روزى نبود که به سراغم بیاید و
قبل از سوار شدن به ماشین،
دسته گلى روى صندلى نباشد!
روزى نبود که از صبح که چشم باز میکرد،
قربان صدقه ام نرود!
روزى نبود که تمامِ بى حوصلگیم را به جان نخرد!
روزى نبود پشتم قرصش نباشد!
روزى نبود که خودم را،
خوشبخت ترین آدمِ روىِ زمین تصور نکنم!
فقط یک روز بود که میانِ یک بگو مگوى ساده،
منتِ تمامِ کارهایى که کرده بود را،
سرم گذاشت...
از آن روز به بعد
هر چه خواستم
هر چه جان کَندم،
دیگر نتوانستم دوستَش داشته باشم!
چون بلبل مست راه در بستان یافت
روی گل و جام باده را خندان یافت
آمد به زبان حال در گوشم گفت
دریاب که عمر رفته را نتوان یافت
عمری به بوی یاری کردیم انتظاری
زان انتظار ما را نگشود هیچ کاری
از دولت وصالش حاصل نشد مرادی
وز محنت فراقش بر دل بماند باری
هر دم غم فراقش بر دل نهاد باری
هر لحظه دست هجرش در دل شکست خاری
ای زلف تو کمندی ، ابروی تو کمانی
وی قامت تو سروی ، وی روی تو بهاری
دانم که فارغی تو از حال و درد سعدی
کو را در انتظارت خون شد دو دیده باری
دریاب عاشقان را کافزون کند صفا را
بشنو تو این سخن را کاین یادگار داری !
.
.
کس نشد پیدا که در بزمت مرا یاد آورد
مشت خاکم را مگر در درگهت باد آورد
یک رفیق دستگیری در جهان پیدا نشد
تا به پای قصر شیرین نعش فرهاد آورد
در دل خوبان نمی بخشد اثر آیا چرا
سنگ را آه و فغان من به فریاد آورد
آرزوی مرغ دل زین شیوه حیرانم که چیست
تیر خون آلود خود را نزد صیاد آورد
کیست تا از روی غمخواری در این دشت جنون
بهر دست و پای من زنجیر فولاد آورد
عشقری از روی علم و فن نمیسازد غزل
اینقدر مضمون نو طبع خداداد آورد
.
.
می رود ارابه ی فرسوده ای لنگان
می کشد ارابه را اسبی نحیف و مردنی در شب
آن طرف ، شهری غبارآلود
پشت گاری سطلی آویزان ، پر از خالی
خفته گاریچی ، مگس ها این ور و آن ور
پشت گاری جمله ای : “بر چشم بد لعنت”
فرستنده : چراغی
ناز کن تا روز و شب غرق تمنایت شوم
تا قیامت شاعر چشمان زیبایت شوم
از ازل زیباترین تصویر دنیا بوده ای
کاش میشد تا ابد محو تماشایت شوم
دوست دارم لحظه ای که دل به دریا می زنم
قایقم را بشکنی تا غرق دریایت شوم !
سهیل
یادمان باشد که هیچ تلاشی حتی اندک، بینتیجه نمیماند.
یادمان باشد شکستها در عین دردناکی، درسهایی آموزنده هستند.
یادمان باشد تمرکز بر اهداف آینده با خیالپردازی فرق دارد.
یادمان باشد تا زمانیکه خدا در کنارمان است، تنها نیستیم.
یادمان باشد شوخطبعی با مسخره کردن فرق دارد.
یادمان باشد برای بهترین بودن، تلاش و اراده قوی لازم است.
یادمان باشد برای استفاده از فرصتهای خوب باید خود، به سراغشان برویم.
یادمان باشد بیهدف زندگی کردن، دشمن اصلی موفقیت است.
شب بود
و سکوت ِماه
در چشمانم اما نور
بیداد میکرد
ازمردمک هایم
فرو میرفت تا عمق جان
می سوزاند
قطر عادت را
ودرهم میپیچید
سکون را
سینه ام چو شعله گرفت
نام تو روشن شد
دریدگی نافهمی
به اشاره ی تو
حروف ابجد شد ..
نیلوفرثانی
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
همان یک لحظه ی اول ،
که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهان را با همه زیبایی و زشتی ،
به روی یکدگر ، ویرانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که در همسایه ی صد ها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم ،
نخستین نعره ی مستانه را خاموش آن دم ،
بر لبِ ، پیمانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که می دیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین ،
زمین و آسمان را
واژگون ، مستانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
نه طاعت می پذیرفتم ،
نه گوش از بهر این بیداد گر ها تیز کرده ،
پاره پاره در کف زاهد نمایان ،
سبحه ی ، صد دانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،
آواره و دیوانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
بگرد شمع سوزان ِ دل عشاق سرگردان ،
سراپای وجود بی وفا معشوق را ،
پروانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
به عرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،
تا که می دیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری می فروشد ،
گردش این چرخ را
وارونه ، بی صبرانه می کردم .
□
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که می دیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنه ی این علم ِ عالم سوز مردم کش ،
به جز اندیشه ی عشق و وفا ، معدوم هر فکری ،
در این دنیای ، پر افسانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد !
چرا من جای او باشم .
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ، تاب تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد
وگرنه من به جای او چو بودم ،
یک نفس کی عادلانه سازشی ،
با جاهل و فرزانه می کردم .
عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد !
سلام شادی جان خوبی؟
نظرات اینجا ثبت میشه؟
آخه توی وبلاگ های بلاگفا از 10 تا 2تاش ثبت میشه
سلام عمو ممنونم خوبم
بله الان از شما دوتا پیام دارم
بله منم برای باغ شیرین و ساغر دل پیام گذاشتم اما تعداد تایید شده ها با پیامای گذاشته ی من همخونی نداره
کنون که بر کف گل جام باده صاف است
به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر
چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد
که می حرام ولی به ز مال اوقاف است
به درد و صاف تو را حکم نیست خوش درکش
که هر چه ساقی ما کرد عین الطاف است
ببر ز خلق و چو عنقا قیاس کار بگیر
که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است
حدیث مدعیان و خیال همکاران
همان حکایت زردوز و بوریاباف است
خموش حافظ و این نکتههای چون زر سرخ
نگاه دار که قلاب شهر صراف است
حافظ
سلام مرسی ازحضور سبزت
سلام
خواهش میشه مریم جون
سلام دعوتیدباافتخار
آپمممم
سلام
به روچشمم باعث افتخاره عزیزم
سلام شادی جان
خوبی نازنین؟
روزت پر از قشنگی
سلام عزیزم
قربونت خانومی
تشکر نازنینم همچنین برای شما گلم
مرسی از حضور گرمابخشت
قول داد تا آخر دنیا بماند،
سر قولش هم ماند،
همان روزی که رفت
برای من آخر دنیا بود
هیچ می دانی
چه ها می دانم از
چشم خموشت
رازها خواند دل من ،
از سکوت هر نگاهت
پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۶ ۰:۳۴
هیچ می دانی
چه ها می دانم از
چشم خموشت
رازها خواند دل من ،
از سکوت هر نگاهت
عشق
اگر با حضور همین روزمرگی ها عشق بماند !
عشق است
شاملو
چه سخت است
دلتنگ قاصدک بودن
در جاده ای که در آن
هیچ بادی نمی وزد
[گل]
ترجمه شعری از بهترین اشعار خارجی :
میگویند
شاعرکسی است
که واژه ها را
به هم پیوند میزند
نادرست است
شاعرکسی است
که واژهها او را
کم و بیشبه هم پیوند میزنند
اگر بخت یار او باشد
اگر شوربخت باشد
واژهها اما او را
از هم م ی گ س ل ن د . . .
از : اریش فرید
ترجمه از : خسرو ناقد
[گل]
خوب بود
تشکر دوست عزیز
شادی یه بارم یه پست بزار که نه شعر باشه نه متن عاشقانه نه دکلمه... توش خودت حرف بزن...
آخه حرفای دل من غم داره دلم نمیخاد این حسم به عزیزان انتقال پیدا کنهاما شاید یه روزی ریختمشون رو صفحه
اصن وقت نمیشه پست بزارم
هی حرفام روهم جمع میشه تو دلم تلنبار میشه، قلمبه میشه تو گلوم!!
بعدشم تجزیه میشه و از بین میره!!
من موندم و یه عالمه حرف ۵۲ هرتزی
ای جااااااان جیگرتو
سلام عزیزم
شادی جات خالی جشن گرفته بودیم دورهم با بچای کلاس
عااااالی بود
سلام به روی ماهت عزیزم
دوستان به جای ما انشالله همیشه جشنو سرورو شادی عزیز دلم
( زمزمه )
تـا هست جهــان شـور محــرم باقیست
این جلوه ی جان در همه عالـم باقیست
ازنـالـه ی نـیـنــوای یـاران حسـیـن
همواره به لب زمـزمه ی غم باقیست
شعر از:محمد روحانی (نجوا کاشانی)
سلااااااااااااااااااااام
علیکم
احوال شمااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام عمو
خداروشکر خوبیم به خوبیه دوستان
برای با تو بودن باید وضوی عشق گرفت
باید زلال باشی و زیبا
مثل بارووون مثل توووو
ببین یه جوری تحت تاثیرم الان که دلم میخواد فقط بخونممممم بیشتر از همیشههههه ینی کارای جانبی کنسل
آفـــــــــــــنر به تو دختر زرنگو درسخون
شااااادی پست گزاشتیییی کهههه
آره عزیزم
تنفس
شروع زندگیست
عشق
قسمتی از زندگیست
اما دوست خوب
قلب زندگیست
شادی جان
غیر از چند پیامی که الان برات ارسال کردم
پیام هایی دیگه هم برات داده بودم
ظاهرا دریافتشون نکردی عزیزم
چرا اومده پیامات گلم شرمنده نرسیدم همون موقع تاییدشون کنم
سلام شادی جان
فدای محبتت
فقط همون یه دونه رو دریافت کرده بودم
و یه چندتایی هم الان
خودتو اذیت نکن
حضورت خوشحالم کرد
خدا رفتگان شما رو هم رحمت کنه
سلام عزیزم
نمیدونم از طرف من میزد ثبت شد فکر کردم رسیده دیگه اما بعد نیگاه کردم دیدم نیسن عمو میگه بلاگفا ایراد داره راست میگن
ممنونم عزیزم خدا همه ی درگذشتگانو بیامرزه
لحظه ای در گذر از خاطره ها
ناخودآگاه دلم یاد تو کرد
خنده آمد به لبم شاد شدم
گویی از قید غم آزاد شدم
هر کجا هستی دوست ،
دست حق همراهت
خسته ام ... خیلی
شاید به اندازه ی
تمام
سکوت هایی که در راهند
تا بیایند و مرا
در تارهای عنکبوتی شان
حبس کنند
"مریم ... شیرین ناز"
سکوت یک زن
یعنی
درگیری او با خاطراتش
قطره قطره اشک هایش
واژه هایی است که
زبانش
هرگز، لمس نکرد
سکوت واشک یک زن
یعنی
درک حرف هایم
چه قدر
برایت، مشکل بود
"مــریـم ... شیرین ناز"
بــــــر بـــاد رفــتـــــه ......
صــــد بــــار بــهتـــر اســــت از ؛
از یـــــاد رفـتـــــه ........ !
جای من خالی است
جای من در عشق
جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار
جای من در شوق تابستانی آن چشم
جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می گفت
جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت
جای من خالی است
من کجا گم کرده ام آهنگ باران را!؟
من کجا از مهربانی چشم پوشیدم!؟... محمدرضا عبدالملکیان
دوباره این سوال را از هم می پرسیم
مگر ما برای ماهی ها چکار کرده ایم
که این همه قلاب می اندازیم
در آب؟! محمدرضا عبدالملکیان
حالا که آمده ای
چترت را ببند
در ایوان این خانه
جز مهربانی نمی بارد محمدرضا عبدالملکیان
سعی کن آنقدر کامل باشی
که بزرگترین تنبیه تو
برای دیگران
گرفتن خودت از آنها باشد!
هـمـــیـشـــه ......
یـــادمـــان بـــاشـــد ،
کــــه نــگـفـتـــه هـــا را مـیتـــوان گـفـــت ؛
ولـــی گفــتـــه هـــا را ،
نمــیتــوان پـــس گـــرفـــت ........ !
آدمها باید یک چیز را درباره خودشان بدانند!
من کجا خوشبختم؟
و لزوماً، منظور از جا
یک مکان جغرافیایی نیست،
منظور نقطه لذت زندگیست.
کِی ها و با کی ها و چراهایش مهم است ....
این سکوت و این هوا و این اتاق .. شب به شب به خاطرم میاردت
توی این خونه هنوزم یه نفر .. نمیخواد باور کنه نداردت
نمیخواد باور کنه تو این اتاق .. دیگه ما با هم نفس نمیکشیم
زیر لب یه عمر میگه با خودش .. ما که از همدیگه دست نمیکشیم
به هوای روز برگشتن تو .. سر هر راهی نشونه میکشه
با تمام جاده های رو زمین .. رد پاتو سمت خونه میکشه
من دارم هر روزمو بدون تو .. با تب یه خاطره سر میکنم
با خودم به جای تو حرف میزنم .. خودمو جای تو باور میکنم
توی این خونه به غیر از تو کسی .. دلشو با من یکی نمیکنه
من یه دیوونم که جز خیال تو .. کسی با من زندگی نمیکنه
تو سکوت بی هوای این اتاق .. شب به شب به خاطرم میارمت
خودمم باور نمی کنم ولی .. دیگه باورم شده ندارمت [گل]
کاش دنیا
یک بار هم که شده
بازیش را به ما می باخت
مگر چه لذتی دارد
این بردهای تکراری برایش؟!ا
تنهایی خیلی هم خوبه .....
خودتی و خودت ....
با خودت میگردی .... با خودت حرف میزنی ....
با خودت قدم میزنی و خلاصه اینکه با خودت خوشی .....
فقط یه جای کار می لنگه .....
همونجایی که درب خاطراتت باز میشه ........
و میری تو اتاق دلتنگیات .........
اگه شنیدی یکی دوستت داره
فکر نکن از محبت اونه
باور کن تو لایق دوست داشتنی...
گفتم : خدایاااااااااااااااااااااا
من هم دل دارم
من هم آدمم
من هم آرزو دارم بهترینها را داشته باشم....
گفتم خدایا من هم مال و فرزند و عیال و خانمان میخواهم...
با تاسف نگاهم کردی....
شنیدم نگاهت را :
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِى الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِى الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ
سوره حدید – آیه 20
عالی
کدوم عاشق شده ... عاقل عزیزم ؟!
بذار این دل برات ... دیونه باشه
اگه خواستی بدونی ... قدّ عشقو
بذار آغوش من ... پیمونه باشه
دلم می خواد ... به خاکستر بشینم
بشی گنج و ... دلم ویرونه باشه
زن به شوهرش میگه : دیشب خواب دیدم برام یه انگشتر الماس خریدی، به نظرت تعبیرش چیه !؟
شوهرش میگه تا شب تولدت صبر کن معلوم میشه .
زندگی یک بازی درد آور است . زندگی یک اول بی آخر است
زندگی کردیم اما باختیم . کاخ خود را روی دریا ساختیم
لمس باید کرد این اندوه را . بر کمر باید کشید این کوه را
زندگی را باهمین غمها خوش است . باهمین بیش و همین کمها خوش است
زندگی را خوب باید ازمود . اهل صبرو غصه و اندوه بود
با تو بودن همیشه پر معناست
بی تو روحم گرفته و تنهاست
با تو یک کاسه آب ، یک دریاست
بی تو دردم به وسعت صحراست
در دیده ی تو رمز نهانی پیداست
در جام نگاه تو جهانی پیداست
کس ره نبرد درون آن قلعه ی راز
کز بام و برش تیر و کمانی پیداست
کاش وقتی آسمان بارانی است ، چشم را با اشک باران تر کنیم
کاش وقتی که تنها میشویم ، لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم . . .