر زدن ، چه جای بدی عاشق هم شدیم

برای تو مردن شده آرزوم ، یه حقی که من دارم از زندگیم
نگاه کن تو این برزخ لعنتی ، چه مرگی طلبکارم از زندگیم

به هرجا رسیدم به عشق تو بود ، کنار تو هرچی بگی داشتم
ببین پای تاوان عشقم به تو ، عجب حسرتی تو دلم کاشتم

اگه فکر احساسمونی برو ، اگه عاشق هردومونی برو
تو این نقطه از زندگی مرگ هم ، نمی تونه از من بگیره تو رو …

نام آهنگ : تاوان
ترانه سرا : روزبه بمانی

خواننده : احسان خواجه امیری [گل]

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 12:12 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

اهل باران،اهل دریا
اهل اندوه غروبیم
از دیار شعروشرجی
ازکویروازجنوبیم

از کویر صاف وساده
ازجنوب خردوخسته
سرو آزادی تکیده
بال پروازی شکسته

خسته ایم اما نه خاموش
شاعر دریاودردیم
مرد مردستان بندر
مردمیدان نبردیم

روز عشق وآتش وخون
مردی مردانه ماییم
بادل خسته دلیریم
بالب بسته صداییم

اهل خاک تشنه اما
دل به دل دریاترینیم
باصداقت همصداییم
باسخاوت همنشینیم

همنشین ماه ودریا
هم هوای بوی شرجی
شروه خوان بغض بندر
آشنای بوی شرجی


ترانه سرا : اهورا ایمان

خواننده : ناصر عبداللهی [گل]

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 12:11 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

ترانه “قرار بیقراران”تیتراژ برنامه قراربیقراران :

عاشقی دوباره گل کرد توو هوای شهر باران
آسمون داره می باره تا قرار بی قراران

کوثر و زمزم و تسنیم جلوه هایی از بهشته
هرکسی اهل خدا بود می شه بهتر از فرشته

عاشقا روزه می گیرن به هوای دیدن یار
زیر لب دعا می خونن توی لحظه های افطار

کار و بار مهربونی سکه می شه مثل خورشید
توی هرآیه روشن می شه عاشقی رو فهمید

عاشقی دوباره گل کرد تو هوای شهر باران
آسمون داره می باره تا قرار بی قراران

عاشقا روزه می گیرن به هوای دیدن یار
زیر لب دعا می خونن توی لحظه های افطار

کار و بار مهربونی سکه می شه مثل خورشید
توی هرآیه ی روشن ، می شه عاشقی رو فهمید

*شاعر : شهاب گودرزی
*خواننده: مجتبی مصری ،امیدرمضانی [گل]

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 12:09 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

آخ دلم هیشکی کنارت نیست، سرکن با خودت
زیر و رو شو، دنیا رو زیر و زبر کن با خودت
وقتی می‌بینی خودت داره کلافت می‌کنه
ازخودت پاشو، خودت باش و سفر کن باخودت



هر زمستون پیش از این که ریشه پابندت کنه
شاخه‌تو بردار و تمرین تبر کن با خودت
یا بساز و دونه دونه مرگ برگات‌و ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعله‌ور کن با خودت

سر بچرخونی مسیر روبه‌روتو باختی
از پل تردید با قلبت گذر کن با خودت
تنها موندی با خودت، با دشمنت، با دوستت
آخ دلم هیشکی کنارت نیست، سرکن با خودت

هر زمستون پیش از این که ریشه پابندت کنه
شاخه‌تو بردار و تمرین تبر کن با خودت
یا بساز و دونه دونه مرگ برگات‌و ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعله‌ور کن با خودت

ترانه ‌سرا: محمد زارعی[گل]

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 12:02 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

چشم من! بیا منو یاری بکن
گونه‌هام خشکیده شد، کاری بکن!
غیر گریه مگه کاری می‌شه کرد؟
کاری از ما نمیاد، زاری بکن!



اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه می‌خواد!

هرچی دریا رو زمین داره خدا
با تموم ابرای آسمونا

کاشکی می‌داد همه رو به چشم من
تا چشام به حال من گریه کنن!

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه می‌خواد!

قصه‌ی گذشته‌های خوب من
خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن

حالا باید سر رو زانو بذارم
تا قیامت اشک حسرت ببارم

دل هیشکی مثل من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا که گریه دوای دردمه
چرا چشمم اشکشو کم میاره؟

خورشید روشن ما رو دزدیدن
زیر اون ابرای سنگین کشیدن!

همه جا رنگ سیاه ماتمه
فرصت موندنمون خیلی کمه!

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه می‌خواد!

سرنوشت چشاش کوره، نمی‌بینه!
زخم خنجرش می‌مونه تو سینه
لب بسته، سینه‌ی غرق به خون
قصه‌ی موندن آدم همینه

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه می‌خواد!

اردلان سرفراز [گل]

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 12:00 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

در فصل بارش سنگ همچو ایینه بمان

بر جان دشت تشنه بنویس از عطر بهاران

در انتظار فردا شب را سحر کن

با کوله باری از نور از شب گذر کن

سر مست و عاشقانه در خود نظر کن

بشکن در قفس را از تن رها شو

درمان درد دردمندان را دوا شو

از خود دمی بیرون آ

محو خدا شو

خورشیدی در جان تو پنهان است

دریا از یاد تو پریشان است

عاشق شو زیرا عاشق انسان است

خورشیدی در جان تو پنهان است

دریا از یاد تو پریشان است

عاشق شو زیرا عاشق انسان است

دنیا در چشم عاشق نفسی است

بی عشق عالم قفسی است

ازاد از بند و دام قفس شو

با عشق همنفس شو

در انتظار فردا شب را سحر کن

با کوله باری از نور از شب گذر کن

سر مست و عاشقانه در خود نظر کن

بشکن در قفس را از تن رها شو

درمان درد دردمندان را دوا شو

از خود دمی بیرون آ

محو خدا شو

خورشیدی در جان تو پنهان است

دریا از یاد تو پریشان است

عاشق شو زیرا عاشق انسان است



خواننده : سالار عقیلی

شاعر : عبدالجواد موسوی

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:59 ق.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

پشت این پنجره ها وقتی بارون میباره
وقتی آهسته غروب ، تو خونه پا میذاره


وقتی هر لحظه نسیم ،توی باغچه ها میاد
توی خاک گلدونا، بذر حسرت میکاره


وقتی شبنم میشینه ، رو غبار جاده ها
وقتی هر خاطره ای تورو یادم میاره


وقتی توی آینه، خودمو گم میکنم
میدونم که لحظه هام ، رنگ آبی نداره


تازه احساس میکنم که چشام بارونیه
پشت این پنجره ها داره بارون میباره


تازه احساس میکنم که چشام بارونیه
پشت این پنجره ها داره بارون میباره



شاعر : نسرین جعفری

خواننده : ناصر عبداللهی

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:57 ق.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:43 ق.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد

فریبنده زاد و فریبا بمیرد


شب مرگ تنها نشیند به موجی

رود گوشه ای دور و تنها بمیرد



در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب

که خود در میان غزل ها بمیرد


گروهی بر آنند که این مرغ شیدا

کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد


شب مرگ از بیم آنجا شتابد

که از مرگ غافل شود تا بمیرد



من این نکته گیرم که باور نکردم

ندیدم که قویی به صحرا بمیرد


چو روزی ز آغوش دریا برآمد

شبی هم در آغوش دریا بمیرد


تو دریای من بودی آغوش باز کن

که می خواهد این قوی زیبا بمیرد



شاعر : مهدی حمیدی شیرازی

خواننده : عباس مهر پویا

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:42 ق.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

متن اهنگ مادر حبیب محبیان :

مادر .. بی تو تنها و غریبم

اتاق خالی ام بی تو چه سرده

مادر

مادر خوب و قشنگم

بدون تو دل من پر درده

فضای خونه بی بوی تو هیچه

صدای تو هنوز اینجا می پیچه

مادر … مادر

هنوزم تو دلم

تموم قصه هات

جوونه

خاله سوسکه دیگه

شعر آشتی مثه

قدیما نمی خونه

مادر …

مادر

شبا باصدای

لالایی های تو خوابیدم

لالایی

مادرم

حالا نوبت توست

تو بخواب امیدم

مادر … مادر

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:40 ق.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

برون شو ای غم از سینه که لطف یار می‌آید

تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می‌آید

نگویم یار را شادی که از شادی گذشتست او

مرا از فرط عشق او ز شادی عار می‌آید

مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید

که کفر از شرم یار من مسلمان وار می‌آید

برو ای شکر کاین نعمت ز حد شکر بیرون شد

نخواهم صبر گر چه او گهی هم کار می‌آید

روید ای جمله صورت‌ها که صورت‌های نو آمد

علم هاتان نگون گردد که آن بسیار می‌آید

مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید

که کفر از شرم یار من مسلمان وار می‌آید

در و دیوار این سینه همی‌درد ز انبوهی

که اندر در نمی‌گنجد پس از دیوار می‌آید

مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید

که کفر از شرم یار من مسلمان وار می‌آید



شعر از : حضرت مولانا

خواننده : چنگیز حبیبیان

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:30 ق.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

گنجینه ی بهترین شعرها
صفحه اصلی | آرشیو شاعر ها | مطالب داااغ | عناوین مطالب | ارتباط با مدیرسایت | پروفایل | مطالب گلچــــین |
درباره وب

" به نامش و در پناهش "

temenna.blogfa.com

بهترین متن ها ، اشعار ،حکایات ، سخنان بزرگان ، جملات حکیمانه ، جملات ، مفهومی ، مغز دار ، sms ، اس ام اس، شعر های زیبا ، متن برای بیو ، متن زیبا برای بیو ، دل نوشته ، مطالب فلسفی ، طنز ، متن های تیکه دار، عکس نوشته ، انجمن ادبی ، مشاعره ، متن غمگین، متن ادبی، متن عاشقانه ، کانال شعر ، شعر عاشقانه ، شعر مناسبتی، غزل ، دوبیتی ، رباعی ، مثنوی ، شعر نو، سپید ، قصیده زندگی نامه شاعران نویسندگان و بزرگان ادب ، و ....

جهت ارتباط با مدیریت وبسایت با آیدی های زیر درتماس باشید:

(این وبلاگ با رنکینگ و آمار بازدید عالی ،به فروش میرسد)

آیدی تلگرام bermudam@
اینستاگرام kabiri99
✾لینک های مفید✾
کمــــــونک (✴ آموزش هنر معرق کاری ✴)

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:30 ق.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

شرمنده‌ام که همت آهو نداشتم

شصت و سه سال راه به این سو نداشتم

اقرار می‌کنم که من این های و هوی گنگ -

ها داشتم همیشه ولی هو نداشتم

جسمی معطر از نفسی گاه داشتم

روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم

فانوس بخت گم‌شدگان همیشه‌ام

حتی برای دیدن خود سو نداشتم

وایا به من که با همه ی هم زبانی‌ام

در خانواده نیز دعاگو نداشتم

شعرم صراحتی‌ست دل‌آزار، راستش

راهی به این زمانه‌ی نه تو نداشتم

نیشم همیشه بیشتر از نوش بوده است

باور نمی‌کنید که کندو نداشتم؟!

می‌شد که بندگی کنم و زندگی کنم

اما من اعتقاد به تابو نداشتم

آقا شما که از همه‌کس باخبرترید

من جز سری نهاده به زانو نداشتم

خوانده و یا نخوانده به پابوس آمدم؟

دیگر سوال دیگری از او نداشتم

محمد علی بهمنی

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 10:32 ق.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

ساکت شو و عبور کن از خاطرات خوب

کاری نکن که عشق بفهمد شکسته ای

پارو بزن، خیال کند دور میشوی

نگذار بشنوند که در گِل نشسته ای

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 10:29 ق.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

ای که مهتاب رخت سایه بی افکنده به ماه
دل ما بر دل تو سخت ارادت دارد

می شود گاه بیایی و به ما سر بزنی
چون نگاه تو بهشت است سخاوت دارد

درپی چشمه ی احساسم وحیران توام
دیدن روی تو از دور غرامت دارد

خسته در راه کویر و پی نامی زتو ام
کاش بودی که تنم قصد خیانت دارد

تو بگو یاور من فلسفه ی دوری خود
ورنه جبریست نبود تو که طاقت دارد؟

آسمان دل من ابری بی حوصله شد
تا تو فریاد زدی عقل شهامت دارد

آنچنان روز وشبم را گره ی کور زدی
که اگر باز کنم باز خسارت دارد...

تا کجا سوی تو آیم تو چرا دور روی
مگراین دشت پر از خار سیاحت دارد

شعله ی عشق پس ازمرگ نگردد خاموش
این چراغی ست که در قلب تو قدرت دارد

ای "سراچه" بکش این رنج که در پایانش
چون ببینی که خدا در تو عمارت دارد...

"علی غفاری(سراچه)"

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 10:27 ق.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

پرم از شوق آغوش تو و ... بد می شود اما
تو را بوسیدن و... نقض نجابت می شود اما

تمام روز می خواهم فراموشش کنم افسوس
خیالش دم به دم از خاطرم رد می شود اما

اوایل گاه گاهی بود این طغیان آتشناک
اخیرا لعنتی یکریز و ممتد می شود اما

خیال بوسه ات صد بار تا حالا مرا می کشت
هوای بار دیگر دیدنت سد می شود اما

دلم روزی هزاران بار توبه می کند از عشق
شب از افسون گیسوی تو مرتد می شود اما

زدم فالی که آغوشت پناهم می شود ایا
بنازم خواجه حافظ را خوش آمد می شود اما...

"کمال الدین علاءالدینی شور مستی"

عمو علی جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 10:26 ق.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

سلام

لایق وفا باشی او جفا کند سخت است
مثل یک غریبه اگر با تو تا کند سخت است

مست دیدنش بشوی، غرق بوسه اش بکنی
او برای یک لبخند پا به پا کند سخت است

اسم کوچکش دایم ذکر هر شبت باشد
او به نام فامیل ت اکتفا کند سخت است

عاشقی که زوری نیست، چاره غیر دوری نیست
او برای این دوری هی دعا کند سخت است...


نازنین مرادی [گل]

زهرا پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 07:49 ب.ظ http://newhearts.blogsky.com

شادی دلم میخواد یه پستی بزارم وقت نمیشه...
کلی حرفرموند تو گلوم که تاریخ مصرفش تموم شد‌...

بزاااااااااار حتما من مشتاق شنیدن حرفاتم عزیزم

هنرمند پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 01:51 ب.ظ http://www.honar5556.blogfa.com

سلام وعرض ادب

شماها فرشته هستین

ماهم از فرشتگان کمک می خواهیم

خداوکیلی شرایط بسیار سخت است

6037691591878723

بانک صادرات

بنام هنرمند(یدالله ویسمرادی)

عمو علی چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 09:30 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

#ﻏﺰﻝ_ﭘﻨﺠﺮﻩ_6_ساله_شد!
تقدیم به مادر مهربانم. مادری که به قول جورج هربرت "به صد استاد و آموزگار می‌ارزد"

بهت و غروب و خلسه ی کشدارِ پنجره
لعنت بر این هوای دل آزارِ پنجره

باران و هق هقی که فضا را گرفته است
فریاد میزند دلِ ﺍﻓﮕﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ

پشت حصار فاصله ها گریه میکنم
شاهد همین دو دیده ی نمدار ﭘﻨﺠﺮﻩ!

ﻣﺎﺩﺭ! ﻛﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﻡ ﺷﻌﺮ ﻣﻲ ﺷﻮی
در دفتر طراوت ﺍﺷﻌﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ

از تو به ماه و آیینه ها حرف میزنم
تا صبح از دریچه ی بیدار پنجره

دلگیرم از تهاجم اندوه یاد ها
خوشحالم از محبت بسیار پنجره

چشمانِ ﭼﺎﺭِ آینه شد بیقرارِ تو
مادر، ﺑﻴﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﻪ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ!...

#ﻓﺮﺩﻭﺱ_ﺍﻋﻈﻢ
#غزل_پنجره
#غربت
#غزل_معاصر_تاجیکستان

عمو علی چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 09:26 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان بی‌پایان در نوسان بود:
می‌آمد، می‌رفت.
می‌آمد، می‌رفت.
و من روی شن‌های روشن بیابان
تصویر خواب کوتاهم را می‌کشیدم،
خوابی که گرمی دوزخ را نوشیده بود
و در هوایش زندگی‌ام آب شد.
خوابی که چون پایان یافت
من به پایان خودم رسیدم.
من تصویر خوابم را می‌کشیدم
و چشمانم نوسان لنگر ساعت را در بهت خودش گم کرده بود.
چه‌گونه می‌شد در رگ‌های بی‌فضای این تصویر
همه گرمی خواب دوشین را ریخت؟
تصویرم را کشیدم
چیزی گم شده بود.
روی خودم خم شد:
حفرهٔی در هستی من دهان گشود.
سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان بی‌پایان در نوسان بود
و من کنار تصویر زنده خوابم بودم.
تصویری که رگ‌هایش در ابدیت می‌تپید
و ریشه نگاهم در تار و پودش می‌سوخت.
این‌بار
هنگامی که سایه لنگر ساعت
از روی تصویر جان گرفته من گذشت
بر شن‌های روشن بیابان چیزی نبود.
فریاد زدم:
تصویر را باز ده!
و صدایم چون مشتی غبار فرو نشست.
سایه دراز لنگر ساعت
روی بیابان بی‌پایان در نوسان بود:
می‌آمد، می‌رفت.
می‌آمد، می‌رفت.
و نگاه انسانی به دنبالش می‌دوید.
از : سهراب سپهری

عمو علی چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 09:24 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

شب آرامی بود

میروم در ایوان، تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید، هدیه‌اش داد به من

خواهرم تکه‌ی نانی آورد، آمد آنجا

لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند، و مرا برد به آرامش زیبای یقین

با خودم می‌گفتم:

زندگی، راز بزرگیست که در ما جاریست

زندگی فاصله‌ی آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست

زندگی، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی، که به هنگام ورود آمده‌ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می‌گردد؟

هیچ!!!

زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره‌ها می‌ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله‌ی گرمی امید تورا خواهد کشت

زندگی درک همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان

فردایی است، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با، امید است

زندگی یاد غریبی است، که در سینه‌ی خاک

به جا می‌ماند

زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه‌ی برگ

زندگی، خاطر یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشه‌ی ماهی، در تنگ

زندگی ترجمه‌ی روشن خاک است، در آیینه‌‌‌ی عشق

زندگی، فهم نفهمیدن‌هاست

زندگی، پنجره‌ای باز به دنیای وجود

تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست

آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنچره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پرمهر نسیم

پرده از ساحت دل برگیریم

روبه این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندیست

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

چای مادر، که مرا گرم نمود

نان خواهر که به ماهی‌ها داد

زندگی شاید آن لبخندیست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه‌ی پاک حیاتست، میان دو سکوت

زندگی، خاطره‌ی آمدن و رفتن ماست

لحظه‌ی آمدن و رفتن ما تنهاییست

من دلم می‌خواهد

قدر این خاطره را دریابیم

سهراب سپهری

عمو علی چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 09:24 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

سلام و درود

تشکر از حضور قشنگت

عمو علی سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:18 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

آدم هایی هستند، که هر وقت به آنها می رسی،

احساس می کنی ای کاش زودتر ملاقاتشان می کردی ...

از بس که برایت آشنا هستند ...

اینقدر خودشان هستند ...

که تو را وادار می کنند خودت باشی ...

عمو علی سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 11:18 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

سلام و درود

فراوااااااااااااان

سلام و درود برشما عموی وب

زهرا سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 07:46 ب.ظ http://newhearts.blogsky.com

سلام شادی جونم. اره دارم نصب کردم... میام بت پیام میدم

منتظرتم عزیزم

زهرا سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 05:08 ب.ظ http://newhearts.blogsky.com

سلام شادی جونم. چقدر جالب که هردوتامون به یه چیز فکر کردیم. منم مشتاق دیدارتم

سلام عزیزکم
تلگرام داری بریم اونجا؟

هنرمند سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 07:05 ق.ظ http://www.honar5556.blogfa.com

سلام وعرض ادب

شماها فرشته هستین

ماهم از فرشتگان کمک می خواهیم

خداوکیلی شرایط بسیار سخت است

6037691591878723

بانک صادرات

بنام هنرمند(یدالله ویسمرادی)

سلام دوست عزیز

عمو علی دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 09:45 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

مثل سیگار بگیرانم و خاکستر کن

هر چه با من همه کردند از آن بدتر کن

مثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز

مثل سیگار تمامم کن و دورم انداز

من خرابم بنشین،زحمت آوار نکش

نفست باز گرفت،این همه سیگار نکش
***

آن به هر لحظه ی تب دار تو پیوند، منم

آنقدر داغ به جانم ،که دماوند منم

***

خنده های نمکینت،تب دریاچه ی قم

بغض هایت رقمی سردتر از قرنِ اتم

***

همه شهر مهیاست مبادا که تو را

آتش معرکه بالاست مبادا که تو را

این جماعت همه گرگند مبادا که تو را

پی یک شام بزرگند مبادا که تو را

دانه و دام زیاد است مبادا که تو را

مرد بد نام زیاد است مبادا که تو را

پشت دیوار نشسته اند مبادا که تو را

نا نجیبان همه هستند مبادا که تو را

تا مبادا که تورا باز مبادا که تو را

پرده بر پنجره انداز مبادا که تو را


علیرضا آذر [گل]

عمو علی دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 09:43 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

درماندگی یعنی که فهمیدم

وقتی کنارم روسری داری

یک تار مو از گیسوانت را

در رخت خواب دیگری داری!


علیرضا آذر

عمو علی دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 09:43 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

سلام و ارادت

و تشکر از حضور قشنگت

سلامو درود برعموی گرامی
خواهش میشه وظیفست

عمو علی یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 10:42 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

گفتنی ها را گفتم حرف ناگفته نمانده است

بگذار جدا شویم که عشقی بین ما نمانده است

عشق،محبت،عاطفه، عشق دیگر چیست

انسانیت ، مرام ، مروت ، نمانده است

قلبم به زیر پای تو بودو می خندیدی

افسوس نمی خورم که قلبی نمانده است

قبل از گذشتن از من مرا خورد کردی

باشد برو که دیگر وجودی نمانده است

این چند صبا ء که با تو بودم صدافسوس

افسوسم از این بابت است که فرصت نمانده است

جانم به جان تو بسته بود نفسهایم

ای وای من که برایم جانی نمانده است

ازشوق دیدن تو آفتاب می شدم

آفتاب غروب کرد،شوقی نمانده است

کاش دستم به تو می رسید برای انتقام

چه کنم برایم دستی نمانده است

ای روزگار که همیشه ناسازگار بودی

دیگه کسی با تو سازگار نمانده است

کاش لحظه ای می نگریستی به اعمالت

بشتاب که برای جبران فرصت نمانده است

بخشیدن یا نبخشیدنم دیگر چه سود

بخشش زه قلب است و قلبی نمانده است.

[گل]

عمو علی یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 10:39 ب.ظ http://akbarforghani.blogfa.com/

در حال دوست داشتن توام

مثل ...

چادر نماز بی بی به عبادتش!

مثل ...

شعر به چشم هایت!

مثل ...

دوستت دارم به لبهایم!

مثل ...

نفس به اسمت!

نه!

مثل اسمت به نفسم!



"حامد نیازی"

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد